location
location - محل
noun - اسم
UK :
US :
a particular place especially in relation to other areas, buildings etc
یک مکان خاص، به ویژه در رابطه با سایر مناطق، ساختمان ها و غیره
موقعیت چیزی
مکانی دور از یک استودیوی فیلمبرداری که در آن صحنه فیلمبرداری می شود
عمل یافتن موقعیت چیزی
the place where a building is, especially when this affects its value how much rent can be charged for it etc
مکانی که یک ساختمان در آن قرار دارد، به خصوص زمانی که این امر بر ارزش آن تأثیر می گذارد، چقدر می توان برای آن اجاره گرفت و غیره
شروع یک کسب و کار یا شرکت در یک مکان خاص
یک مکان یا موقعیت
مکانی دور از استودیو که در آن تمام یا بخشی از یک فیلم یا یک برنامه تلویزیونی ضبط شده است
عمل یافتن موقعیت دقیق چیزی
یک مکان یا موقعیت خاص
If a movie is filmed on location it is made in an actual place away from where the company producing the movie is
اگر فیلمی در لوکیشن فیلمبرداری شود، در مکانی واقعی دور از شرکت سازنده فیلم ساخته شده است.
مکان یا موقعیتی که چیزی در آن قرار دارد یا جایی که چیزی اتفاق می افتد
عمل انتخاب محل شروع یک کسب و کار جدید
زمان، تاریخ و مکان برگزاری کنفرانس هنوز اعلام نشده است.
یک هتل جدید در مکانی جذاب
It gave the older massage parlors a maximum of two years to move to conforming locations or cease operations.
این به سالنهای ماساژ قدیمی حداکثر دو سال فرصت داد تا به مکانهای منطبق بروند یا فعالیت خود را متوقف کنند.
اگر محل دقیق حادثه مشخص باشد، اعضای تیم مستقیماً به آنجا می روند.
The Weekly recommends calling event organizers to check for last-minute changes in location time price etc.
هفته نامه توصیه می کند با سازمان دهندگان رویداد تماس بگیرید تا تغییرات لحظه آخری در مکان، زمان، قیمت و غیره را بررسی کنند.
مجموعه ای از پنجاه شماره در فروشگاه یک کامپیوتر فون نیومن، مثلاً در مکان های 100 تا 149 نگهداری می شود.
چارچوبی برای تجزیه و تحلیل مکان خدمات تولیدکننده در حال تولید است.
مقامات می گویند که محل کشتی غرق شده را مشخص کرده اند.
ماه عسل در مکانی مخفی
تلفن های همراه می توانند مکان دقیق ما را تعیین کنند و در مواقع اضطراری آن را به پلیس منتقل کنند.
آب و هوای سخت و موقعیت دورافتاده استخراج معادن را دشوارتر کرده است.
موقعیت جغرافیایی/جغرافیایی استراتژیک کشور
کوهی در رشته کوه های راکی به لوکیشن فیلمی درباره اورست تبدیل شد.
این فیلم به طور کامل در لوکیشن ایتالیا فیلمبرداری شده است.
مکان های عجیب و غریبی که در آنها فیلمبرداری کردند
او به رستوران رفت تا مکان فیلم بعدی خود را جستجو کند.
مکان یک سایت مناسب ممکن است کمی طول بکشد.
نام دامنه مکان وب سایت شما در اینترنت است.
اینجا مکان خوبی برای پیک نیک خواهد بود.
آنها سایتی را برای مدرسه جدید انتخاب کرده اند.
قسمت پذیرش هتل
مکان نما را به یک قسمت خالی روی صفحه ببرید.
از موقعیت خود در بالای تپه، او می توانست بندر را ببیند.
نقطه ای که رودخانه در آن تقسیم می شود
شرکت در حال انتقال به مکان جدید است.
صحنه تصادف
این دریاچه یکی از نقاط زیبایی محلی است.
او به دلیل نوعی تداخل نتوانست مکان دقیق او را مشخص کند.
این تجهیزات به ملوانان اجازه می دهد مختصات جغرافیایی خود را برای هر مکان مشخص بخوانند.
ما این دو مکان را انتخاب کردیم زیرا آنها طیف وسیعی از خدمات را ارائه می دهند.
هنوز محل دقیق سقوط هواپیما را نمی دانیم.
این هتل در یک مکان مرکزی در نزدیکی بازار قرار دارد.
مکان لانه ها فاش نشده است.
این هتل در مکانی زیبا و مشرف به دریاچه قرار دارد.
نقشه ای که موقعیت ملک را نشان می دهد برای شما ارسال می شود.
این مستند در مکانی در صحرای گبی ساخته شده است.
جدیدترین وسایل کمک ناوبری موقعیت فرودگاه را بسیار آسان می کند.
موقعیت خوبی برای کتابفروشی
نقشه محل یک معدن قدیمی را نشان می داد.
موقعیت
محل
نقطه
منبع
locus
سایت
محل تقریبی
locale
بلبرینگ ها
venue
تعیین سطح
whereabouts
حوزه
bearings
استقرار
locality
تنظیمات
placement
وضعیت
نشانی
emplacement
منطقه
صحنه
بخش
ایستگاه
تراکت
چمن
جایی که
ناحیه
ثابت
tract
جغرافیا
turf
محله ایالات متحده
محله انگلستان
گرایش
geography
neighborhoodUS
neighbourhoodUK
کل
disfavourUK
نارضایتی انگلستان
mercilessness
بی رحمی
disfavorUS
نارضایتی آمریکا