guest
guest - مهمان
noun - اسم
UK :
US :
کسی که به یک رویداد یا مناسبت خاص دعوت شده است
کسی را که دعوت کرده اید برای مدت کوتاهی در خانه شما بماند
کسی که برای اقامت در هتل پول می دهد
someone famous who is invited to take part in a show concert etc in addition to those who usually take part
شخص مشهوری که برای شرکت در یک نمایش، کنسرت و غیره دعوت می شود، علاوه بر کسانی که معمولاً شرکت می کنند
برای استفاده مهمانان
a guest star speaker etc is someone famous or important who is invited to take part in an event in addition to the people who usually take part
ستاره مهمان، سخنران و غیره شخص مشهور یا مهمی است که علاوه بر افرادی که معمولاً در یک رویداد شرکت می کنند، دعوت می شود.
برای شرکت در یک نمایش، کنسرت و غیره به عنوان مهمان
شخصی که با شما میماند، یا شخصی که به یک مناسبت اجتماعی دعوت کردهاید، مانند مهمانی یا غذا
a person who is staying with you or a person you have invited to a social occasion such as a party or a meal
شخصی که در هتل اقامت دارد
شخصی که عضو چیزی مانند یک باشگاه یا وب سایت نیست، اما مجاز به استفاده از آن است
شخصی، مانند یک مجری که برای حضور در یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی یا در یک اجرا دعوت شده است
a person such as an entertainer, who has been invited to appear on a television or radio programme or in a performance
چیزی مانند حیوانی که در مکانی زندگی می کند، به ویژه جایی که مورد نظر نیست
اگر شخصی، به ویژه یک مجری، مهمان برنامه یا برنامه ای باشد، از او دعوت می شود تا در آن برنامه حضور یابند
If a person especially an entertainer, guests on a programme or show they are invited to appear or perform on it
شخصی که با شما در خانه شما می ماند یا شخصی که او را به یک مناسبت اجتماعی دعوت کرده اید، مانند مهمانی یا غذا.
a person who is staying with you in your home or a person whom you have invited to a social occasion such as a party or a meal
به شخصی که در هتل اقامت می کند مهمان نیز می گویند.
اگر مهمان کسی هستید، آن شخص هزینه شما را پرداخت می کند
شخصی که به مکانی دعوت شده است
مهم ترین فردی که به مکانی دعوت شده است که به او احترام خاصی قائل شده است
این مهمانی با حدود 200 مهمان، به غوغایی تبدیل شد که در نهایت بیش از 100 نفر در آن شرکت داشتند.
The party with some 200 guests, disintegrated into a melee that ultimately involved more than 100 people.
پس از عروسی، این زوج پذیرایی بزرگی را برای بیش از 250 مهمان برگزار کردند.
اجازه داریم مهمان بیاوریم؟
یک مهمان از شما درخواست می کند که یک جعبه جواهرات و یک بسته یادداشت را برای نگهداری بپذیرید.
یک مهمان شام
من واقعاً سرم شلوغ است - این آخر هفته منتظر مهمان هستم.
بار هتل فقط برای مهمانان است.
در کریسمس مهمان داشتیم - سه نفر از آنها تا سال نو ماندند.
این هفته مهمانانی داریم که با ما می مانند.
آخر این هفته مهمان داریم
We're having guests this weekend.
او احساس می کرد که باید در آنجا بماند و از مهمانانش پذیرایی کند.
لیلی یک لیوان شری برای مهمانش ریخت.
آنها فقط زمانی که مهمان دارند از اتاق غذاخوری استفاده می کنند.
او شش مهمان را برای شام دعوت کرده بود.
او احساس می کرد که باید از مهمانانش پذیرایی کند.
بیش از 100 مهمان عروسی بودند.
من به عنوان مهمان هلن به باشگاه تئاتر رفتم.
او مهمان افتخاری (= مهم ترین فرد دعوت شده به یک مراسم) بود.
لیز در لیست مهمانان نبود.
ما برای 500 مهمان محل اقامت داریم.
مهمانان باید تا ساعت 10:30 صبح اتاق های خود را تخلیه کنند.
مهمانان در هتل بزرگ
مهمانان رستوران می توانند هنگام صرف غذا از مناظر عالی در سراسر خلیج لذت ببرند.
ستاره/هنرمند مهمان
مهمان ویژه امشب ما…
او به عنوان مهمان در برنامه حضور پیدا کرد.
یک سخنران مهمان
دانشمندان اینجا به عنوان مهمان دولت ما هستند.
«آیا برایت مهم نیست که پنجره را باز کنم؟» «مهمان من باش.»
آخر این هفته مهمانانی داریم.
او با درایت مهمانان ناخوانده خود را از ماندن طولانی تر منصرف کرد.
با او به عنوان یک مهمان محترم رفتار شد.
این ضیافت با حضور 200 مهمان برگزار شد.
بهترین مرد و دستیارانش در بدو ورود از مهمانان پذیرایی پذیرایی کردند.
بهترین مرد با ورود مهمانان عروسی پذیرایی کرد.
ما طوری ساخته شدیم که در کشور احساس می کنیم مهمان ناخواسته هستیم.
وقتی مهمان داریم معمولا در اتاق کار می خوابند.
شما همیشه مهمان خانه ما هستید.
شما مهمان هستید—شما می توانید آنچه را که ما تماشا می کنیم انتخاب کنید.
او تمام تلاش خود را کرد تا مهمانان احساس کنند که در خانه هستند.
او مهمان ایده آل مهمانی شام بود.
امشب چند مهمان می آیند؟
من این احساس را داشتم که این مهمان به خصوص ناخوشایند بود.