word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
مربوط به موجودات سیاره ای دیگر
-
عجیب و غریب و آشنا نیست
-
که از کشور دیگری آمده است نژاد یا گروه
-
موجودی از سیاره ای متفاوت
-
کسی که در کشوری زندگی می کند که شهروند قانونی آن نیست.
-
شخصی که در یک کشور زندگی می کند اما شهروند نیست (=عضو کشوری با حقوق مشخص)
-
بیگانه نیز موجودی از سیاره ای غیر از زمین است.
-
که از کشور دیگری آمده است نژاد یا گروه؛ خارجی
-
شخصی که در کشور خارجی که شهروند آن نیست زندگی می کند.
example - مثال
-
an alien spacecraft
یک فضاپیمای بیگانه
-
وقتی برای اولین بار به نیویورک رفتم. همه چیز برای من بسیار غریبه بود.
-
an alien culture
یک فرهنگ بیگانه
-
او معتقد است که بیگانگان با یوفو از زمین بازدید می کنند.
-
در این داستان سفینه فضایی با جامعه ای از بیگانگان دوست در تماس است.
-
وقتی جنگ شروع شد. دولت هزاران بیگانه را جمع آوری کرد و آنها را در کمپ های موقت قرار داد.
-
alien customs
آداب و رسوم بیگانه
-
illegal aliens
بیگانگان غیرقانونی
-
آنها توصیه می کنند که به کارگران خارجی طولانی مدت باید تابعیت داده شود.