diversity
diversity - تنوع
noun - اسم
UK :
US :
حقیقت شامل انواع مختلفی از افراد یا چیزها است
طیفی از افراد، چیزها یا ایده های مختلف
the fact of many different types of things or people being included in something; a range of different things or people
این واقعیت که انواع مختلفی از چیزها یا افراد در چیزی گنجانده شده اند. طیفی از چیزها یا افراد مختلف
این واقعیت که ایده ها یا نظرات مختلفی در مورد چیزی وجود دارد
شرایط یا واقعیت متفاوت یا متنوع بودن؛ تنوع
تنوع نیز ترکیبی از نژادها و مذاهب است که گروهی از مردم را تشکیل می دهند.
وجود افراد از گروه های مختلف در جامعه، درون یک سازمان و غیره.
این واقعیت وجود دارد که بسیاری از چیزهای مختلف با هم در یک گروه وجود دارند
Such behavioral diversity serves the same function as genetic diversity and indeed compensates for restrictions on genetic diversity.
چنین تنوع رفتاری عملکردی مشابه تنوع ژنتیکی دارد و در واقع محدودیتهای تنوع ژنتیکی را جبران میکند.
This type of analysis forces a recognition of a greater diversity of structures by which history may be written and understood.
این نوع تحلیل، شناخت تنوع بیشتری از ساختارها را مجبور میکند که تاریخ را میتوان نوشت و درک کرد.
این پیشنهادها لزوماً تنوع سیاسی مطبوعات را افزایش نمی دهد.
اما با وجود تنوع زیاد موضوعات مطرح شده، ناامیدی هایی نیز وجود دارد.
اقیانوسبازان تنوع تکنیکهای مورد استفاده در پلاستیک ماهیگیری را با مگسماهیگیری مقایسه میکنند.
While trainers try to distinguish between the two skeptics often view diversity as just warmed-over affirmative action.
در حالی که مربیان سعی می کنند بین این دو تمایز قائل شوند، شکاکان اغلب تنوع را فقط به عنوان یک اقدام مثبت گرم می بینند.
به این ترتیب اثر وحدت خود را حفظ می کند اما می تواند فضای متنوعی داشته باشد.
the biological diversity of the rainforests
تنوع زیستی جنگل های بارانی
تنوع بزرگ / گسترده / غنی از نظرات
نیاز به تنوع و انتخاب بیشتر در آموزش وجود دارد.
مردم تشویق می شوند تا تنوع جوامع خود را جشن بگیرند.
The company is working to improve its profile in terms of diversity and inclusion (= offering equal opportunities to people from different groups).
این شرکت در تلاش است تا مشخصات خود را از نظر تنوع و شمول (= ارائه فرصت های برابر به افراد از گروه های مختلف) بهبود بخشد.
جنوب شرق دارای بیشترین تنوع ماهیان آب شیرین در کشور است.
تنوع غنی زندگی فرهنگی شهر
در مورد این موضوع دیدگاههای گوناگونی وجود دارد.
اختلاف نظر زیادی وجود داشت.
تولیدکننده تحت فشار بود تا تنوع تولید خود را حفظ کند.
لزوم حفظ تنوع زیستی
تنوع در سبک گزارش ها
استبدادها اجازه تنوع و اختلاف را نمی دهد.
شما خوش شانس هستید که برای شرکتی کار می کنید که برای تنوع ارزش قائل است.
حرفه معلمی هنوز نشان دهنده تنوع جمعیت نیست.
تنوع قومی در حال رشد جوامع غربی
آیا تلویزیون به اندازه کافی تنوع قومیتی و فرهنگی کشور را منعکس می کند؟
در مورد مسئله خلع سلاح یکجانبه نظرات گوناگونی وجود دارد.
genetic/biological diversity
تنوع ژنتیکی/بیولوژیکی
تنوع گسترده ای از عقاید/ایده ها
cultural/ethnic diversity
تنوع فرهنگی/قومی
ما یک کارفرمای فرصت های برابر هستیم که متعهد به تنوع در محیط کار هستیم.
به نظر می رسید که تنوع بی نهایتی از امکانات وجود دارد.
تنوع
diverseness
دامنه
مجموعه ای
assortment
مخلوط
کثرت
multiplicity
ناهمگونی
heterogeneity
مختلط
medley
ملانژ
melange
آرایه
array
متفرقه
miscellany
مخلوط کردن
قطب نما
compass
رشته
چندگانگی
heterogeneousness
متفرقه بودن
manifoldness
چندگانه بودن
miscellaneousness
محدوده
multifariousness
کره
جارو کردن
sphere
تغییر
چندتایی
چند شکلی
variousness
کیسه مخلوط
ambit
تنوع بخشی
variegation
مجموعه
multeity
multiformity
mixed bag
diversification
intermixture
uniformity
یکنواختی
consistency
ثبات
constancy
همگنی
evenness
تغییر ناپذیری
homogeneity
استانداردسازی انگلستان
invariability
استانداردسازی ایالات متحده
invariableness
مطابقت
standardisationUK
برابری
standardizationUS
هارمونی
conformity
منظم بودن
equableness
یکسانی
harmony
شباهت
regularity
انجمن
sameness
یگانگی
similarity
وحدت
همخوانی
steadiness
هماهنگی
عدم تنوع
equability
رکود
oneness
تشبیه
unity
کم بودن
consonance
harmoniousness
monotony
stagnation
similitude
identicalness
fewness