derivative

base info - اطلاعات اولیه

derivative - مشتق

noun - اسم

/dɪˈrɪvətɪv/

UK :

/dɪˈrɪvətɪv/

US :

family - خانواده
derive
استخراج
google image
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [derivative] در گوگل
description - توضیح
  • something that has developed or been produced from something else


    چیزی که توسعه یافته یا از چیز دیگری تولید شده است


  • نوعی سرمایه گذاری مالی

  • not new or invented, but copied or taken from something elseused to show disapproval


    نه جدید یا اختراع شده، بلکه کپی شده یا برگرفته از چیز دیگری - برای نشان دادن عدم تایید استفاده می شود

  • something such as an OPTION (=the right to buy or sell something at a particular price within a particular period) or a FUTURE (=a fixed price that you pay now for delivery of something in the future) based on UNDERLYING assets such as shares, bonds, and currencies


    چیزی مانند OPTION (=حق خرید یا فروش چیزی با قیمتی خاص در یک دوره خاص) یا آینده (= قیمت ثابتی که اکنون برای تحویل چیزی در آینده می پردازید) بر اساس دارایی های اساسی مانند سهام ، اوراق قرضه و ارز

  • If something is derivative, it is not the result of new ideas, but has been developed from or copies something else


    اگر چیزی مشتق شده باشد، نتیجه ایده های جدید نیست، بلکه از چیز دیگری توسعه یافته یا کپی کرده است.

  • a form of something made or developed from another form


    شکلی از چیزی که از شکل دیگری ساخته یا توسعه یافته است

  • a word developed from another word


    کلمه ای که از کلمه ای دیگر ایجاد شده است


  • یک محصول مالی مانند یک اختیار (= حق خرید یا فروش چیزی در آینده) که ارزشی بر اساس ارزش یک محصول دیگر مانند سهام یا اوراق قرضه دارد.

  • in calculus (= an area of advanced mathematics in which continuously changing values are studied), a measure of the rate at which a function is changing


    در حساب دیفرانسیل و انتگرال (= ناحیه ای از ریاضیات پیشرفته که در آن مقادیر پیوسته در حال تغییر مطالعه می شود)، اندازه گیری سرعت تغییر یک تابع

  • having qualities taken from something else


    داشتن ویژگی هایی برگرفته از چیز دیگری


  • چیزی ساخته شده از چیز دیگری

  • A derivative is also a word that is made from another word.


    مشتق نیز کلمه ای است که از کلمه دیگری ساخته شده باشد.


  • یک محصول مالی مانند یک اختیار (= حق خرید یا فروش چیزی در آینده) که ارزشی بر اساس ارزش دارایی دیگری مانند سهام یا اوراق قرضه دارد.

  • The BAe 1000, a derivative of the highly successful BAe 125-800, will be produced at its Chester factory.


    BAe 1000، مشتق شده از BAe 125-800 بسیار موفق، در کارخانه Chester خود تولید خواهد شد.

  • The upcoming Voxan clearly uses a derivative of the firm's 72, double overhead cam V-twin.


    Voxan آینده به وضوح از مشتقاتی از 72 بادامک دوقلو V-twin این شرکت استفاده می کند.

  • The rise of credit derivatives makes it difficult to determine which banks are exposed to a particular risk.


    افزایش مشتقات اعتباری تعیین اینکه کدام بانک ها در معرض خطر خاصی هستند را دشوار می کند.

  • For simplicity, we have also omitted the transfer function and its first derivative in order to amplify the weight change process.


    برای سادگی، تابع انتقال و اولین مشتق آن را نیز حذف کرده ایم تا فرآیند تغییر وزن را تقویت کنیم.

  • The appendix by Bouveault considered carboxyl groups and its derivatives and substituents.


    آپاندیس بووو گروه های کربوکسیل و مشتقات و جانشین های آن را در نظر گرفته است.

  • A debate is raging now in finance circles and Congress over whether the value of derivatives should be recorded in corporate books.


    اکنون بحثی در محافل مالی و کنگره بر سر این است که آیا ارزش اوراق مشتقه باید در دفاتر شرکت ثبت شود یا خیر.

  • Perhaps it could be large if the second derivative of f is small and viceversa.


    اگر مشتق دوم f کوچک باشد، شاید بزرگ باشد و بالعکس.

  • Bear Stearns' units are the third such derivatives subsidiary.


