surely
surely - مسلما
adverb - قید
UK :
US :
used to show that you think something must be true especially when people seem to be disagreeing with you
برای نشان دادن اینکه فکر میکنید چیزی باید درست باشد، استفاده میشود، بهخصوص زمانی که به نظر میرسد مردم با شما مخالف هستند
قطعا
به کسی «بله» میگفت یا با او موافقت میکرد
برای بیان اینکه در مورد چیزی مطمئن هستید یا تقریباً مطمئن هستید استفاده می شود
برای ابراز تعجب از اینکه چیزی اتفاق افتاده یا قرار است اتفاق بیفتد استفاده می شود
قطعا؛ بدون شک
مطمئناً می توان برای ابراز تعجب، تردید یا مخالفت استفاده کرد
ماشین شما باید بیش از 500 دلار ارزش داشته باشد، مطمئنا!
مطمئنا بورلی مایل به کمک خواهد بود.
ما باید به نحوی آن را نادیده گرفته باشیم، زیرا مطمئناً نمیتوانستیم آن را به کلی از دست بدهیم؟
این مطمئناً گلف بازان را تشویق می کند تا علائم زمین خود و دیگران را ترمیم کنند.
مطمئناً او باید متوجه شده باشد که پول دزدی شده است.
If a sign were needed that the Internet has become a real market the arrival of tax avoidance is surely it.
اگر نشانه ای لازم بود مبنی بر اینکه اینترنت به یک بازار واقعی تبدیل شده است، ورود اجتناب مالیاتی قطعاً همین است.
اما مطمئناً آقای میدلماس می تواند کاری انجام دهد.
پول انداختن برای مشکل مطمئناً راهی برای متقاعد کردن مردم به صداقت نیست.
In historical perspective we know that Chairman Khrushchev was surely right.
از منظر تاریخی، می دانیم که رئیس خروشچف مطمئناً درست می گفت.
فکر کردم حتما میدونی!
حتما باید کاری کنیم؟
مطمئناً فقط یک مسئله زمان است که او پیدا شود، اینطور نیست؟
مطمئناً تا به حال، همه چیز می تواند بهتر سازماندهی شود؟
قیمت نفت مطمئناً تأثیری بر تجارت خواهد داشت.
Surely you don't think I was responsible for this?
مطمئنا فکر نمی کنید من مسئول این کار بودم؟
‘They're getting married.’ ‘Surely not!’
«آنها در حال ازدواج هستند.» «مطمئناً نه!»
آنها نمی روند، مطمئنا؟
او میدانست که اگر کمکها به زودی نرسد، حتماً خواهند مرد.
ما به آرامی اما مطمئناً به آنجا خواهیم رسید.
مطمئناً این نمی تواند درست باشد؟
مطمئناً به رفتن فکر نمی کنید، نه؟
من مطمئناً این سفر را به یاد خواهم آورد!
من مطمئنا این سفر را به یاد خواهم آورد!
غذا قطعا خیلی گران بود (= شکی در آن نیست)
مطمئناً غذا خیلی گران بود؟ (= این نظر من است. موافق نیستید؟).
این قطعاً به فاجعه ختم خواهد شد.
مشکل مطمئناً در طراحی تجهیزات نهفته است.
ممکنه من اینجا بنشینم؟ مسلما. (= بله، قطعا.)
بدون مواد غذایی و پزشکی بیشتر، این افراد مطمئنا زنده نخواهند ماند.
مطمئناً توقع ندارید که من این را باور کنم؟
حتما تو همچین شبی بیرون نمیری؟
او به آرامی اما مطمئناً در حال بازیابی قدرت خود است.
Surely you’re joking!
حتما شوخی میکنی!
یقیناً می توانستند بهتر از آن انجام دهند (= من معتقدم که می توانستند بهتر عمل کنند).
قطعا
بی شک
undoubtedly
بدون شک
unquestionably
بی چون و چرا
doubtless
به طور غیر قابل بحث
incontestably
غیر قابل انکار
incontrovertibly
مطمئن
indubitably
بسيار خوب
irrefutably
مطمئنا
به وضوح
undeniably
به آسانی
alright
برای برخی
assuredly
آرام
غیر قابل بحث
در واقع
به طور اجتناب ناپذیر
forsooth
واقعا
inarguably
بنابراین
براستی
indisputably
بدون استدلال
inexorably
برای اطمینان
plainly
کاملا
مسلما
unarguably
doubtlessly
admittedly
doubtfully
با شک
dubiously
به طرز مشکوکی
indefinite
نامعین
indefinitely
به طور نامحدود
questionably
سوال برانگیز
uncertain
نا معلوم
vaguely
به طور مبهم
احتمالا
partially
تا اندازه ای
تا حدی
incompletely
به طور ناقص
questionable
بعید
شک کرد
doubted
مشکوک
dubious
به دروغ
falsely
نادقیق
inaccurately
به صورت متقلبانه
fraudulently
نادرست
incorrectly
اشتباه
mistakenly
شاید
به طور ناکافی
inadequately
منصفانه
منطقی
reasonably
تاحدی
ناقص
incomplete
مطمئن نیستم
doubtful