pare

base info - اطلاعات اولیه

pare - پاره کردن

verb - فعل

/per/

UK :

/peə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pare] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • She pared the apple.


    سیب را پاک کرد.

  • First pare the rind from the lemon.


    ابتدا پوست لیمو را جدا کنید.

  • He pared away the excess glue with a razor blade.


    چسب اضافی را با تیغ پاک کرد.

  • The training budget has been pared back to a minimum.


    بودجه آموزشی به حداقل کاهش یافته است.

  • The workforce has been pared to the bone (= reduced to the lowest possible level).


    نیروی کار تا حد استخوان جمع شده است (= به پایین ترین سطح ممکن کاهش می یابد).

  • He was dressed in a pair of jeans and a white T-shirt.


    او یک شلوار جین و یک تی شرت سفید پوشیده بود.

  • The teacher decided to pair able students with those who were struggling.


    معلم تصمیم گرفت دانش‌آموزان توانا را با کسانی که مشکل داشتند جفت کند.

  • They had to pare the novel down for a two-hour film.


    آنها مجبور شدند رمان را برای یک فیلم دو ساعته کم کنند.

  • Dessert was a delicious poached pear in red wine.


    دسر یک گلابی آب خوری خوشمزه در شراب قرمز بود.

  • He was busy paring apples in the kitchen.


    او مشغول تمیز کردن سیب در آشپزخانه بود.

  • Pare off any bits of the carrots that don't look very nice.


    تکه هایی از هویج را که ظاهر چندان زیبایی ندارند جدا کنید.

  • The three-hour play has been pared (down/back) to two hours.


    نمایش سه ساعته (پایین/عقب) به دو ساعت کاهش یافته است.

  • He turned the blade to pare off a piece of cheese.


    تیغه را چرخاند تا یک تکه پنیر را جدا کند.

  • We have to pare down and eliminate the waste and inefficiency.


    ما باید ضایعات و ناکارآمدی را کاهش دهیم و از بین ببریم.

  • Simon had to pare the play.


    سایمون مجبور شد نمایشنامه را کم کند.

  • The city manager is trying to pare down the number of tax-exempt organizations that donate to the city.


    مدیر شهری در تلاش است تا تعداد سازمان های معاف از مالیات را که به شهر کمک می کنند کاهش دهد.

  • Each department should submit plans to pare 2.5% from their budgets this fiscal year.


    هر بخش باید برنامه هایی را برای کاهش 2.5٪ از بودجه خود در این سال مالی ارائه دهد.

synonyms - مترادف
  • trim


    کوتاه کردن

  • cut


    برش


  • محصول

  • prune


    هرس کنید

  • clip


    کلیپ

  • shear


    برشی

  • snip


    تکه تکه کردن

  • shave


    تراشیدن

  • dock


    بارانداز

  • bob


    باب

  • lop


    lop

  • nip


    نیش زدن


  • نظرسنجی

  • peel


    پوست کندن


  • پوست

  • slash


    بریده بریده


  • نوار

  • skive


    اسکیت کردن

  • flay


    پوسته پوسته شدن

  • scrape


    خراش دادن

  • excoriate


    پاک کردن


  • لاغر

  • decorticate


    تزئین کردن

  • carve


    پوست سر

  • scalp


    لوپ کردن

  • lop off


    قطع کردن


  • اصلاح کردن

  • trim off


    نوار فعال

  • peel off


  • shave off



antonyms - متضاد

  • پوشش


  • بسط دادن


  • رشد


  • افزایش دادن


  • بالا بردن


  • خرج کردن

  • squander


    اسراف کردن


  • هدر

  • lengthen


    طولانی کردن


  • توسعه دادن، گسترش

  • enlarge


    بزرگنمایی کنید

  • elongate


    دراز کردن

  • fix


    ثابت


  • عبارتند از

  • add


    اضافه کردن


  • توسعه دهد

  • mend


    بهبودی یافتن


  • تقویت

  • elaborate


    دارای جزئیات - بسیط


  • از دست دادن

  • protract


    ايجاد كردن

  • prolong


    پیوند


  • خوش آمدی

  • graft


    تایید کنید


  • دوختن


  • بالا آمدن

  • sew


    بگذار رشد کند


  • رهایی


  • رایگان



لغت پیشنهادی

refutation

لغت پیشنهادی

tabulated

لغت پیشنهادی

becquerel