patent
patent - ثبت اختراع
noun - اسم
UK :
US :
a special document that gives you the right to make or sell a new invention or product that no one else is allowed to copy
سند خاصی که به شما این حق را می دهد که اختراع یا محصول جدیدی بسازید یا بفروشید که هیچ کس مجاز به کپی کردن آن نیست
توسط یک پتنت محافظت می شود
برای به دست آوردن سند خاصی که به شما حق ایجاد یا فروش اختراع یا محصول جدید را می دهد
a legal document giving a person or company the right to make or sell a new invention, product or method of doing something and stating that no other person or company is allowed to do this
یک سند قانونی که به شخص یا شرکتی حق ایجاد یا فروش اختراع، محصول یا روش جدیدی برای انجام کاری را می دهد و بیان می کند که هیچ شخص یا شرکت دیگری مجاز به انجام این کار نیست.
قبلاً می گفت که شخصی درخواست ثبت اختراع کرده است
to obtain a patent, protecting the rights to make or sell a new invention, product or method of doing something
برای به دست آوردن حق ثبت اختراع، حمایت از حقوق ساخت یا فروش یک اختراع، محصول یا روش جدید برای انجام کاری
حق قانونی رسمی برای ساخت یا فروش اختراع برای چند سال خاص
→ patent leather
→ چرم اختراعی
برای دریافت حق قانونی رسمی ساخت یا فروش اختراع
بسیار آشکار
A patent invention is protected by law so that only particular people or companies have the right to make or sell it
یک اختراع ثبت اختراع توسط قانون حمایت می شود به طوری که فقط افراد یا شرکت های خاصی حق ساخت یا فروش آن را دارند
the legal right to be the only one who can make use or sell an invention for a particular number of years
حق قانونی این است که تنها کسی باشید که می تواند یک اختراع را برای چند سال خاص بسازد، استفاده کند یا بفروشد
(از ایده ها یا ویژگی ها) آشکار است
the legal right to be the only person or company to make or sell a product for a particular number of years, or a document that gives you this right
حق قانونی اینکه تنها شخص یا شرکتی باشید که محصولی را برای چند سال خاص بسازد یا بفروشد، یا سندی که این حق را به شما می دهد.
if a product comes off patent or goes off patent, the period of time for which someone has the patent for it comes to an end
اگر محصولی از ثبت اختراع خارج شود یا از ثبت اختراع خارج شود، مدت زمانی که شخصی حق اختراع آن را دارد به پایان می رسد.
برای نشان دادن اینکه شخصی که محصولی را ساخته یا میفروشد، درخواست ثبت اختراع برای آن کرده است
to get the legal right to be the only person or company to make or sell a product for a particular number of years
برای گرفتن حق قانونی تنها شخص یا شرکتی باشد که محصولی را برای چند سال خاص تولید یا بفروشد
→ patented
→ ثبت اختراع
او حق ثبت اختراع داشت و میلیون ها دلار حق امتیاز به دست آورده بود.
However spilled milk and out-dated patents are two things equally useless, so I shall catch the late train tomorrow.
با این حال، شیر ریخته شده و ثبت اختراع تاریخ گذشته دو چیز به یک اندازه بی فایده هستند، بنابراین من فردا قطار دیرهنگام را خواهم گرفت.
آزمایشهای مگان و موراگ نیز به ما امکان داد تا برای ثبت اختراع اقدام کنیم.
It is essential that any ideas and development work concerning a possible future patent application are kept absolutely secret and confidential.
ضروری است که هر ایده و کار توسعه ای در مورد درخواست پتنت احتمالی در آینده کاملاً محرمانه و محرمانه نگهداری شود.
تقریباً در زمان برگزاری نمایشگاه، مشخص شد که این شرکت حق ثبت اختراع Medlock را نقض می کند.
اداره ثبت اختراع و علائم تجاری ایالات متحده سه اختراع را به RiceTec تگزاس اعطا کرده است.
It is indoctrination Misguided pride leaves us impervious to any version of success that does not bear the patent of our system.
