grade
grade - مقطع تحصیلی
noun - اسم
UK :
US :
درجه بندی شد
سطح خاصی از کیفیت که یک محصول، مواد و غیره دارد
سطح خاصی از شغل
نمره ای که به دانش آموز برای کار یا امتحان داده می شود
one of the 12 years that students are at school in the American school system or the students in a particular year
یکی از 12 سالی که دانشآموزان در سیستم مدرسه آمریکا یا دانشآموزان در یک سال خاص در مدرسه هستند
یک شیب یا یک درجه شیب، به ویژه در جاده یا راه آهن
گفتن اینکه چیزی دارای چه سطحی از کیفیت است یا چه استانداردی دارد
برای نمره دادن به برگه امتحانی یا یک قطعه کار مدرسه
برای دادن رتبه و سطح دستمزد خاص به یک شغل
قضاوت در مورد چیزی و رسماً گفتن اندازه یا کیفیت آن
سطح کیفیت، اندازه، اهمیت و غیره
عدد یا حرفی که نشان می دهد کار یا عملکرد یک فرد چقدر خوب است
یک کلاس مدرسه یا گروهی از کلاسها که همه بچهها در آن سن یا توانایی مشابهی دارند
آ شیب
برای تفکیک افراد یا چیزها به سطوح مختلف کیفیت، اندازه، اهمیت و غیره.
a gradient
نمره دادن به کار دانش آموز
معیاری از کیفیت عملکرد دانش آموز، که معمولاً با حروف A (بهترین) تا F (بدترین) نشان داده می شود.
درجه همچنین معیار یا علامت کیفیت، مقدار یا درجه است
a measure of the quality of a student’s performance usually represented by the letters A (the best) through F (the worst)
درجه شیب زمین یا جاده یا مسیر
قضاوت کردن و نمره دادن به دانش آموز، امتحان و غیره.
درجه بندی نیز به معنای جدا کردن چیزها بر اساس کیفیت یا اندازه است
نامه یا ترکیبی از حروف مورد استفاده توسط آژانس های رتبه بندی برای نشان دادن اینکه چقدر مطمئن هستند که وام توسط شخص یا سازمانی که پول را قرض گرفته است بازپرداخت می شود.
یکی از سطوح کیفیتی که به یک محصول یا ماده خاص داده می شود
a letter or combination of letters used by ratings agencies to show how certain they are that a loan will be paid back by the person or organization that borrowed the money
یک سطح یا بخش در یک سازمان یا سیستم
به خوبی که انتظار می رود یا به خوبی لازم است
قضاوت در مورد کیفیت یک محصول، ماده یا سازمان یا عملکرد یک کارمند
گوشت گاو درجه A
مواد هسته ای با درجه تسلیحات
تب با درجه پایین
همه درجات سالم هستند اما درجه A ایالات متحده به محصولاتی اختصاص داده می شود که اندازه یکنواخت و بدون لک دارند.
a low-grade fever
All grades are wholesome but U. S. Grade A is assigned to products which are of uniform size and free of blemishes.
او در امتحاناتش نمرات خوبی گرفت.
70 درصد دانش آموزان به درجه C یا بالاتر دست یافتند.
سام کلاس دوم است.
تمام مواد استفاده شده از بالاترین درجه بود.
نمرات حقوق و دستمزد (= سطح دستمزد)
salary/pay grades (= levels of pay)
او هنوز فقط در یک نمره منشی است.
تب درجه پایین/بالا
low/high grade fever
این تپه دارای درجه 25 درصد است.
یک درجه شیب دار کوتاه را پیاده روی کردیم.
پیانو درجه 6
این تصمیم بالاتر از نمره حقوق من است.
حدود 10 درصد از کارآموزان موفق به کسب نمره نمی شوند.
یک انشا درجه A
an A-grade essay
من باید نمراتم را بالا ببرم.
او برای آن تکلیف نمره مردودی گرفت.
امتحان شفاهی 10 درصد نمره نهایی را تشکیل می دهد.
نسبت دانش آموزانی که نمرات A را می گیرند افزایش یافته است.
The proportion of students getting A grades is up.
او یک نمره را رها کرد بنابراین دبیرستان را زود تمام کرد.
پسرم پاییز امسال کلاس سوم را شروع می کند.
او فقط در یک سال سه درجه بالاتر رفت.
این مباحث برای پایه هفتم مناسب است.
یک قطعه زمین ساختمانی درجه یک
فولاد درجه پایین
گوشت گاو درجه A
یک تکه گوشت گاو درجه یک
به او شغلی در مقطع پایینتر پیشنهاد شد.
اکثر کارکنان در یک درجه هستند.
افزایش زیاد دستمزد برای نمرات ارشد
افراد در نمرات مدیریتی
the people on management grades
نمرات بالاتر در سازمان معمولاً افزایش حقوق بیشتری دریافت می کنند.
رتبه
مرحله
موقعیت
کلاس
وضعیت
ایستاده
ایستگاه
echelon
طبقه
ranking
رتبه بندی
سفارش
کالیبر آمریکا
caliberUS
املاک
کالیبر UK
calibreUK
کیفیت
ردیف
tier
درجه بندی
قرار دادن
gradation
نام تجاری
placing
نرخ
رتبه ها
کبوتر چاله
ranks
اندازه
pigeonhole
درجه شایستگی
درجه مهارت
درجه کیفیت
استاندارد
طبقه بندی
درجه
classification
ارزش
disorganisationUK
سازماندهی بریتانیا
disorganizationUS
بی سازمانی ایالات متحده
unemployment
بیکاری
بی نظمی
keeping
نگه داشتن
retention
حفظ