guarantees

base info - اطلاعات اولیه

guarantees - تضمین می کند

N/A - N/A

ˌɡer.ənˈtiː

UK :

ˌɡær.ənˈtiː

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [guarantees] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The system costs £99.95 including shipping and handling and a twelve-month guarantee.


    هزینه سیستم 99.95 پوند شامل حمل و نقل و جابجایی و گارانتی دوازده ماهه است.

  • The TV comes with/has a two-year guarantee.


    تلویزیون همراه با ضمانت دو ساله می باشد.

  • a money-back guarantee


    ضمانت بازگشت وجه

  • The United Nations has demanded a guarantee from the army that food convoys will not be attacked.


    سازمان ملل متحد خواستار تضمین ارتش برای عدم حمله به کاروان های مواد غذایی شده است.

  • There is no guarantee (that) the discussions will lead to a deal.


    هیچ تضمینی وجود ندارد (که) بحث ها به معامله منجر شود.


  • محصولی به این خوبی ضامن موفقیت تجاری است (= مطمئناً موفق خواهد بود).


  • مغازه گفت که تلویزیون را تعویض خواهند کرد چون هنوز گارانتی دارد.

  • The fridge is guaranteed for three years.


    یخچال سه سال گارانتی دارد.

  • European Airlines guarantees its customers top-quality service.


    خطوط هوایی اروپایی خدمات با کیفیت بالا را به مشتریان خود تضمین می کند.

  • The label on this bread says it is guaranteed free of/from preservatives (= it contains no preservatives).


    برچسب روی این نان می‌گوید که بدون/از مواد نگهدارنده تضمین شده است (= فاقد مواد نگهدارنده است).

  • The £50 deposit guarantees (that) people return the boats after their hour has finished.


    سپرده 50 پوندی تضمین می کند (که) مردم قایق ها را پس از اتمام ساعت کارشان برمی گردانند.

  • Just looking at a picture of the sea is guaranteed to make me feel sick.


    تنها با دیدن یک عکس از دریا مطمئناً احساس بیماری در من ایجاد می شود.

  • The vacuum cleaner comes with a two-year guarantee.


    جاروبرقی با دو سال گارانتی ارائه می شود.

  • No matter how many stars you have in the show there’s no guarantee (= it is not certain that) it will be a success.


    مهم نیست که چند ستاره در نمایش داشته باشید، هیچ تضمینی وجود ندارد (= مطمئن نیستید که) موفقیت آمیز باشد.

  • I guarantee (you) that our team will play hard and have a shot at winning the championship.


    من (شما) تضمین می کنم که تیم ما سخت بازی خواهد کرد و شانس قهرمانی را خواهد داشت.

  • Eating all that rich food is guaranteed to give you indigestion.


    خوردن آن همه غذای غنی تضمینی است که باعث سوء هاضمه می شود.

  • We guarantee that our products are 100% safe.


    ما تضمین می کنیم که محصولات ما 100٪ ایمن هستند.

  • Their bread is guaranteed free of preservatives.


    نان آنها بدون مواد نگهدارنده تضمین شده است.

  • Good design does not always guarantee success.


    طراحی خوب همیشه موفقیت را تضمین نمی کند.


  • چگونه می توانیم تضمین کنیم که هیچ کس نمی تواند به اینترانت ما دسترسی داشته باشد؟


  • ما تمام کار خود را به مدت شش ماه تضمین می کنیم.


  • اگر وام را تضمین کنید، در صورت عدم پرداخت وام، تجارت را از دست خواهید داد.

  • The system costs £99.95 including postage, packing and a 12-month guarantee.


    هزینه این سیستم 99.95 پوند شامل هزینه پست، بسته بندی و ضمانت 12 ماهه است.

  • I'm afraid we can't replace the television as it's no longer under guarantee.


    من می ترسم که نتوانیم تلویزیون را جایگزین کنیم زیرا دیگر تضمینی نیست.

  • The laptop has a two-year guarantee.


    لپ تاپ دارای دو سال گارانتی می باشد.

  • There is a six-month guarantee on all our vehicle repairs.


    کلیه تعمیرات خودرو ما دارای گارانتی شش ماهه می باشد.

  • The store offers money-back guarantees on all electronics.


    این فروشگاه ضمانت بازگشت وجه را برای کلیه لوازم الکترونیکی ارائه می دهد.


  • آزمایش آزمایشگاهی یک داروی جدید تضمینی برای ایمنی نیست.

  • There is no guarantee that the discussions will lead to a deal.


    هیچ تضمینی وجود ندارد که بحث ها به توافق منجر شود.

  • The CEO gave employees a guarantee that he would keep the factory open at all costs.


    مدیرعامل به کارمندان تضمین داد که کارخانه را به هر قیمتی باز نگه خواهد داشت.

  • The mortgage borrower provides the house as a guarantee against the loan.


    وام گیرنده رهن خانه را به عنوان ضمانت در برابر وام فراهم می کند.

synonyms - مترادف
  • provides


    فراهم می کند

  • stipulates


    تصریح می کند

  • specifies


    مشخص می کند

  • demands


    خواسته ها

  • instructs


    دستور می دهد

  • postulates


    فرضیه ها

  • states


    ایالت ها

  • determines


    تعیین می کند

  • imposes


    تحمیل می کند

  • requires


    نیاز دارد

  • agrees


    موافق است

  • arranges


    ترتیب می دهد

  • conditions


    شرایط

  • contracts


    قراردادها

  • designates


    جزئیات

  • details


    اصرار دارد

  • insists on


    سفارشات

  • insists upon


    تجویز می کند

  • ordains


    وعده می دهد

  • orders


    هجی می کند

  • prescribes


    احکام

  • promises


    دراز می کشد

  • spells out


    ایالات متحده را خاص می کند

  • decrees


    تعهد می کند

  • lays down


    تضمین می کند

  • particularizesUS


    برقرار می کند

  • pledges


    به عنوان شرط دارد

  • specificates


  • ensures


  • establishes


  • has as a condition


antonyms - متضاد
  • vetoes


    وتو می کند

  • prevents


    جلوگیری می کند

  • bans


    ممنوعیت ها

  • opposes


    مخالفت می کند

  • bars


    میله ها

  • rejects


    رد می کند

  • censures


    محکوم می کند

  • disallows


    اجازه نمی دهد

  • hinders


    مانع می شود

  • denies


    تکذیب می کند

  • disapproves


    را تایید نمی کند

  • forbids


    منع می کند

  • interdicts


    نفی می کند

  • negates


    را رد می کند

  • prohibits


    گلوله های سیاه

  • rules out


    کاهش می یابد

  • blackballs


    تخفیف ها

  • declines


    قانون شکنان

  • discountenances


    امتناع می کند

  • outlaws


    پایین می آورد

  • proscribes


  • refuses


  • turns down


لغت پیشنهادی

opportunist

لغت پیشنهادی

birdied

لغت پیشنهادی

banged