این تلقین است غرور نادرست ما را در برابر هر نسخه ای از موفقیت که دارای حق ثبت اختراع سیستم ما نیست، در امان می گذارد.
برای درخواست/به دست آوردن/اخذ اختراع یک اختراع
دستگاه توسط حق ثبت اختراع محافظت شد.
patent applications/laws
درخواست های ثبت اختراع / قوانین
اداره ثبت اختراع ایالات متحده
ادیسون حق اختراع لامپ را گرفت.
در سال 1843 بین برای دستگاه فکس خود ثبت اختراع ثبت کرد.
او در سال 1995 حق اختراع خود را به دست آورد.
مورد ثبت اختراع در انتظار شماره 11092001 است.
یک مرجع برجسته در قانون ثبت اختراع
In 1880 Alexander Graham Bell was granted a patent on an apparatus for signalling and communicating called a Photophone.
در سال 1880، الکساندر گراهام بل، حق ثبت اختراع دستگاهی برای سیگنال دهی و برقراری ارتباط به نام Photophone را دریافت کرد.
این شرکت حق اختراع یک گوجه فرنگی دستکاری شده ژنتیکی را ثبت کرد/به ثبت رساند.
اگر اختراع خود را ثبت نکنید، افراد دیگر ممکن است از آن سود ببرند.
یک دروغ ثبت اختراع
بی توجهی به قانون ثبت اختراع
او با تنفری آشکار پاسخ داد: نه.
a patent screwdriver
یک پیچ گوشتی ثبت اختراع
اوتیس یک آسانسور بخار را در سال 1861 ثبت اختراع کرد.
او احساس می کرد که مفهوم شانس مبتدی یک مزخرف است.
کل استدلال شما آشکارا مسخره است.
ثبت اختراع فرآیندی طولانی و پرهزینه است.
سال گذشته یک شرکت آمریکایی این حق اختراع را دریافت کرد.
او انتظار دارد تا اواخر این ماه حق اختراع خود را دریافت کند.
این شرکت حق ثبت اختراع درب بازکن کارتن شیر را دریافت کرده است.
داروها توسط حق ثبت اختراع محافظت می شوند.
این دعوا حتی پس از انقضای حق اختراع نیز ادامه خواهد داشت.
a patent attorney/lawyer
یک وکیل ثبت اختراع / وکیل
a patent application
یک درخواست ثبت اختراع
بسیاری از داروهای پرفروش این شرکت در حال ثبت اختراع بودند.
این شرکت دارای یک پتنت در حال انتظار برای دستگاه است.
The company has designed and patented a device which it claims will sharply reduce pollution emissions from older cars.
این شرکت دستگاهی را طراحی و ثبت کرده است که ادعا می کند آلایندگی خودروهای قدیمی را به شدت کاهش می دهد.
واضح
روشن
evident
مشهود
آشکار
manifest
شفاف
transparent
قابل توجه
blatant
خیره کننده
conspicuous
قابل لمس
glaring
جلگه
palpable
غیر قابل اشتباه
plain
متمایز
unmistakable
برهنه شد
کاملا
barefaced
بی چون و چرا
downright
بدیهی است
flagrant
پنهان
unequivocal
قطعی
self-evident
قابل تشخیص
unconcealed
باز کن
definite
قابل رویت
discernible
بدون مو
کچل صورت
overt
خط روشن
گسترده
bald
صریح
bald-faced
تصمیم گرفت
bright-line
فاحش
clear-cut
decided
egregious
ambiguous
مبهم
clouded
ابری
cryptic
مرموز
تاریک
enigmatic
معمایی
enigmatical
نامحسوس
equivocal
نامشخص
inconspicuous
اسرار امیز
indistinct
غیر آشکار
mysterious
روشن نشده است
nonobvious
غیر واضح
obfuscated
بدون ابر
obscure
محجوب
unapparent
مسدود
unclarified
تمیز
unclear
بسته
unclouded
پنهان شده است
unobtrusive
کدر
blocked
درهم
نامعین
closed
اخلاقی
concealed
بخش
dull
جزئي
fuzzy
نامحدود
hidden
indefinite
obscured
partial
unlimited
