milk
milk - شیر
noun - اسم
UK :
US :
مایع سفید رنگی که توسط گاوها یا بزها تولید می شود و مردم می نوشند
مایع سفید رنگی که توسط حیوانات ماده و زنان برای تغذیه نوزادانشان تولید می شود
a liquid or juice produced by particular plants, especially the coconut
مایع یا آبمیوه ای که توسط گیاهان خاص به ویژه نارگیل تولید می شود
مایع سفید رنگ نازکی که برای تمیز کردن یا محافظت از پوست استفاده می شود
to get as much money or as many advantages as you can from a situation in a very determined and sometimes dishonest way
برای به دست آوردن هر چه بیشتر پول یا هر چه بیشتر از یک موقعیت، به روشی بسیار مصمم و گاهی غیر صادقانه
گرفتن شیر از گاو یا بز
to get as much as you can from someone or from a situation in a very determined and sometimes dishonest way
تا جایی که می توانید از کسی یا از یک موقعیت، به شیوه ای بسیار مصمم و گاهی ناصادقانه به دست آورید
the white liquid produced by cows, goats, and sheep and used by humans as a drink or for making butter cheese etc.
مایع سفید رنگی که توسط گاوها، بزها و گوسفندها تولید می شود و توسط انسان به عنوان نوشیدنی یا برای تهیه کره، پنیر و غیره استفاده می شود.
مایع سفید رنگی که توسط زنان و سایر پستانداران ماده به عنوان غذا برای بچه هایشان تولید می شود
مایعی که از برخی گیاهان و درختان یا آجیل آنها و غیره ساخته می شود.
مایع تولید شده توسط برخی گیاهان و درختان
برای گرفتن شیر از حیوان
to get as much money or information out of someone or something as possible often in an unfair or dishonest way
گرفتن پول یا اطلاعات تا حد امکان از کسی یا چیزی، اغلب به روشی غیرمنصفانه یا ناصادقانه
مایع سفید تولید شده به ویژه توسط گاوهایی که مردم می نوشند
شیر همچنین مایع سفید رنگی است که توسط پستانداران ماده به عنوان غذا برای بچه هایشان تولید می شود
مایع سفید رنگی که از برخی گیاهان به دست می آید شیر نیز نامیده می شود
دوشیدن چیزی یا کسی به معنای دریافت هر چه بیشتر از آن چیز یا شخص است
to get as much money or information from someone or something as possible or as much advantage from a situation as possible
به دست آوردن هر چه بیشتر پول یا اطلاعات از کسی یا چیزی یا تا آنجا که ممکن است از یک موقعیت استفاده کند
او با لقمه های نان آغشته به شیر به آن غذا می داد.
ما به شیر بیشتری نیاز داریم.
او گفت که زن گشاد نیست، اما خون در رگ هایش است، نه شیر ترش.
بسیاری از مایکروویوها به طور نابرابر گرم می شوند که منجر به ایجاد نقاط داغ در شیر می شود.
گفت اگر روی نانت شیر و عسل می خواهی باید به سرزمین غول ها بروی.
یک پیمانه / لیتر شیر
یک بطری / کارتن شیر
او یک لیوان شیر کف دار خنک نوشید.
fresh/dried/powdered milk
شیر تازه/خشک/خشک
آیا در چای خود شیر می خورید؟
محصولات شیر (= کره، پنیر و غیره)
milk production/prices
تولید / قیمت شیر
I am allergic to cow's milk.
من به شیر گاو حساسیت دارم.
شیر پرچرب/نیمه بدون چربی/شیر بدون چربی (= شیری که هیچکدام/بعضی/بیشتر چربی حذف نشده است)
شیر بدون چربی بگیرم یا 2 درصد؟
شیر مادر
پستانداران برای تغذیه و محافظت از سیستم ایمنی به شیر مادر متکی هستند.
او مقداری شیر دوشید تا شوهرش بتواند شیردهی شبانه را انجام دهد.
در این دستور غذا از شیر نارگیل تازه و آبلیمو استفاده شده است.
آیا می توانم شیر جو را در قهوه ام بخورم، لطفا؟
وگان ها می توانند شیر سویا و کره بدون لبنیات را جایگزین کنند.
با یک لیوان شیر بادام شیرین و خامه ای سرو کنید.
به قول معروف، گریه کردن برای شیر ریخته شده فایده ای ندارد.
او رویای مهاجرت به کانادا - سرزمین شیر و عسل - را در سر می پروراند.
شیر را ننوشید - خاموش است.
شیر خشک بهتر از شیر مایع نگه می دارد.
شیر رفت/ترش شد.
آنها تحویل شیر را در منطقه ما متوقف کرده اند.
شیر غنی شده با کلسیم که کلسیم بیشتری نسبت به شیر معمولی دارد
گاوهای شیری هنگام گوش دادن به موسیقی شیر بیشتری تولید می کنند.
چرا شیر در یخچال نیست؟
یک لیوان / کارتن شیر
cow's/goat's milk
شیر گاو/بز
skimmed/pasteurized milk
شیر بدون چربی/پاستوریزه
یک بطری شیر
شیر مادر/ شیر مادر بهترین غذای کودک است.
hoard
احتکار
صرفه جویی
تنها گذاشتن
دادن
افزایش دادن
augment
تقویت کردن
جایگزین کردن
renew
تجدید
swell
متورم شدن
بسط دادن
بالا بردن
افزایش دهد
اضافه کردن
رشد
توسعه دهد
پر کردن
توسعه دادن، گسترش
تقویت
ايجاد كردن
replenish
گام بردارید
اضافه کردن به