adjudicate
adjudicate - قضاوت کند
verb - فعل
UK :
US :
رسماً تصمیم بگیرد که در یک اختلاف نظر حق با چه کسی است و تصمیم بگیرد که چه کاری باید انجام شود
برای داوری در یک مسابقه
رسماً تصمیم بگیرد که در بحث بین دو گروه یا سازمان حق با چه کسی است
توسط دادگاه قضاوت شود که قادر به پرداخت بدهی نیست
در یک مسابقه یا بحث به عنوان قاضی عمل کند یا در مورد چیزی تصمیم رسمی بگیرد
به عنوان قاضی یک استدلال عمل کند
تصمیم گیری رسمی در مورد چیزی، به ویژه در مورد اینکه چه کسی در اختلاف نظر درست است
به طور قانونی و رسمی اعلام کند که شخص، شرکت یا سازمانی نمی تواند بدهی خود را پرداخت کند
An independent expert was called in to adjudicate.
یک کارشناس مستقل برای قضاوت دعوت شد.
Luther himself knew well what methodologically he was doing and what was necessary: that he needed to order and adjudicate.
خود لوتر به خوبی میدانست که از نظر روششناختی چه کار میکند و چه چیزی ضروری است: اینکه او نیاز به دستور و قضاوت دارد.
بیش از دو ماه طول کشید تا پرونده ما رسیدگی شود.
A $ 1 million lawsuit with amusing sidelights and important ramifications for the federal budget debate must be adjudicated.
یک دعوی حقوقی 1 میلیون دلاری، با حاشیه های سرگرم کننده و پیامدهای مهم برای بحث بودجه فدرال، باید مورد قضاوت قرار گیرد.
هر چقدر هم که این مسائل سخت باشد، باید در مورد آنها قضاوت کرد.
خانم هندریکس در تمام مسابقات موسیقی منطقه ای قضاوت می کرد.
دادگاه جهانی به اختلافات مرزی و دعاوی تجاری رسیدگی می کند.
اگر اجاره ای مبله وجود داشته باشد، دادگاه می تواند در مورد اجاره تصمیم بگیرد.
Besides identifying the individuals who are to adjudicate, such rules will also define the procedure to be followed.
علاوه بر شناسایی افرادی که قرار است قضاوت کنند، چنین قوانینی روشی را که باید دنبال شود نیز مشخص می کند.
از من خواسته شده که در این مورد قضاوت کنم.
The Supreme Court ruled that plaintiffs at least be granted stays of deportation until lower courts had adjudicated their cases.
دیوان عالی حکم داد که شاکیان حداقل تا زمانی که دادگاههای پایینتر به پروندههایشان رسیدگی نکرده باشند، اخراج خواهند شد.
یک کمیته فرعی ویژه در مورد برنامه های کاربردی برنامه ریزی قضاوت می کند.
هدف آنها رسیدگی به اختلافات بین کارفرمایان و کارمندان است.
چه کسی در مسابقه امسال قضاوت می کند؟
مجلس می تواند یک نهاد تخصصی برای قضاوت در یک زمینه خاص ایجاد کند.
دادگاه این اختیار را دارد که در مورد موضوع قضاوت کند یا رسیدگی را متوقف کند.
از او خواسته شد که در مورد این اختلاف قضاوت کند.
او برای قضاوت در مورد اختلاف زمین محلی فراخوانده شد.
این بازی یک برد برای سیاه اعلام شد.
او به بسیاری از اختلافات کارگری رسیدگی کرده است.
هیئتی از داوران متخصص برای قضاوت جوایز خدمات اجتماعی منصوب شده است.
هیأت های داوری در مورد اختلافات قراردادی قضاوت خواهند کرد.
It is the duty of government to adjudicate between the conflicting demands of different sections of society.
این وظیفه دولت است که بین خواسته های متضاد اقشار مختلف جامعه قضاوت کند.
اپراتور کارخانه فولاد در تاریخ 16 تیرماه توسط دادگاه منطقه ورشکستگی اعلام شد.
قضاوت کنید
adjudge
قضاوت کردن
arbitrate
داوری کند
referee
داور
umpire
حل کن
تعیین کنید
تصميم گرفتن
شنیدن
تلاش كردن
معاینه کردن
واسطه
mediate
برطرف کردن
حاکم بر
به قضاوت بنشینید
تصمیم بگیرید
حکم بدهد
به قضاوت بنشین
تلفظ در
حکم بدهند
به طور رسمی قضاوت کنید
pronounce on
حکم صادر کند
نتیجه گرفتن
formally judge
قانون
منصوب کردن
در حد متوسط
منصب
ordain
مرجع
officiate
ref