merchandise
merchandise - کالا
noun - اسم
UK :
US :
کالاهایی که در حال فروش هستند
تلاش برای فروش کالا یا خدمات با استفاده از روش هایی مانند تبلیغات
کالاهایی که برای فروش تولید می شوند، به ویژه کالاهایی که در فروشگاه به فروش می رسند
تلاش برای فروش کالا یا خدمات با استفاده از تبلیغات، تبلیغات و غیره
کالاهایی که خرید و فروش می شوند
تشویق به فروش کالا با تبلیغ آنها یا اطمینان از جلب توجه آنها
کالاهایی که برای فروش به خصوص در فروشگاه عرضه می شوند
→ merchandising
→ بازرگانی
to increase sales of goods by making people more aware of them through advertising special displays or events, etc.
افزایش فروش کالا از طریق آگاهی بیشتر مردم از طریق تبلیغات، نمایش های ویژه یا رویدادها و غیره.
برای تولید و فروش محصولات مرتبط با یک فیلم محبوب، رویداد، شخص مشهور و غیره.
آتش سوزی در این انبار کالاهایی به ارزش بیش از 2 میلیون دلار را نابود کرد.
Also anything on the Jaws films, especially merchandise, toys, etc.
همچنین، هر چیزی که در فیلم های فک وجود دارد، به خصوص کالا، اسباب بازی و غیره.
او فقط باید آرام روی کالای خود بنشیند.
من هیچ بخشی از کالای داغ نمی خواهم.
در فروشگاه نیز برف باریده بود که در زمان کریسمس فایر روی کالاها پاشیده شده بود.
دیسکها و سایر کالاها از جمله اولین پیراهنهای Drakes در دسترس خواهند بود.
این شهر یک فروشگاه عمومی کوچک با کالاهای بسیار گران قیمت دارد.
On principle I am against owning too many establishments dealing in the same merchandise in the one town.
اصولاً من مخالف داشتن موسسات بسیار زیادی هستم که با یک کالا در یک شهر معامله می کنند.
برای فروش کالا، او دوستان و همسایگان را به مهمانی دعوت می کند.
کالا به شکلی جذاب نمایش داده می شود و دستیاران دوستانه و مفید هستند.
انتخاب گسترده ای از کالا
این توکن ها را می توان در هر یک از فروشگاه های ما با کالا مبادله کرد.
یک کالای بی کیفیت
معاملات عالی در مورد کالاهای با کیفیت
official Olympic merchandise
کالای رسمی المپیک
برای ایجاد/توسعه/راه اندازی محصول جدید
cotton/leather goods
محصولات پنبه / چرمی
electrical goods
کالاهای الکتریکی
برنج، آرد و سایر کالاهای اساسی
ما فقط محصولات محلی تازه می فروشیم.
خریداران از کیفیت پایین کالا و قیمت بالا شکایت داشتند.
ژاپن در سال 1999 117 میلیارد دلار کالا به ایالات متحده صادر کرد.
او مجبور شد خط تولید جدید را به بازار عرضه کند.
این فروشگاه دارای طیف گسترده ای از اجناس برای فروش است.
در حالی که ممکن است مغازه منحصر به فرد به نظر برسد، کالا اینطور نیست.
تحلیلگران انتظار دارند که خرده فروش 5 درصد افزایش فروش کالاهای عمومی را گزارش کند.
شاو در سال 1999 حقوق بسیار سودآوری را برای فروش کالاهای الویس در بریتانیا و اروپا به دست آورد.
روشی که از طریق آن چیزهایی را که از نظر نمایش در انبار دارید به بازار عرضه می کنید بسیار مهم است.
The company's move to license and merchandise its popular TV characters has great potential for growth.
حرکت این شرکت به مجوز و تجارت شخصیت های تلویزیونی محبوب خود پتانسیل زیادی برای رشد دارد.
goods
کالاها
wares
اجناس
موجودی
commodities
محصولات
products
تولید کردن
چیز
فروشندگان
vendibles
دامنه
بخیه
staples
تولید - محصول
راه حل ها
solutions
کالا
commodity
خط
خطوط
lines
اصلی
staple
مواد
ثانیه
seconds
کامیون
بادوام
durable
اثرات
effects
قابل فروش
vendible
ظروف
ware
مقدار کار
سهام در تجارت
مصرف کننده بادوام
consumer durable
مقالات
materials
تدارکات
articles
منسوجات
supplies
پارچه
textile
