allocation
allocation - تخصیص
noun - اسم
UK :
US :
اختصاص دهد
مقدار یا سهم چیزی که برای هدف خاصی تخصیص داده شده است
تصمیم برای تخصیص چیزی یا عمل تخصیص آن
the amount or share of something allocated to a person or organization or the act of deciding how much of something each person or organization should get
مقدار یا سهم چیزی که به یک شخص یا سازمان تخصیص داده می شود، یا تصمیم گیری در مورد اینکه هر شخص یا سازمان چه مقدار از چیزی را باید دریافت کند.
مبلغ، هزینه یا هزینه ای که به بخش خاصی از حساب های یک شرکت تخصیص داده می شود
تعداد سهام تخصیص یافته به هر خریدار احتمالی در هنگام عرضه سهام جدید
فرآیند دادن بخشی از مقدار کل چیزی به کسی برای استفاده به روشی خاص
بخشی از مقدار کل چیزی که به کسی داده می شود تا به روشی خاص از آن استفاده کند
عمل یا فرآیندی که در آن بخشهایی از یک کل، یا بخشی که به این طریق منتشر می شود
the act of deciding officially which person company area of business etc. something should be given to or what share of a total amount of something such as money or time should be given to someone to use in a particular way
تصمیم گیری رسمی برای تعیین اینکه به کدام شخص، شرکت، حوزه تجاری و غیره چیزی باید داده شود، یا اینکه چه سهمی از مقدار کل چیزی مانند پول یا زمان باید به شخصی داده شود تا به روشی خاص از آن استفاده کند.
سهم از مقدار کل چیزی که به یک شخص، شرکت و غیره داده می شود.
تعداد سهام جدیدی که به هر خریدار احتمالی ارائه می شود یا روند عرضه آنها
a cost or an amount that is put in a particular place in a company's accounts, or the process of putting it there
هزینه یا مبلغی که در یک مکان خاص در حساب های یک شرکت قرار می گیرد یا فرآیند قرار دادن آن در آنجا
The next step was to devise a budget allocation procedure that reflected the health needs of different areas.
گام بعدی ابداع روشی برای تخصیص بودجه بود که نیازهای بهداشتی مناطق مختلف را منعکس کند.
به مدارس به ازای هر دانش آموز تخصیص نقدی داده می شود.
50 درصد از این صندوق در سال جاری برای تخصیص در دسترس خواهد بود.
Governments caring sufficiently about redistribution might still prefer inefficient allocations with greater vertical equity.
دولت هایی که به اندازه کافی به بازتوزیع اهمیت می دهند، ممکن است همچنان تخصیص های ناکارآمد با عدالت عمودی بیشتر را ترجیح دهند.
The management of resource allocation involves giving attention to all these matters and how they affect roles at different hierarchical levels.
مدیریت تخصیص منابع شامل توجه به همه این موارد و چگونگی تأثیر آنها بر نقش ها در سطوح مختلف سلسله مراتبی است.
Some families lie about the number of people in their household in order to get larger food stamp allocations.
برخی از خانواده ها در مورد تعداد افراد خانواده خود دروغ می گویند تا تخصیص کوپن غذای بیشتری دریافت کنند.
من فقط می دانم چه کسی این پول را دریافت کرده و چه کسی تخصیص را تایید کرده است.
آیا طرح تخصیص تضمین می کند که تعطیلات فراگیران از قبل به خوبی شناخته شده است؟
تخصیص برای تحقیقات اتمی دو برابر شده است.
بیشتر این تخصیص ها برای پارک ها و پروژه های تفریحی بوده است.
تخصیص بلیط ویژه برای اعضای شرکت و مهمانان آنها انجام شد.
کل تخصیص سال را خرج کرده ایم.
تخصیص غذا به کسانی که بیشتر به آن نیاز دارند
تخصیص باید بر اساس مجموعه ای از معیارهای دقیق انجام شود.
این موسسه خیریه در تلاش است تا سهم خود را برای سال آینده افزایش دهد.
مدرسه به آنها پول سخاوتمندانه ای برای خرید کتاب داد.
این پروژه با تخصیص اعتبار از قرعه کشی ملی تامین مالی شد.
تخصیص منابع / بودجه / زمان
Allocation of the grants was handled by a charity that provides support and advocacy for disabled children.
تخصیص کمک های مالی توسط خیریه ای انجام شد که از کودکان معلول حمایت و حمایت می کند.
The university is offering moving allocations to anyone who is being displaced from properties it acquires.
این دانشگاه به هر کسی که از املاکی که به دست آورده است جابجا می شود، کمک های مالی ارائه می دهد.
Higher budgetary allocations for education mean more teachers can be hired and classes can be smaller.
تخصیص بودجه بالاتر برای آموزش به این معنی است که معلمان بیشتری می توانند استخدام شوند و کلاس ها می توانند کوچکتر شوند.
تخصیص فضا در این دفتر غیرعادی است.
resource/time allocation
تخصیص منابع/زمان
این شرکت در حال بررسی تخصیص بهینه زمان یک فروشنده است.
این حرکت منجر به قیمت گذاری کارآمدتر و تخصیص سرمایه خواهد شد.
این برنامه با تخصیص سالانه 5 میلیارد دلار تأمین مالی می شود.
قوانین مربوط به تخصیص سهام مرتبط با عملکرد بسیار پیچیده است.
Each individual investor got an allocation of 294 shares.
هر سرمایه گذار مجزا 294 سهم را به خود اختصاص داد.
allotment
تخصیص
allowance
کمک هزینه
بخش
quota
سهمیه، سهم
اشتراک گذاری
اعطا کردن
مقدار زیادی
ration
جیره
اندازه گرفتن
برش
helping
کمک
تناسب، قسمت
تکه
stint
دوره
درصد
stipend
ضربت زدن
whack
سالیانه
annuity
استحقاق
appropriation
حد
entitlement
تدارک
یارانه
وزن
sharing
تقسیم بندی
subsidy
قطعه
subvention
بیت
weightage
میزان
apportionment