cloud

base info - اطلاعات اولیه

cloud - ابر

noun - اسم

/klaʊd/

UK :

/klaʊd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [cloud] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Dark clouds were gathering in the west.


    ابرهای تیره در غرب جمع شده بودند.

  • The cloud cover is quite dense today.


    پوشش ابر امروز بسیار متراکم است.

  • black/grey clouds


    ابرهای سیاه/خاکستری

  • thick/dense cloud


    ابر ضخیم / متراکم

  • The sun went behind a cloud.


    خورشید پشت ابر رفت.

  • It was scorching and there wasn't a cloud in the sky.


    هوا سوزان بود و ابری در آسمان نبود.

  • The plane was flying in cloud most of the way.


    هواپیما بیشتر مسیر را در ابر در حال پرواز بود.


  • او می توانست خورشید را از میان ابرها ببیند.


  • یک ابر غبار

  • The bees flew out of their hives, forming a thick black cloud.


    زنبورها از کندوهای خود پرواز کردند و ابر سیاه و غلیظی را تشکیل دادند.

  • They watched the car disappearing in a cloud of dust.


    آنها ناپدید شدن ماشین در ابری از غبار را تماشا کردند.

  • I saw an enormous cloud of smoke rising over the city.


    دیدم دود عظیمی از شهر بلند شده است.

  • The sky turned dark as a great cloud of locusts blocked out the sun.


    آسمان تاریک شد چون ابر بزرگی از ملخ جلوی خورشید را گرفت.

  • Her father's illness cast a cloud over her wedding day.


    بیماری پدرش روز عروسی او را ابری کرد.


  • تنها ابر تاریک در افق این بود که آنها ممکن است مجبور به تغییر خانه شوند.

  • He still has a cloud of suspicion hanging over him.


    هنوز ابری از سوء ظن بر سرش آویزان است.

  • Key company documents are now stored in the cloud so you no longer need to save them to your computer’s hard drive.


    اسناد کلیدی شرکت اکنون در فضای ابری ذخیره می شوند، بنابراین دیگر نیازی به ذخیره آنها در هارد دیسک رایانه خود ندارید.


  • او شرکت را زیر یک ابر ترک کرد.

  • Rain clouds were looming on the horizon.


    ابرهای بارانی در افق خودنمایی می کردند.

  • The clouds broke a little and the sun came out.


    ابرها کمی شکستند و خورشید بیرون آمد.

  • Thick cloud hung over the moor.


    ابر ضخیم بر فراز تالاب آویزان بود.

  • We were flying above the clouds.


    ما بالای ابرها پرواز می کردیم.

  • White clouds scudded across the sky.


    ابرهای سفید روی آسمان نشستند.


  • یک لایه ابر بلند

  • skies of broken cloud


    آسمان ابر شکسته

  • Above the mountains storm clouds were gathering.


    بر فراز کوهها ابرهای طوفانی جمع شده بودند.


  • ابر بزرگی از دود سیاه

  • a thick cloud of steam


    ابر غلیظی از بخار

  • The wind blew across the beach forming clouds of sand.


    باد در سراسر ساحل می وزید و ابرهای شنی را تشکیل می داد.

  • Do you think those are rain clouds on the horizon?


    آیا فکر می کنید این ابرهای بارانی در افق هستند؟

  • The sky was a perfect blue - not a cloud in sight.


    آسمان کاملاً آبی بود - نه یک ابر در دید.

synonyms - مترادف
  • nebula


    سحابی

  • mist


    غبار

  • brume


    بروم

  • fog


    مه

  • haze


    مه دود

  • smog


    بخار

  • steam


    vaporUS

  • vaporUS


    vapourUK

  • vapourUK


    ابر بارانی


  • بانک ابر


  • آسمان دوغ اول

  • ol' buttermilk sky


    تیرگی

  • murk


    مه آلود بودن

  • mistiness


    فیلم


  • میاسما

  • miasma


    دود


  • بو کردن

  • reek


    متراکم شدن

  • condensation


    گاز پانسمان

  • gauze


    سوپ

  • fumes


    ابرهای زمینی


  • افشانه

  • ground clouds


    هار

  • haziness


    ابری

  • spray


    باران ریز و نمناک

  • haar


    رطوبت

  • cloudiness


    بازدم

  • drizzle


  • dampness


  • exhalation


  • fume


antonyms - متضاد
  • clearing


    پاکسازی


  • افتتاح


  • فضا

  • clearance


    ترخیص کالا از گمرک

  • expanse


    وسعت


  • فضای خالی


  • فضای باز

لغت پیشنهادی

unknowns

لغت پیشنهادی

net 10 eom

لغت پیشنهادی

sampler