cloud
cloud - ابر
noun - اسم
UK :
US :
یک توده سفید یا خاکستری در آسمان که از قطرات بسیار کوچک آب تشکیل می شود
توده ای از گرد و غبار، دود و غیره در هوا، یا تعداد زیادی از حشرات که با هم پرواز می کنند
چیزی که باعث می شود شما احساس ترس، نگرانی، ناراحتی و غیره کنید
ابر بسیار غلیظ در نزدیکی زمین که دیدن آن دشوار است
light cloud near the ground that makes it difficult for you to see very far. Mist is usually not as thick as fog. You often get mist near areas of water or mountains
ابر سبک در نزدیکی زمین که دید خیلی دور را برای شما دشوار می کند. غبار معمولاً به اندازه مه غلیظ نیست. اغلب در نزدیکی مناطق آب یا کوه ها غبار می کنید
دود، گرد و غبار یا غبار در هوا که به سختی قابل مشاهده است
dirty air that looks like a mixture of smoke and fog, caused by smoke from cars and factories in cities
هوای کثیف که شبیه مخلوطی از دود و مه است که در اثر دود ماشین ها و کارخانه ها در شهرها ایجاد می شود
یک ابر تاریک بزرگ که قبل یا در طول طوفان می بینید
خط سفیدی که با هواپیما در آسمان رها شده است
باعث شود کسی کمتر بتواند به وضوح فکر کند یا تصمیمات معقول بگیرد
اگر صورت یا چشمان کسی ابری شود، یا اگر چیزی او را ابری کند، عصبانی، غمگین یا نگران به نظر می رسد.
چیزی را کمتر دلپذیر یا دشوارتر از آنچه که باید باشد
if glass or a liquid clouds, or if something clouds it it becomes less clear and more difficult to see through
اگر شیشه یا مایع ابری شود، یا اگر چیزی آن را کدر کند، شفافیت کمتری پیدا میکند و دیدن آن دشوارتر میشود
پوشاندن چیزی با ابر
استفاده یا مربوط به رایانش ابری
یک توده خاکستری یا سفید در آسمان که از قطرات شناور بسیار کوچک آب تشکیل شده است
توده ای از چیزی مانند گرد و غبار یا دود که شبیه ابر است
یک شبکه کامپیوتری که در آن می توان فایل ها و برنامه ها را ذخیره کرد، به ویژه اینترنت
اگر چیزی ابری شفاف باشد، یا اگر چیزی آن را ابری کند، دیدن آن دشوار می شود.
گیج کردن کسی، یا درک چیزی را دشوارتر می کند
یک توده سفید یا خاکستری از قطرات بسیار کوچک آب یا یخ که در آسمان شناور هستند
ابر همچنین توده ای از چیزی است، مانند گرد و غبار یا دود، که با هم حرکت می کنند
ابر نیز چیزی است که باعث غم و اندوه یا ترس می شود
پر شدن از ابر یا چیزی که شبیه ابر است
اگر چیزی موقعیت یا احساس را مبهم کند، آن را کمتر واضح می کند
یک ابر مگس
Dark clouds gathered overhead.
ابرهای تیره بالای سر جمع شدند.
Dense cloud prevented the rescue helicopter from taking off.
ابر متراکم مانع از بلند شدن هلیکوپتر امدادی شد.
زیر ابرهای تاریک و سنگین، به لانه روی رودخانه برگشتم.
اگر ابرها ظاهر می شدند، ساعت پشت آنها پنهان می شد.
The sun was setting in a blaze of pink casting rosy shadows on the undersides of large wet-looking clouds.
خورشید در شعله ای از صورتی غروب می کرد که سایه های گلگونی بر روی سطح زیرین ابرهای بزرگ و خیس می انداخت.
ابرهای تیره در غرب جمع شده بودند.
پوشش ابر امروز بسیار متراکم است.
black/grey clouds
ابرهای سیاه/خاکستری
thick/dense cloud
ابر ضخیم / متراکم
خورشید پشت ابر رفت.
هوا سوزان بود و ابری در آسمان نبود.
هواپیما بیشتر مسیر را در ابر در حال پرواز بود.
او می توانست خورشید را از میان ابرها ببیند.
یک ابر غبار
زنبورها از کندوهای خود پرواز کردند و ابر سیاه و غلیظی را تشکیل دادند.
آنها ناپدید شدن ماشین در ابری از غبار را تماشا کردند.
دیدم دود عظیمی از شهر بلند شده است.
آسمان تاریک شد چون ابر بزرگی از ملخ جلوی خورشید را گرفت.
بیماری پدرش روز عروسی او را ابری کرد.
تنها ابر تاریک در افق این بود که آنها ممکن است مجبور به تغییر خانه شوند.
هنوز ابری از سوء ظن بر سرش آویزان است.
Key company documents are now stored in the cloud so you no longer need to save them to your computer’s hard drive.
اسناد کلیدی شرکت اکنون در فضای ابری ذخیره می شوند، بنابراین دیگر نیازی به ذخیره آنها در هارد دیسک رایانه خود ندارید.
او شرکت را زیر یک ابر ترک کرد.
ابرهای بارانی در افق خودنمایی می کردند.
ابرها کمی شکستند و خورشید بیرون آمد.
ابر ضخیم بر فراز تالاب آویزان بود.
ما بالای ابرها پرواز می کردیم.
ابرهای سفید روی آسمان نشستند.
یک لایه ابر بلند
آسمان ابر شکسته
بر فراز کوهها ابرهای طوفانی جمع شده بودند.
ابر بزرگی از دود سیاه
ابر غلیظی از بخار
باد در سراسر ساحل می وزید و ابرهای شنی را تشکیل می داد.
آیا فکر می کنید این ابرهای بارانی در افق هستند؟
آسمان کاملاً آبی بود - نه یک ابر در دید.
nebula
سحابی
mist
غبار
brume
بروم
fog
مه
haze
مه دود
smog
بخار
steam
vaporUS
vaporUS
vapourUK
vapourUK
ابر بارانی
بانک ابر
آسمان دوغ اول
ol' buttermilk sky
تیرگی
murk
مه آلود بودن
mistiness
فیلم
میاسما
miasma
دود
بو کردن
reek
متراکم شدن
condensation
گاز پانسمان
gauze
سوپ
fumes
ابرهای زمینی
افشانه
ground clouds
هار
haziness
ابری
spray
باران ریز و نمناک
haar
رطوبت
cloudiness
بازدم
drizzle
dampness
exhalation
fume