genders

base info - اطلاعات اولیه

genders - جنسیت ها

N/A - N/A

ˈdʒen.dɚ

UK :

ˈdʒen.dər

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [genders] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I think all genders are able to care for children equally.


    من فکر می کنم همه جنسیت ها می توانند به طور یکسان از کودکان مراقبت کنند.

  • Those old films are full of racial and gender stereotypes.


    آن فیلم های قدیمی پر از کلیشه های نژادی و جنسیتی است.

  • Their goal is to eliminate gender bias in access to sports for children.


    هدف آنها از بین بردن تعصب جنسیتی در دسترسی کودکان به ورزش است.

  • Germany's top court has ruled that parliament must legally recognize a third gender.


    دادگاه عالی آلمان حکم داد که پارلمان باید به طور قانونی جنسیت سوم را به رسمیت بشناسد.

  • Our lab is committed to gender equality in the sciences and promotes men and women to senior positions in equal numbers.


    آزمایشگاه ما متعهد به برابری جنسیتی در علوم است و مردان و زنان را به تعداد مساوی به سمت‌های ارشد ارتقا می‌دهد.


  • او توضیح داد: جنسی که شما با آن شناسایی می کنید همیشه با جنسیت بیولوژیکی شما یکسان نیست.


  • ممکن است در یک جنس و هم بین جنسیت تنوع فیزیکی زیادی وجود داشته باشد.


  • تبعیض بر اساس نژاد، جنسیت، سن یا معلولیت مجاز نیست.

  • She felt that her destiny had been shaped by her gender.


    او احساس می کرد که سرنوشت او بر اساس جنسیت او شکل گرفته است.

  • The sample of people questioned was drawn from the university's student register and grouped by age and gender.


    نمونه افراد مورد سوال از ثبت نام دانشجویی دانشگاه استخراج و بر اساس سن و جنسیت گروه بندی شدند.

  • I could not fill out the form as I am non-binary and my gender was not listed among the options given.


    من نتوانستم فرم را پر کنم زیرا من غیر باینری هستم و جنسیت من در بین گزینه های ارائه شده درج نشده است.

  • Does this test show the gender of the baby?


    آیا این آزمایش جنسیت نوزاد را نشان می دهد؟

  • Forensic scientists can tell the gender of the victim from the skeleton.


    دانشمندان پزشکی قانونی می توانند جنسیت قربانی را از روی اسکلت تشخیص دهند.

  • Children don't usually gender their toys until they see adults doing it.


    کودکان معمولاً تا زمانی که بزرگسالان را در حال انجام این کار نبینند، جنسیت اسباب بازی های خود را تعیین نمی کنند.

  • Increasing numbers of young people are choosing to gender themselves and playing with gender can be fun.


    تعداد فزاینده‌ای از جوانان انتخاب می‌کنند که جنسیت خود را تعیین کنند و بازی با جنسیت می‌تواند سرگرم‌کننده باشد.

  • I do not see why we need to gender babies' clothes.


    من نمی دانم چرا باید لباس نوزادان را جنسیت کنیم.


  • تبعیض بر اساس جنسیت مجاز نیست.

  • French has two genders and German has three.


    فرانسوی دو جنس و آلمانی سه جنسیت دارد.

  • Polls show that Americans are willing to elect a woman president suggesting that gender alone may no longer be a stumbling block.


    نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها مایل به انتخاب یک رئیس‌جمهور زن هستند، و این نشان می‌دهد که جنسیت به تنهایی ممکن است دیگر مانعی برای آن نباشد.

synonyms - مترادف
  • pronouns


    ضمایر

  • femininities


    زنانگی

  • masculinities


    مردانگی ها

  • gender identities


    هویت های جنسیتی

  • sexualities


    جنسیت ها

  • manhoods


    مردانگی

  • womanlinesses


  • womanhoods


  • manlinesses


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

irregularities

لغت پیشنهادی

bacterium

لغت پیشنهادی

employs