pulling
pulling - کشیدن
N/A - N/A
UK :
US :
فاعل فاعل از کشیدن
حرکت دادن چیزی به سمت خود، گاهی اوقات با تلاش فیزیکی زیاد
بیرون بردن یا دور کردن چیزی از یک مکان، به ویژه با استفاده از تلاش فیزیکی
to remove or stop something that was going to be published or broadcast, especially because it is found to be offensive or not accurate
حذف یا متوقف کردن چیزی که قرار بود منتشر یا پخش شود، به ویژه به این دلیل که توهین آمیز یا نادرست تشخیص داده شود
برای حرکت در جهت اعلام شده
گرفتن چیزی و استفاده از تلاش برای حرکت دادن بدن به جلو یا بالا
برای جذب شخص یا افراد
موفق شدن در شروع رابطه جنسی با کسی
برای آسیب رساندن به ماهیچه با کشش بیش از حد آن
برای انجام یک عمل غیر صادقانه
برای دریافت اطلاعات از اینترنت، پس از پرسیدن یا جستجو برای آن
آیا می توانید به من کمک کنید این قفسه کتاب را به آنجا منتقل کنم؟ تو بکش و من فشار میدم
صندلی را از روی میز کنار کشید.
جعبه سنگین را از روی زمین تا در کشید.
در را باز کرد.
ماشین در حال کشیدن یک کاروان بود.
خورشید آنقدر قوی بود که مجبور شدیم پرده ها را پایین بکشیم.
کشو را بیرون کشید.
ژاکتش را در آورد.
دندانپزشک هر دو دندان را بیرون آورد.
صبح را به کشیدن علف های هرز در گلزارها گذراندم.
زمانی که مسئولان متوجه این گاف فرهنگی شدند، شرکت آگهی را پس گرفت و عذرخواهی کرد.
در آخرین دور مسابقه یکی از دوندگان شروع به جلو رفتن کرد.
وقتی قطار از ایستگاه بیرون میرفت، دست تکان دادیم.
ارتش های ما در تمام جبهه ها عقب نشینی می کنند.
خودش را از پله ها بالا کشید و روی ریل نگه داشت.
دست هایش را کنار استخر گذاشت و خودش را از آب بیرون کشید.
نمایش مطمئناً جمعیت را به خود جذب کرده است.
او مطمئناً می داند که چگونه زنان را بکشد.
آیا تریسی دیشب به کلوپ شبانه رفت؟
عضله پشتم را کشیدم و چند کشو را بلند کردم.
همسترینگ را کشید.
باند دزدی بانک همگی دستگیر شدند.
هیچ کس نمی خواهد چنین حقه ای را سر من بکشد!
Companies should encourage customers to pull information from their website, thus putting the customer in control.
شرکت ها باید مشتریان را تشویق کنند تا اطلاعات را از وب سایت خود بیرون بیاورند و در نتیجه مشتری را تحت کنترل خود درآورند.
جالب هست
attracting
جذب کردن
appealing to
جذاب به
طراحی
engrossing
جذاب
هیجان انگیز
fascinating
شگفت انگیز
intriguing
وسوسه انگیز
tempting
فریبنده
captivating
سرگرم کننده
entertaining
اغوا کردن
enthralling
به دام انداختن
luring
وسوسه انگیز آمریکا
snaring
تیتراژ
tantalizingUS
موثر بر
titillating
برانگیختن
affecting
منحرف کننده
amusing
درگیر کننده
arousing
گرفتن
distracting
قلاب زدن
engaging
هیجان زده شدن
gripping
خوش
hooking
لمس کردن
perking up
مسحور کننده انگلستان
pleasing
مسحور کننده ایالات متحده
touching
در حال حرکت
mesmerisingUK
پرچین
mesmerizingUS
moving
riveting
rivetting
boring
حوصله سر بر
disinteresting
بی علاقه
deterring
بازدارنده
discouraging
دلسرد کننده
disenchanting
افسون کننده
jading
مات کردن
tiring
خسته کننده
upsetting
ناراحت كننده
wearing
پوشیدن
angering
عصبانی کردن
annoying
مزاحم
bothering
ناخوشایند
displeasing
عصبانی
irking
آزار دهنده
irritating
توهین آمیز
offending
به تعویق انداختن
putting off
نگران کننده
troubling
رنگ پریدن
vexing
worrying
palling
wearying