    واحدهای Bear Stearns سومین شرکت زیرمجموعه این مشتقات هستند.

  • In the derivative market insurance companies have scaled back their purchases of Remic securities.


    در بازار مشتقه، شرکت های بیمه خرید اوراق بهادار رمیک را کاهش داده اند.

example - مثال
  • ‘Happiness’ is a derivative of ‘happy’.


    خوشبختی مشتق شده از شاد است.

  • Crack is a highly potent and addictive derivative of cocaine.


    کراک یک مشتق بسیار قوی و اعتیادآور از کوکائین است.

  • His painting/style is very derivative.


    نقاشی/سبک او بسیار مشتق شده است.

  • This is a derivative of seaweed that is currently used as a food additive.


    این یک مشتق از جلبک دریایی است که در حال حاضر به عنوان یک افزودنی غذایی استفاده می شود.

  • Detestable is a derivative of detest.


    «منفور» از مشتقات «کراهت» است.

  • The company became the leading marketplace for foreign exchange derivatives.


    این شرکت به بازار پیشرو برای مشتقات ارز تبدیل شد.

  • Brokers predict the derivatives market will continue expanding at a fast pace.


    کارگزاران پیش بینی می کنند که بازار مشتقات با سرعتی سریع به رشد خود ادامه دهد.

  • The derivative of the position of a moving object with respect to time is the object's velocity.


    مشتق موقعیت یک جسم متحرک نسبت به زمان، سرعت جسم است.

  • Find the derivative of the function f(x) = (x2 - 5) (x3 - 2x + 3).


    مشتق تابع f(x) = (x2 - 5) (x3 - 2x + 3) را بیابید.

  • Too much of the music feels derivative.


    بیش از حد موسیقی مشتق شده است.

  • Retinol is a derivative of vitamin A.


    رتینول از مشتقات ویتامین A است.

  • GS Financial Products buys and sells derivatives such as swaps and options linked to interest rates, currencies, commodities and indexes.


    GS Financial Products اقدام به خرید و فروش مشتقات مانند سوآپ و گزینه های اختیاری مرتبط با نرخ بهره، ارز، کالاها و شاخص ها می کند.

  • derivatives trading


    معاملات مشتقه

  • In the past 20 years there has been a huge growth in the derivatives markets.


    در 20 سال گذشته رشد چشمگیری در بازارهای مشتقه وجود داشته است.

synonyms - مترادف
  • imitative


    تقلیدی

  • copied


    کپی شده است

  • unoriginal


    غیر اصلی

  • derived


    نشات گرفته

  • borrowed


    قرض گرفته شده است

  • plagiarisedUK


    سرقت ادبی انگلستان

  • plagiarizedUS


    سرقت ادبی ایالات متحده

  • secondhand


    دست دوم

  • copycat


    کپی

  • plagiaristic


    سرقت ادبی

  • echoic


    پژواک

  • cribbed


    خرچنگ

  • uninventive


    غیر اختراعی

  • hacky


    هک

  • second-hand


    غیر نوآورانه

  • non-innovative


    کلاه قدیمی


  • داره میاد از

  • coming from


    اصل نیست


  • تقلید کردن

  • mimic


    آپیش

  • apish


    برجستگی

  • mimetic


    اپیگونیک

  • epigonous


    ساختگی

  • epigonic


    تقلید

  • artificial


    بردگی

  • imitation


    کنسرو شده

  • slavish


    مسخره کردن

  • canned


    جعلی

  • mock


    شبیه ساز

  • fake


  • emulative


antonyms - متضاد

  • اصلی


  • پایه ای

  • archetypal


    نمونه اولیه

  • first-hand


    دست اول

  • prototypical


    بدوی

  • seminal


    خلاق


  • مهم


  • مبتکر

  • inventive


    برتر

  • superior


    قرض نشده

  • unborrowed


    منحصر بفرد


  • اساسی

  • quintessential


    کلاسیک


  • مدل


  • ایده آل


  • نمونه

  • exemplary


    استاندارد


  • نماینده


  • مشخصه


  • کهن الگویی

  • archetypical


    پارادایم

  • paradigmatic


    موجودی


  • منظم

  • classical


    نمادین


  • ضروری است

  • symbolic


    گویا

  • emblematic


    نشان دهنده


  • illustrative


  • prototypal


  • indicative


لغت پیشنهادی

vain

لغت پیشنهادی

pronouncement

لغت پیشنهادی

respectfully