merchandise

base info - اطلاعات اولیه

merchandise - کالا

noun - اسم

/ˈmɜːrtʃəndaɪs/

UK :

/ˈmɜːtʃəndaɪs/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merchandise] در گوگل
description - توضیح
  • goods that are being sold


    کالاهایی که در حال فروش هستند

  • to try to sell goods or services using methods such as advertising


    تلاش برای فروش کالا یا خدمات با استفاده از روش هایی مانند تبلیغات

  • goods that are produced in order to be sold, especially goods that are sold in a store


    کالاهایی که برای فروش تولید می شوند، به ویژه کالاهایی که در فروشگاه به فروش می رسند

  • to try to sell goods or services using advertising PROMOTIONs etc


    تلاش برای فروش کالا یا خدمات با استفاده از تبلیغات، تبلیغات و غیره

  • goods that are bought and sold


    کالاهایی که خرید و فروش می شوند

  • to encourage the sale of goods by advertising them or by making certain that they are noticed


    تشویق به فروش کالا با تبلیغ آنها یا اطمینان از جلب توجه آنها

  • goods that are offered for sale especially in a store


    کالاهایی که برای فروش به خصوص در فروشگاه عرضه می شوند

  • →  merchandising


    → بازرگانی

  • to increase sales of goods by making people more aware of them through advertising special displays or events, etc.


    افزایش فروش کالا از طریق آگاهی بیشتر مردم از طریق تبلیغات، نمایش های ویژه یا رویدادها و غیره.

  • to produce and sell products connected with a popular film event famous person etc.


    برای تولید و فروش محصولات مرتبط با یک فیلم محبوب، رویداد، شخص مشهور و غیره.

  • The fire at the warehouse destroyed merchandise valued at over $2 million.


    آتش سوزی در این انبار کالاهایی به ارزش بیش از 2 میلیون دلار را نابود کرد.

  • Also anything on the Jaws films, especially merchandise, toys, etc.


    همچنین، هر چیزی که در فیلم های فک وجود دارد، به خصوص کالا، اسباب بازی و غیره.

  • He would only need to sit quietly on his merchandise.


    او فقط باید آرام روی کالای خود بنشیند.

  • I want no part of hot merchandise.


    من هیچ بخشی از کالای داغ نمی خواهم.

  • There had been snow in the Store too sprayed on merchandise around Christmas Fayre time.


    در فروشگاه نیز برف باریده بود که در زمان کریسمس فایر روی کالاها پاشیده شده بود.

  • Discs and other merchandise will be available including the first Drakes shirts.


    دیسک‌ها و سایر کالاها از جمله اولین پیراهن‌های Drakes در دسترس خواهند بود.

  • The town has a tiny general store with wildly overpriced merchandise.


    این شهر یک فروشگاه عمومی کوچک با کالاهای بسیار گران قیمت دارد.

  • On principle I am against owning too many establishments dealing in the same merchandise in the one town.


    اصولاً من مخالف داشتن موسسات بسیار زیادی هستم که با یک کالا در یک شهر معامله می کنند.

  • In order to sell the merchandise, he or she invites friends and neighbours to a party.


    برای فروش کالا، او دوستان و همسایگان را به مهمانی دعوت می کند.

  • The merchandise is attractively displayed and the assistants are friendly and helpful.


    کالا به شکلی جذاب نمایش داده می شود و دستیاران دوستانه و مفید هستند.

example - مثال
  • a wide selection of merchandise


    انتخاب گسترده ای از کالا

  • These tokens can be exchanged for merchandise in any of our stores.


    این توکن ها را می توان در هر یک از فروشگاه های ما با کالا مبادله کرد.

  • a substandard piece of merchandise


    یک کالای بی کیفیت

  • excellent deals on quality merchandise


    معاملات عالی در مورد کالاهای با کیفیت

  • official Olympic merchandise


    کالای رسمی المپیک

  • to create/​develop/​launch a new product


    برای ایجاد/توسعه/راه اندازی محصول جدید

  • cotton/​leather goods


    محصولات پنبه / چرمی

  • electrical goods


    کالاهای الکتریکی

  • rice flour and other basic commodities


    برنج، آرد و سایر کالاهای اساسی

  • We sell only fresh local produce.


    ما فقط محصولات محلی تازه می فروشیم.

  • Shoppers complained about poor quality merchandise and high prices.


    خریداران از کیفیت پایین کالا و قیمت بالا شکایت داشتند.

  • Japan exported $117 billion in merchandise to the US in 1999.


    ژاپن در سال 1999 117 میلیارد دلار کالا به ایالات متحده صادر کرد.

  • She had to merchandise the new product line.


    او مجبور شد خط تولید جدید را به بازار عرضه کند.

  • This store has a wide selection of merchandise for sale.


    این فروشگاه دارای طیف گسترده ای از اجناس برای فروش است.

  • While the shop may look exclusive, the merchandise is not.


    در حالی که ممکن است مغازه منحصر به فرد به نظر برسد، کالا اینطور نیست.

  • Analysts are expecting the retailer to report a 5% rise in sales of general merchandise.


    تحلیلگران انتظار دارند که خرده فروش 5 درصد افزایش فروش کالاهای عمومی را گزارش کند.

  • Shaw won the highly lucrative rights to sell Elvis merchandise in the UK and Europe in 1999.


    شاو در سال 1999 حقوق بسیار سودآوری را برای فروش کالاهای الویس در بریتانیا و اروپا به دست آورد.

  • The way in which you merchandise what you have in store in terms of display is pretty important.


    روشی که از طریق آن چیزهایی را که از نظر نمایش در انبار دارید به بازار عرضه می کنید بسیار مهم است.

  • The company's move to license and merchandise its popular TV characters has great potential for growth.


    حرکت این شرکت به مجوز و تجارت شخصیت های تلویزیونی محبوب خود پتانسیل زیادی برای رشد دارد.

synonyms - مترادف
  • goods


    کالاها

  • wares


    اجناس


  • موجودی

  • commodities


    محصولات

  • products


    تولید کردن


  • چیز


  • فروشندگان

  • vendibles


    دامنه


  • بخیه

  • staples


    تولید - محصول


  • راه حل ها

  • solutions


    کالا

  • commodity


    خط


  • خطوط

  • lines


    اصلی

  • staple


    مواد


  • ثانیه

  • seconds


    کامیون


  • بادوام

  • durable


    اثرات

  • effects


    قابل فروش

  • vendible


    ظروف

  • ware


    مقدار کار


  • سهام در تجارت


  • مصرف کننده بادوام

  • consumer durable


    مقالات

  • materials


    تدارکات

  • articles


    منسوجات

  • supplies


    پارچه

  • textile



antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bilberry

لغت پیشنهادی

roar

لغت پیشنهادی

synthesized