ascertain
ascertain - مشخص کردن
verb - فعل
UK :
US :
برای کشف چیزی
از چیزی مطمئن شدن
کشف یک واقعیت؛ مطمئن شدن
متأسفانه، از آنجایی که بسیاری از توضیحات ممکن وجود دارد، تشخیص صحیح آن بسیار دشوار است.
Unfortunately since there are so many possible explanations, the correct one is most difficult to ascertain.
تا جایی که ما توانستیم مطمئن شویم، موکل ما درگیر هیچ چیز غیرقانونی نیست.
او قبلاً مطمئن شده بود که حداقل دو هواپیما با اتصالات رادیویی مشابه وجود دارد و موقعیت آنها را یادداشت کرده بود.
He had previously ascertained that there were at least two aircraft with similar radio fits and noted their positions.
دلیلش این بود که در آن زمان مشخص نبود که حتماً از آن مواد استفاده شود.
The reason was that it was not at that time ascertained that those materials were definitely to be used.
برچسب ها را بخوانید تا از میزان چربی موجود در غذاهای فرآوری شده مطمئن شوید.
سعی کنید از تکنیک های تامین مالی مورد استفاده کشور خود در معاملات بین المللی خود با سایر نقاط جهان اطمینان حاصل کنید.
Try to ascertain the financing techniques used by your own country in its international transactions with the rest of the world.
تعیین منبع درآمد خاصی همیشه آسان نیست.
آیا قدرت و قوام هر علامت را مشخص کرده اید؟
پرونده همچنان یک راز است. پلیس هرگز نتوانست حقایق واقعی را کشف کند.
با استعفای بولسترود از هیئت مدیره بیمارستان، دوروتیا لیدگیت را برای مشاوره و همچنین کشف حقیقت احضار کرد.
With Bulstrode resigned from the hospital board Dorothea summons Lydgate for advice and also to ascertain the truth.
به دلیل ماهیت نمونه، این مطالعه نتوانست دیدگاه خود ساکنین را مشخص کند.
Because of the nature of the sample this study could not ascertain the views of residents themselves.
پزشک باید بیمار را معاینه کند تا مشخص شود درد در کجا قرار دارد.
تشخیص حقایق می تواند دشوار باشد.
مطمئن شدم که راننده آسیب زیادی ندیده است.
باید مشخص شود که طرح ها مطابق با قانون است.
پلیس در تلاش است تا مشخص کند واقعا چه اتفاقی افتاده است.
آیا می توانید مطمئن شوید که او به جلسه خواهد آمد یا خیر؟
باید مشخص شود که آیا زمین هنوز در مالکیت دولت است یا خیر.
پلیس تاکنون نتوانسته است علت این انفجار را مشخص کند.
مطمئنی میاد یا نه؟
قبل از اینکه این خبر را به اتو بگویم، مطمئن شدم که هیچکس نمی تواند ما را بشنود.
آتش نشانی هنوز نتوانسته علت آتش سوزی را مشخص کند.
discern
تشخیص دادن
شناسایی
recogniseUK
تشخیص انگلستان
recognizeUS
ایالات متحده را بشناسد
فهمیدن
comprehend
درک کردن
دیدن
تایید
grasp
فهم
قدردانی
درک
verify
تایید کنید
تاسيس كردن
فرا گرفتن
ثبت نام
cognize
شناختن
fathom
بررسی
استنباط
deduce
تصميم گرفتن
باهوش
savvy
شهود
intuit
الهی
divine
شاخه
twig
RealiseUK
realiseUK
realizeUS
realizeUS
بگو
diagnose
حفر کردن
گیره
ثابت
peg
