residence
residence - محل سکونت
noun - اسم
UK :
US :
یک خانه، به خصوص یک خانه بزرگ یا رسمی
اجازه قانونی برای زندگی در یک کشور برای مدت زمان معین
وضعیت زندگی در یک مکان
واقعیت زندگی در یک مکان خاص
permission to live in a particular country permanently
اجازه زندگی دائم در یک کشور خاص
خانه ای که مردم در آن زندگی می کنند
خانه
اقامت یا زندگی رسمی در جایی
نویسنده (= نویسنده)، شاعر یا هنرمندی که برای مدت کوتاهی در مدرسه یا دانشکده و غیره استخدام می شود.
رفتن برای زندگی کردن
مکانی که کسی در آن زندگی می کند، یا شرایط زندگی در جایی
یک خانه، یا واقعیت زندگی در یک خانه خاص
اجازه زندگی در کشور خاصی که در آن متولد نشده اید
The missions were not merely churches but entire working communities, with farms, blacksmiths, flour mills and residences.
این مأموریت ها صرفاً کلیساها نبودند، بلکه کل جوامع کارگری با مزارع، آهنگران، آسیاب های آرد و اقامتگاه ها بودند.
یکی از بزرگترین اقامتگاه هایی که رایت طراحی کرده خانه هالی هاک است.
In one week in the 1640s Hurstmonceux had nineteen visitors in residence, apart from others engaged in repair and building works.
در یک هفته در دهه 1640، هرستمونسو نوزده بازدیدکننده داشت، به غیر از دیگرانی که در تعمیرات و کارهای ساختمانی مشغول بودند.
I am meeting Enya and the Ryans somewhere near her carefully guarded Killiney residence on a silvery wet and foggy autumn day.
من در یک روز خیس و مه آلود پاییزی با انیا و رایان ها در جایی نزدیک اقامتگاه کیلینی که با دقت محافظت می شود ملاقات می کنم.
In addition to a salary most governors received perquisites such as transportation and an official residence.
اکثر فرمانداران علاوه بر حقوق، لوازمی مانند حمل و نقل و اقامتگاه رسمی دریافت می کردند.
خیابان داونینگ 10 محل اقامت رسمی نخست وزیر بریتانیا است.
They all went to Maeda's residence in Jakarta; he sent messages to the high command but nobody turned up.
همه آنها به اقامتگاه مائده در جاکارتا رفتند. او برای فرماندهی عالی پیام فرستاد، اما کسی حاضر نشد.
To that end the carpeting in virtually all the residences is a bland beige -- making the homes easier to sell.
برای این منظور، فرش تقریباً در تمام خانهها به رنگ بژ ملایم است و فروش خانهها را آسانتر میکند.
اولین بار در یک کوکتل مهمانی در اقامتگاه سفیر روسیه ملاقات کردیم.
جان میجر با شکست اقامتگاه را ترک می کند.
یک خانه خانوادگی مطلوب برای فروش (= مثلاً در یک آگهی)
خیابان داونینگ 10 محل اقامت رسمی نخست وزیر بریتانیا است.
آنها تا بهار نتوانستند در خانه جدید خود اقامت کنند.
لطفا شغل و محل سکونت خود را ذکر کنید.
پرچم زمانی که ملکه در اقامتگاه است به اهتزاز در می آید.
آنها از اقامت در این کشور محروم شده اند.
یک مجوز اقامت
کلاس های نویسندگی خلاق که توسط نویسنده در محل اقامت برگزار می شود
معافیت های مالیاتی اغلب برای کسانی که یک اقامتگاه اولیه را خریداری می کنند در دسترس است.
ورسای تا سال 1793 اقامتگاه اصلی پادشاهان فرانسه بود.
این اقامتگاه خانوادگی مطلوب در قلب شهر واقع شده است.
خانه خانوادگی فروخته شد اما او در خانه در طبقه همکف باقی ماند.
خانواده به طور موقت در خانه اعیانی اقامت کردند.
این اطلاعیه به آخرین محل زندگی شناخته شده او ارسال شده بود.
اقامتگاه رسمی فرماندار
ملکه این هفته در کاخ اقامت دارد.
او در کانادا اقامت گزید.
او اقامت دائم خارج از کشور را گرفت.
آن ساختمان بزرگ محل اقامت رسمی فرماندار (= خانه) است.
او در بوستون اقامت گزید (= در آنجا زندگی کرد).
این ملک به عنوان اقامتگاه اصلی وی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
بسیاری از بانک ها برای افتتاح حساب نیاز به مدرک اقامت دارند.
محل زندگی کسی
تخمین زده می شود که 60٪ از کارگران قصد دارند به دنبال اقامت دائم باشند.
یک قانون در سال 1997 اقامت قانونی را به بسیاری از مهاجران نیکاراگوئه ای پیشنهاد داد
خانه
سکونت
dwelling
اقامت
abode
اقامتگاه
domicile
چهارم
quarters
تخت
اسکان
habitation
محل
lodging
محل اقامت
نشانی
accommodation
خانواده
پد
اپارتمان
pad
حفاری می کند
اجاق
digs
اقامتگاه ها
hearth
عمارت
lodgings
خروس
mansion
صندلی
roost
حفاری ها
کنار آتش
diggings
سالن
fireside
سنگ قلب
سقف
hearthstone
ویلا
manor
کاندو
مرکز فرماندهی
villa
سوراخ
condo