enlist
enlist - نام نویسی کردن
verb - فعل
UK :
US :
متقاعد کردن کسی برای انجام کاری به شما کمک کند
برای پیوستن به ارتش، نیروی دریایی و غیره
برای پیوستن به نیروهای مسلح
درخواست کمک و یا حمایت از کسی
to join (an organization esp. the armed forces)
پیوستن به (یک سازمان، به ویژه نیروهای مسلح)
مرد/زن سرباز وظیفه فردی در نیروهای مسلح است که افسر نیست.
درخواست کمک یا حمایت از کسی، یا درخواست و دریافت کمک و حمایت
تا پایان سال 1915، بیش از 700000 مرد در خدمت سربازی بودند.
تنها 31 درصد از ملوانان پس از اولین دوره خدمت سربازی مجددا نام نویسی می کنند.
او در نیروی هوایی نام نویسی کرد و در نهایت خلبان شد.
فرانک در 19 سالگی به خدمت تفنگداران دریایی رفت.
این عادت به استخدام مردم برای ایجاد تفاوت بسیار قدرتمند بود.
To increase a regular use of the County exchange service and enlist the advice and guidance of County library staff. 10.
برای افزایش استفاده منظم از خدمات تبادل شهرستان و جلب مشاوره و راهنمایی کارکنان کتابخانه شهرستان. 10.
پرل در مراحل اولیه از مشاوران مستقل پرایس واترهاوس کمک گرفت.
The same is true with regard to enlisted troops, if the conduct has a direct and palpable effect upon the military.
اگر این رفتار تأثیر مستقیم و محسوسی بر ارتش داشته باشد، در مورد سربازان نیز به همین صورت است.
در سال اول جنگ، یک میلیون مرد داوطلبانه به خدمت سربازی رفتند.
آنها امیدوار بودند که از مردم برای حل این جنایت کمک بگیرند.
ما به عنوان یاور استخدام شدیم.
ما برای کمک دعوت شدیم.
هر دو در سال 1915 نام نویسی کردند.
برای ثبت نام به عنوان سرباز
او در نیروی دریایی ایالات متحده ثبت نام کرد.
هر دو یک سال قبل از شروع جنگ (در نیروی دریایی) ثبت نام کردند.
چند نفر را برای تهیه غذا دعوت کردیم.
The organization has enlisted the support of many famous people in raising money to help homeless children.
این سازمان حمایت بسیاری از افراد مشهور را برای جمع آوری پول برای کمک به کودکان بی سرپرست جلب کرده است.
او در نیروی هوایی ثبت نام کرد.
این برنامه مشاغلی را برای استخدام کودکان درون شهری به کار می گیرد.
به دست آوردن
مشغول کردن
گرفتن
procure
تهیه کنند
امن است
کسب کردن
پیروزی
بدست آوردن
رسیدن
attain
جمع آوری
کیسه
زمین
نمره
ساختن
درو
خالص
دريافت كردن
reap
جمع آوری کنید
سوار کردن
realizeUS
گیره
استخراج
realizeUS
پلیس
clinch
گردآوری
ناب
اصابت
garner
nab
