dear
dear - عزیز
adjective - صفت
UK :
US :
گران
دوست یا خویشاوند عزیز برای شما بسیار مهم است و شما آنها را بسیار دوست دارید
قبل از نام یا عنوان شخصی برای شروع یک حرف استفاده می شود
هنگام صحبت با کسی که دوستش دارید استفاده می شود
used when speaking in a friendly way to someone especially someone who is much younger or much older than you. This use can sometimes sound rather patronizing
هنگامی که به شیوه ای دوستانه با کسی صحبت می کنید، به خصوص شخصی که بسیار جوانتر یا بزرگتر از شما است، استفاده می شود. این استفاده گاهی اوقات می تواند بسیار حامی به نظر برسد
کسی که مهربان و کمک کننده است
هزینه مالی زیادی در پی دارد
if money is dear INTEREST RATEs are high and it may be difficult and expensive to get loans from banks
اگر پول گران است، نرخ بهره بالاست و گرفتن وام از بانک ها دشوار و گران است.
خیلی دوست داشت یا دوست داشت
در ابتدای نامه برای احوالپرسی به شخصی که برایش نامه می نویسید استفاده می شود
هزینه بیش از حد
در بیان خشم، ناامیدی، غمگینی یا تعجب استفاده می شود
یک فرد مهربان
برای مخاطب قرار دادن کسی که دوستش دارید یا با او دوستانه رفتار می کنید، بین مردان استفاده نمی شود
loved or greatly liked
دوست داشتنی یا بسیار دوست داشتنی
Dear در ابتدای نامه برای احوالپرسی به شخصی که به او نامه می نویسید استفاده می شود
می توان از Dearest در نامه ای برای احوالپرسی به کسی که دوستش دارید استفاده کرد
برای بیان ناراحتی، ناامیدی، ناراحتی یا تعجب استفاده می شود
شخصی که دوستش دارند یا بسیار دوستش دارند
Dear برای مخاطب قرار دادن شخصی به صورت دوستانه استفاده می شود، به ویژه. کسی که دوستش داری یا بچه
باعث شود کسی با مشکلات زیادی روبرو شود یا پول زیادی از دست بدهد
N/A
آقا یا خانم عزیز
Dear Mrs Jones
خانم جونز عزیز
Dear Beth/Dad/Aunt Susan
بث/بابا/خاله سوزان عزیز
خواهر عزیزم
او یکی از عزیزترین دوستان من است.
در غم جان باختگان عزیزشان هستند.
دخترش برایش خیلی عزیز است.
آنها هر چیزی را که برایشان عزیز بود از دست دادند.
مارتین، هموطن عزیزم…
به توصیه من خواننده عزیز توجه کنید.
الان همه چیز خیلی عزیز است، اینطور نیست؟
سیب زمینی کم شد و عزیز شدند.
سو قدیمی عزیز! میدونستم کمک میکنه
بچه آنها یک چیز کوچک عزیز است.
شنیدن سخنان هری پیر عزیز همیشه خوب است!
او برای زندگی عزیز به طناب چنگ زده بود.
برای زندگیت بدو!
He had destroyed everything we held dear.
او همه چیزهایی را که ما عزیز بودیم نابود کرده بود.
کیت دوست بسیار عزیز من است.
Congratulations, my dear!
تبریک میگم عزیزم!
این تیم وظیفه حفاظت از گوزن قرمز در جنگل را بر عهده دارد.
او دوست بسیار عزیزی بود.
او برای من بسیار عزیز بود.
این مکان برای من بسیار عزیز است - ما در ماه عسل به اینجا آمدیم.
چه بچه گربه ی عزیز (= خیلی جذاب) کوچولویی!
جینا عزیزم - چقدر خوشحالم که شما را می بینم!
کری/مامان و بابا/خانم اسمیت/آقا عزیز
غذا خوب بود ولی خیلی عزیز.
اوه عزیزم! من دوباره کلیدهایم را گم کردم
عزیزم الان ساعت 4.30ه و گفتم تا ساعت 5 میام خونه!
عزیزم، چه افتضاحی!
cherished
گرامی داشت
beloved
محبوب
precious
گرانبها
loved
دوست داشت
treasured
ارزشمند
darling
عزیز
خاص
favoredUS
مورد علاقه ایالات متحده
prized
با ارزش
شیرین
dearest
عزیزترین
حیوان خانگی
adored
پرستیده شده
esteemed
گرامی
favoriteUS
دوست داشتنی
fond
ارزش
valued
مورد علاقه انگلستان
favouriteUK
احترام
respected
مورد احترام
revered
مورد علاقه
endeared
بستن
favouredUK
ایالات متحده را پرستش کرد
پرستش انگلستان
worshipedUS
صمیمی
worshippedUK
آشنا
intimate
سینه
محرمانه
bosom
بهترین
confidential
ببخشید
boon
unbeloved
بی معشوق
hated
منفور
disliked
دوست نداشتن
despised
تحقیر شده
unappreciated
قدردانی نشده
unloved
بی عشق
rejected
رد شد
spurned
رد کرد
unwanted
ناخواسته
uncherished
بی ارزش
unvalued
ژولیده شده
detested
اجتناب کرد
jilted
رها شده است
shunned
رها شده
abandoned
غفلت
abhorred
دوست داشتنی نیست
forsaken
بی اهمیت
loathed
اخراج شد
scorned
نارضایتی
neglected
ناچیز
not loved
غیر محبوب
unimportant
توهین شده
valueless
worthless
execrated
disfavored
abominated
insignificant
unpopular
reviled
disdained