criterion
criterion - معیار
noun - اسم
UK :
US :
استانداردی که برای قضاوت در مورد چیزی یا تصمیم گیری در مورد چیزی استفاده می کنید
معیاری که بر اساس آن درباره چیزی قضاوت، تصمیم گیری یا برخورد می کنید
یک شرط یا واقعیت که به عنوان معیاری استفاده می شود که می توان با آن چیزی را قضاوت یا در نظر گرفت
معیار معقول بودن یا مبنای منطقی بدیهی است که معیار محدودتری برای بررسی است.
The merit of the project in relation to each criterion is assessed in terms of the five classes, ranging from very good to very poor.
شایستگی پروژه در رابطه با هر معیار بر حسب پنج کلاس از خیلی خوب تا خیلی ضعیف ارزیابی می شود.
The main criterion for subdivision of the detrital rocks is grain size given as the diameter of the grain in millimeters.
معیار اصلی برای تقسیم بندی سنگ های آواری اندازه دانه است که به عنوان قطر دانه به میلی متر داده می شود.
This difference of criterion as to the character of the conflict was reflected in the way power was handled on each side.
این تفاوت معیار در مورد ماهیت درگیری در نحوه مدیریت قدرت در هر طرف منعکس شد.
Their utilitarian contribution to our welfare should not in other words, be our criterion as to whether they survive or not.
به عبارت دیگر، کمک سودگرایانه آنها به رفاه ما نباید ملاک ما برای زنده ماندن یا نبودن آنها باشد.
معیار موفقیت این شرکت فروش بالاست.
The criterion is the number of years before the pre-tax cash receipts from the project pay back the capital invested.
معیار، تعداد سالهایی است که دریافتهای نقدی پیش از مالیات پروژه، سرمایه سرمایهگذاری شده را بازپرداخت میکند.
Other researchers use less strict criteria and claim to find competence where Piagetians, using their criterion, do not.
محققان دیگر از معیارهای سخت گیرانه تری استفاده می کنند و ادعا می کنند که شایستگی را در جایی که پیاژه ها با استفاده از معیار خود نمی دانند، پیدا می کنند.
Both Nash reversion and Abreu's simple penal codes are subgame perfect equilibrium strategies and so satisfy this criterion of credibility.
هم بازگشت نش و هم قوانین جزایی ساده آبرو، استراتژیهای تعادل کامل زیر بازی هستند و بنابراین این معیار اعتبار را برآورده میکنند.
معیار اصلی ارزش نسبت به پول است.
او نتوانست معیارهای دقیق انتخاب را برآورده کند.
برای سنجش توانایی دانش آموز از چه معیارهایی استفاده می شود؟
معیارهای گنجاندن در کتاب به وضوح در پیشگفتار بیان شده است.
با این معیار، افراد بسیار کمی مناسب هستند.
اعضای تیم بر اساس معیارهای دقیق انتخاب خواهند شد.
گروه های دیگر موافقت کردند که معیارهای ما را بپذیرند.
این گزارش معیارهایی را برای انضباط کارکنان تعیین می کند.
معیارهای موفقیت برای یک طرح آموزشی چیست؟
تعالی تنها معیار گنجاندن در مجموعه نیست.
جامعه شناسان معیارهای عینی تری برای تعریف طبقه اجتماعی دارند.
معیارهای سرمایه گذاری صحیح اعمال نمی شد.
فهرست موجود در راهنما گواه این است که رستوران معیارهای خاصی را دارد.
اهداف و معیارهای موفقیت باید تعریف شوند.
تنها معیار قیمت بازار زمین است.
معیارهای مورد استفاده در ارزیابی عملکرد دانش آموزان چیست؟
خدمات بهداشتی و درمانی را نباید تنها با معیارهای مالی مورد قضاوت قرار داد.
برای انتخاب مکان های جدید استادیوم ها از هشت معیار استفاده خواهد شد.
استاندارد نیست آیا قد معیاری برای استخدام افسران پلیس است؟
دستمزد یک معیار بسیار مهم برای رضایت شغلی است.
هنگام استخدام کارکنان جدید، باید معیارهای انتخاب خود را کاملاً مشخص کنید.
با افزایش نرخ ها، طبیعتاً معیارهای وام دهی خود را سخت تر خواهیم کرد.
استاندارد
yardstick
معیار
benchmark
اندازه گرفتن
مدل
سنگ محک
touchstone
فشارسنج
barometer
الگو
نمونه
exemplar
مثال
هنجار
norm
راهنما
الگو، نمونه اولیه
archetype
سنج UK
paradigm
نمونه اولیه
gaugeUK
علامت
prototype
بار
همتراز
متریک
par
راهنمای
metric
مقطع تحصیلی
قانون
سابقه
اساس
precedent
تست
gageUS
نشانگر
gageUS
مشخصات
indicator
قرارداد
specification
فرمول
تغییر دادن
conjecture
حدس
fancy
تفننی
حدس بزن
امکان پذیری
probability
احتمال
