mountain
mountain - کوه
noun - اسم
UK :
US :
یک تپه بسیار بلند
مساحتی از زمین بلندتر از زمین اطراف خود که مانند کوه است اما کوچکتر است و معمولاً بالای آن گرد است.
an area of land that is higher than the land around it which is like a mountain but smaller and usually has a rounded top
در نام کوه ها استفاده می شود. نگویید کوه فوجی - بگویید کوه فوجی
سمت شیب دار یک منطقه از خشکی، اغلب در کنار دریا
صخره ای بسیار شیب دار و خطرناک
یک صخره یا کوه شیب دار مرتفع
یک منطقه باریک طولانی از ارتفاعات، به ویژه در بالای یک کوه
یک تپه گرد کوچک
کوهی با سوراخ بزرگی در بالای آن که گاهی گدازه (= سنگ مایع داغ) از آن خارج می شود
a mountain with a large hole at the top through which lava (=hot liquid rock) is sometimes forced out
بلندترین نقطه یک کوه
بالای یک کوه
گروهی از کوه ها یا تپه ها که در یک خط قرار گرفته اند
گروهی از تپه های کوچکتر در زیر مجموعه ای از کوه های مرتفع
مقدار بسیار زیادی از مواد غذایی که مخصوصاً توسط اتحادیه اروپا ذخیره می شود تا از کاهش قیمت ها جلوگیری شود.
a very large amount of food that is stored, especially by the EUROPEAN UNION in order to prevent prices from becoming lower
یک قسمت برجسته از سطح زمین، بسیار بزرگتر از یک تپه، که ممکن است بالای آن پوشیده از برف باشد.
a raised part of the earth's surface much larger than a hill the top of which might be covered in snow
مقدار زیادی از چیزی
مقدار زیادی مواد غذایی که به جای فروختن ذخیره می شود تا قیمت آن کاهش پیدا نکند
بخش برجسته ای از سطح زمین، بزرگتر از یک تپه
مقدار زیادی از مواد غذایی که به جای فروخته شدن ذخیره می شود تا قیمت ها در سطوح بالا حفظ شود
جدیدترین نرم افزار می تواند بافت گوشت یا توپوگرافی یک رشته کوه را تقلید کند.
از آن زمان بسیاری از قبایل مستقل اورک ها و گابلین ها در جنگل ها و کوه های آن سرزمین سرد ریشه دوانده اند.
Since that time many independent Orc and Goblin tribes have taken root in the forests and mountains of that cold land.
شروع فصل گردشگری است و کاتماندو دروازه ورود به بلندترین کوه های جهان از جمله اورست است.
It is the start of the tourist season and Katmandu is the gateway to the world's highest mountains, including Everest.
کوه های راکی
the Rocky Mountains
پناهگاه مخفی مشابهی برای رئیس جمهور در جای دیگری در کوه های غرب واشنگتن ساخته شد.
A similar secret sanctuary for the president was constructed elsewhere in the mountains west of Washington.
این اقامتگاه در کوه های جنوب آیداهو قرار دارد.
برای دیدن آن معمولاً باید از کوه هایی که آخرین حفاظتگاه آن را احاطه کرده اند بالا رفت.
تو هنوز به کوه فکر می کنی.
شاید آنها قصد دارند شب را در کوه بگذرانند.
کوه های اندلس
snow-capped mountains
کوه های پوشیده از برف
کوه های شیب دار در اطراف برج هستند.
برای بالا رفتن از کوه
یک هفته در کوه قدم زدیم.
برای لذت بردن از هوا / مناظر کوهستان
mountain roads/streams/villages
جاده های کوهستانی / نهرها / روستاها
طولانی ترین رشته کوه جهان
در غرب رشته کوهی وجود دارد.
گردنه های کوهستانی مرتفع
یک تیم نجات کوهستان
هنوز برف در قلههای کوه میبارد.
کوهی از کار
کوه هایی از ساندویچ درست کردیم.
جلوی ما کوهی عظیم و عضلانی از یک مرد ایستاده بود.
کارگردان برای بازسازی این فیلم کلاسیک کوه ها را جابجا کرد.
از ارتفاعات ناهموار کوه گذشتیم.
ما بر فراز کوه های آسپن، کلرادو پرواز کردیم.
بین این دو شهر 50 مایل از کشور کوهستانی بود.
بسیاری از مردم صرفاً برای لذت بردن از هوای تازه کوهستان به استراحتگاه می آیند.
کوه ها از دور خودنمایی می کنند.
او ترتیب داد تا در نیمه راه کوه با بقیه ملاقات کند.
لرزش زمین کوه ها را به لرزه درآورد.
ارتش متجاوز تنها در یک نقطه توانست از سد کوهستان نفوذ کند.
کوه ها به سمت شرق به وسعت هموار فلات می ریزند.
ارتفاع کوه های اینجا به بیش از 2000 متر می رسد.
کوه های اطراف تخلیه شهر را دشوار می کند.
این نوع بز در ارتفاعات کوهستانی زندگی می کند.
Towering mountains surrounded the town.
کوه های سر به فلک کشیده شهر را احاطه کرده بودند.
ما از پیاده روی در کوه لذت می بریم.
یک پنجره بزرگ مشرف به کوه
کوه
تپه
cliff
صخره
ridge
خط الراس
alp
آلپ
اوج
eminence
برجستگی
hump
قوز
prominence
پرتگاه
precipice
ارتفاع
elevation
tor
tor
بلوف
crag
سقوط
bluff
ارتفاعات
fell
برگ
highland
اینسلبرگ
berg
بانک
inselberg
بن
دامنه
ben
توده
اجلاس - همایش
massif
پالیز
pinnacle
سیرا
کوردیلر
palisade
بوته
sierra
شیپور
cordillera
مسا
butte
horn
mesa
crevasse
شکاف
افسردگی
unimportance
بی اهمیتی
دره
canyon
پایین
دشت
lowland
گودال
ditch
تنگه
gorge
خندق
ravine
جلگه
vale
دیل
gully
عبور
plain
غوغا کردن
dale
توخالی
گلن
dingle
سمت القدم
hollow
پستی
glen
رد کردن
nadir
از طریق
gulley
حوضه
lowness
نالله
dene
وادی
trough
استرات
basin
coulee
nullah
شانه زدن
wadi
سرفه
strath
دل
coulee
combe
clough
dell