interest
interest - علاقه
noun - اسم
UK :
US :
بی علاقگی
بی علاقه
جالب است
---
اگر به چیزی یا شخصی علاقه دارید، می خواهید بیشتر در مورد آنها بدانید یا بیاموزید
فعالیتی که از انجام آن لذت می برید یا موضوعی که از مطالعه آن لذت می برید
a quality or feature of something that attracts your attention or makes you want to know more about it
کیفیت یا ویژگی چیزی که توجه شما را به خود جلب می کند یا باعث می شود که بیشتر در مورد آن بدانید
پول اضافی که باید هنگام قرض گرفتن پول پس بدهید
پولی که توسط یک بانک یا موسسه مالی به شما پرداخت می شود، زمانی که پول را در حسابی در آنجا نگهداری می کنید
چیزهایی که برای کسی یا چیزی مزیت دارد
اگر در یک شرکت یا صنعت خاص علاقه دارید، در آن سهام دارید
گروهی از افراد در یک تجارت که اهداف یا ایده های مشترکی دارند
وادار کردن کسی بخواهد به چیزی توجه کند و در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کند
تلاش برای متقاعد کردن کسی برای خرید، انجام یا خوردن چیزی
an amount paid by a borrower to a lender, for example to a bank by someone borrowing money for a loan or by a bank to a DEPOSITOR (=someone keeping money in an account there)
مبلغی که وام گیرنده به وام دهنده پرداخت می کند، برای مثال به یک بانک توسط شخصی که برای وام پول قرض می دهد یا توسط بانک به یک سپرده گذار (=کسی که پول را در حسابی در آنجا نگه می دارد)
سهامی که شما در یک شرکت دارید یا بخشی از شرکتی که یک شخص یا سازمان مالک آن است
a group of people with strong reasons for wanting something to happen because they will gain an advantage from it
گروهی از افراد با دلایل قوی برای اینکه می خواهند چیزی اتفاق بیفتد، زیرا از آن مزیت خواهند گرفت
داشتن حقوق به ویژه زمین، اموال و غیره
the feeling of wanting to give your attention to something or of wanting to be involved with and to discover more about something
احساس اینکه می خواهید توجه خود را به چیزی معطوف کنید یا می خواهید با آن درگیر شوید و بیشتر در مورد چیزی کشف کنید
Your interests are the activities that you enjoy doing and the subjects that you like to spend time learning about
علایق شما فعالیت هایی هستند که از انجام آنها لذت می برید و موضوعاتی که دوست دارید زمانی را صرف یادگیری آنها کنید
کیفیتی که باعث می شود فکر کنید چیزی جالب است
چیزی که برای کسی یا چیزی مفید است یا بر آن تأثیر می گذارد
پولی که توسط بانک یا سایر سازمان های مالی برای استقراض پول دریافت می شود
پولی که از نگهداری پول خود در حسابی در بانک یا سایر سازمان های مالی به دست می آورید
یک مشارکت یا یک حق قانونی که معمولاً به یک تجارت یا دارایی مربوط می شود
If someone or something interests you you want to give that person or thing your attention and discover more about him her or it
اگر کسی یا چیزی به شما علاقه مند است، می خواهید توجه خود را به آن شخص یا چیزی جلب کنید و اطلاعات بیشتری درباره او، او یا آن پیدا کنید.
a feeling of having your attention held by something or of wanting to be involved with and learn more about something
احساس توجه شما به چیزی، یا تمایل به درگیر شدن و یادگیری بیشتر در مورد چیزی
Your interests are the activities that you enjoy doing and the subjects that you like to spend time learning about.
علایق شما فعالیت هایی هستند که از انجام آنها لذت می برید و موضوعاتی که دوست دارید زمانی را صرف یادگیری آنها کنید.
