embrace
embrace - پذیرفتن
noun - اسم
UK :
US :
برای قرار دادن آغوش خود در اطراف کسی و او را به روشی دوستانه یا محبت آمیز نگه دارید
پذیرفتن مشتاقانه یک ایده، عقیده، دین و غیره جدید
گنجاندن چیزی به عنوان بخشی از موضوع، بحث و غیره
عمل نگه داشتن کسی به خود، به ویژه به عنوان نشانه ای از عشق
پذیرفتن چیزی با اشتیاق
to hold someone tightly with both arms to express love liking, or sympathy, or when greeting or leaving someone
برای ابراز عشق، علاقه یا همدردی، یا هنگام احوالپرسی یا ترک کسی، کسی را با هر دو بازو محکم در آغوش گرفتن
شامل کردن چیزی، اغلب به عنوان یکی از چندین چیز
the act of holding someone tightly with both arms to express love liking, or sympathy, or when greeting or leaving someone
عمل محکم گرفتن کسی با هر دو بازو برای ابراز عشق، علاقه، یا همدردی، یا هنگام احوالپرسی یا ترک کسی
to hold someone close to you with your arms to express affection, love or sympathy, or when greeting or leaving someone
برای ابراز محبت، عشق، یا همدردی، یا هنگام احوالپرسی یا ترک کسی، کسی را با آغوش خود نزدیک خود نگه دارید.
پذیرفتن چیزی با علاقه یا اشتیاق زیاد
قبل از اینکه پروازم را صدا کنند، ایستادیم و در آغوش گرفتیم.
واژه «فرهنگ» هر دو جنبه هنری و جامعه شناختی یک جامعه را در بر می گیرد.
مقوله بستگان پدربزرگ و مادربزرگ و نوه ها را نیز در بر می گیرد.
فیبی دوید تا مادرش را در آغوش بگیرد.
از جا پرید و با دو دست وکیلش را در آغوش گرفت.
And like its counterparts within the high-performance loop, a program of inclusiveness can be insincerely embraced or carried to ridiculous lengths.
و مانند همتایان خود در حلقه عملکرد بالا، یک برنامه فراگیر میتواند به طور غیرصادقانه مورد استقبال قرار گیرد یا تا حد مضحک انجام شود.
با اینکه تنها بودند، آنها را در آغوش نمی گرفتند و نمی بوسیدند.
البته ما قوانین و تشریفات اداری خود را قبول می کنیم تا از اتفاقات بد جلوگیری کنیم.
من تشریفات بیرونی زنانگی، ظواهر، رفتارها، ظاهر و احساس آن را پذیرفتم.
By the end of the last century Americans had embraced the idea of the right to free public education for all children.
در پایان قرن گذشته، آمریکایی ها ایده حق آموزش عمومی رایگان برای همه کودکان را پذیرفته بودند.
رئیس جمهور گفت که با تمام وجود از نیاز به گفتگوهای بیشتر در مورد بحران پناهجویان استقبال می کند.
شادول آنها را در آغوش گرفت و آنها او را بوسیدند، ظاهراً بدون انزجار.
لبه تاریک جنگل جلوی آنها ظاهر شد، پیش رفت و آنها را در آغوش گرفت.
بالهایی که در آغوش گرفتهاند، زیر نور درخشان خورشید بازی میکنند، گردنهای نوازشگر ابرهای آبی را پرسه میزنند.
The reality of reengineering has begun to gnaw away at those who had earnestly embraced this newest form of management self-improvement.
واقعیت مهندسی مجدد شروع به نادیده گرفتن کسانی کرده است که این جدیدترین شکل خود-بهبودی مدیریت را با جدیت پذیرفته بودند.
او را در آغوش گرمی گرفت.
هنگام خداحافظی اشک و آغوشی جاری شد.
استقبال مشتاقانه این کشور از فناوری مدرن
This was an opportunity that he would embrace.
این فرصتی بود که او از آن استقبال می کرد.
او آنها را روی سکوی ایستگاه در آغوش گرفتند.
خم شد تا کودک را در آغوش بگیرد.
زبان شناسی طیف متنوعی از موضوعات مانند آوایی و سبک شناسی را در بر می گیرد.
با آغوش گرمی به من سلام کرد.
قبل از خداحافظی (یکدیگر) را در آغوش گرفتند.
او با تمام وجود زندگی در جنوب لوئیزیانا را پذیرفته است.
آنها با آغوشی گرم از یکدیگر احوالپرسی کردند.
hug
در آغوش گرفتن
clasp
گیره
نگه دارید
cuddle
در اغوش گرفتن
nuzzle
نازل
canoodle
کانودل
caress
نوازش
snuggle
بغل کردن
cling to
چسبیدن به
fondle
نوازش کردن
crush
خرد کردن
strain
نژاد
bear hug
آغوش خرس
entwine oneself around
خود را در هم بپیچد
فشار بر علیه
اسلحه گرفتن
افتادن روی گردن کسی
clasp to one's bosom
بستن به آغوش
رایگان
آروم باش
رهایی
relinquish
رها کردن
loosen
شل کردن
unhand
بی دست
unloosen
باز کردن
شل
unfasten
باز کردن قفل
unwrap
لغو کردن
unlock
تسلیم شدن
unhitch
بازده
undo
باز کن
surrender
رها کن
در معرض گذاشتن
unloose
برملا کردن
unclasp
بغل کردن
دوست نداشتن
رد کردن
نفرت
uncover
unhug
dislike