اگر چیزی مورد علاقه باشد، توجه شما را به خود جلب می کند و باعث می شود که بخواهید بیشتر در مورد آن بیاموزید
چیزی که به شما آنچه مهم یا ضروری است می دهد یا به نوعی به شما کمک می کند
money that is charged, esp. by a bank when you borrow money or money that is paid to you for the use of your money
پولی که شارژ می شود، به ویژه توسط بانک، زمانی که پول قرض میکنید یا پولی که برای استفاده از پولتان به شما پرداخت میشود
باعث شود شما بخواهید به چیزی توجه کنید یا در مورد آن بیشتر بدانید
پولی که توسط بانک یا سایر سازمان های مالی برای وام دادن پول دریافت می شود
an involvement or a legal right usually relating to a business or possessions that you own with other people
یک مشارکت یا یک حق قانونی، که معمولاً مربوط به یک تجارت یا دارایی است که شما با افراد دیگر دارید
فعالیتی که از انجام آن لذت می برید یا موضوعی که دوست دارید زمانی را صرف یادگیری آن کنید
تحقیقات او در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است.
این پرونده مورد توجه مردم و رسانه ها قرار گرفته است.
آیا والدین شما به دوستان شما علاقه دارند؟
در آن زمان من (تمام) علاقه به این ایده را از دست داده بودم.
افراد زیادی با من تماس گرفتند و به این ایده علاقه داشتند.
تعداد کمی از سرمایه گذاران علاقه نشان داده اند.
او از کودکی علاقه شدیدی به موسیقی نشان داد.
آنها علاقه مشترکی به اسب داشتند.
علاقه ای به دیدن فیلم ندارم
I watched with interest.
با علاقه تماشا کردم
فقط از روی علاقه هزینه اش چقدر شد؟
به عنوان یک موضوع مورد علاقه (= می خواهم بدانم)، مهمانی چه ساعتی تمام شد؟
برچسب روی یک کیف توجهم را جلب کرد.
مکان های دیدنی زیادی در نزدیکی شهر وجود دارد.
این گیاهان در زمستان به باغچه شما علاقه مند می شوند.
These documents are of great historical interest.
این اسناد از اهمیت تاریخی زیادی برخوردار هستند.
این منطقه یک سایت مورد توجه علمی خاص است.
این داستان منافع ملی است.
موضوع اصلاً برای من جالب نیست.
This museum holds particular interest for geologists.
این موزه برای زمین شناسان جذابیت خاصی دارد.
علایق اصلی او موسیقی و تنیس است.
او مردی بود که علایق گسترده ای خارج از کارش داشت.
علاقه اصلی من در زمینه تحقیقات گیاهی است.
در پایان، او شرکت را ترک کرد تا به دنبال منافع دیگری باشد.
برای پرداخت سود وام
پول با بهره بازپرداخت شد.
interest charges/payments
هزینه های بهره / پرداخت ها
نرخ بهره 1 درصد افزایش یافته است.
نرخ بهره بالا
اتحادیه برای حفظ منافع اعضای خود تلاش می کند.
to promote/defend somebody's interests
ترویج/دفاع از منافع کسی
curiosity
کنجکاوی
تمرکز
نگرانی
توجه
attentiveness
اطلاع
اهميت دادن
بررسی موشکافانه
درگیر شدن
scrutiny
اشتیاق
متفکر بودن
engrossment
جذب
enthusiasm
تفکر
inquisitiveness
مشورت
thoughtfulness
هیجان
absorption
علاقه
contemplation
مشغله
deliberation
سوء ظن
excitement
فکر
interestedness
هوشیاری
preoccupation
کاربرد
توجه داشته باشید
suspicion
سخت کوشی
alertness
concernment
diligence
eagerness
heed
indifference
بی تفاوتی
apathy
بی علاقگی
disinterest
بی توجهی
disregard
کناره گیری
detachment
بی طرفی
dispassion
بی اعتنایی
inattention
بی حوصلگی
nonchalance
بی احتیاطی
unconcern
انفعال
boredom
سردی
disinterestedness
خنکی
heedlessness
نا امیدی
insouciance
منفعل بودن
passivity
عدم پاسخگویی
coldness
عدم تحمل
coolness
کنجکاوی
dispiritedness
جهل
neglect
بی احترامی
passiveness
سهل انگاری - بی دقتی
unresponsiveness
بی احساسی
impassivity
بی فکری
neutrality
سستی
incuriosity
تحقیر
incuriousness
ignorance
disrespect
carelessness
emotionlessness
thoughtlessness
laxness
disdain