railroad
railroad - راه آهن
noun - اسم
UK :
US :
راه آهن یا راه آهن
مجبور کردن یا متقاعد کردن کسی به انجام کاری بدون اینکه زمان کافی برای فکر کردن در مورد آن به او داده شود
a railway
یک راه آهن
تمام کارها، تجهیزات و غیره مرتبط با یک سیستم قطار
ریل های فلزی که قطارها روی آن حرکت می کنند
سیستم ریل ها، ایستگاه ها، قطارها و غیره
مجبور کردن چیزی به اتفاق یا مجبور کردن کسی به انجام کاری، به خصوص سریع یا ناعادلانه
(از یک اتاق یا ساختمان) دراز و باریک
a system of transportation using special vehicles whose wheels turn on metal bars fixed to the ground or a particular company using such a system
سیستم حمل و نقل با استفاده از وسایل نقلیه ویژه ای که چرخ های آن بر روی میله های فلزی ثابت روی زمین می چرخد یا شرکت خاصی که از چنین سیستمی استفاده می کند.
مجبور کردن به چیزی یا مجبور کردن کسی به انجام کاری، به ویژه. سریع و ناعادلانه
سیستمی از ریل هایی که قطارها در امتداد آن حرکت می کنند
شرکت ها، کارها و افرادی که در حمل و نقل افراد و کالاها با قطار نقش دارند
مجبور کردن کسی به انجام یا پذیرفتن کاری بدون اینکه اجازه امتناع او را بدهند
I crossed a railroad overpass and reached a bunch of shacks where two highways forked off both for Denver.
از یک پل روگذر راهآهن گذشتم و به دستهای از آلونکها رسیدم که در آن دو بزرگراه منشعب میشدند، هر دو برای دنور.
History teaches that the lack of a railroad stop condemned many towns to a lingering death a hundred years ago.
تاریخ می آموزد که نبود ایستگاه راه آهن، صد سال پیش بسیاری از شهرها را به مرگ طولانی محکوم کرد.
By 1901, smelting operations were moved to Douglas, only 25 miles to the east when a railroad was built.
در سال 1901، عملیات ذوب به داگلاس، تنها 25 مایلی شرق، زمانی که یک راه آهن ساخته شد، منتقل شد.
یک مسیر راه آهن
قطارهایی که از شکاف آناپرا عبور می کنند اکنون توسط پلیس خصوصی و پلیس راه آهن نظارت می شوند.
راه آهن جنوبی اقیانوس آرام
کنترل های زمان جنگ حذف شدند. راه آهن و کشتیرانی به شرکت های خصوصی بازگشت.
آخرین واگن جعبهای، بهشت نگهبانان راهآهن بود.
راه آهن زمان شیرین خود را از رسیدن.
با وجود اینکه پناهگاه ها در حال ظهور بودند، مانند راه آهن زیرزمینی بود.
railroad tracks
خطوط راه آهن
این شهر با راهآهن در دهه 1860 بسیار بزرگتر شد.
ما نزدیک خط راه آهن زندگی می کنیم.
او در سراسر سیبری در راه آهن ترانس سیبری سفر کرد.
a railroad station/timetable/siding
یک ایستگاه راهآهن / جدول زمانی / کنارهبندی
توماس گرانت 50 سال در راه آهن کار کرد.
ما برای امضای این توافق نامه راه آهن را راهنمایی کردیم.
در آپارتمان راه آهن او، یک اتاق به دنبال اتاق بعدی می آید.
ما آشپزخانه قدیمی راهآهن را گسترش دادیم و اکنون یک آشپزخانه بزرگ با طرح باز داریم.
یک ایستگاه راه آهن
the Pennsylvania Railroad
راه آهن پنسیلوانیا
ما احساس میکنیم که موکل ما به دلیل اعتراف به گناه کارش را وادار کردند.
یک مشتری بالقوه سایت را رد کرد زیرا نزدیک راه آهن نیست.
مرکز شهر از یک طرف با خطوط راهآهن و انتهای دیگر با یک خلیج محدود میشود.
a railroad depot/station
انبار/ایستگاه راه آهن
ما درک می کنیم که راه آهن نیاز به سود دارد.
پس از ترک تحصیل در راه آهن مشغول به کار شد.
ما احساس میکردیم که راهآهن ما را به پذیرش یک معامله هدایت میکند.
ممکن است ما را به یک ادغام سوق دهند.
Unfortunately this scheme is being railroaded through Westminster under the pretext of immigration control.
متأسفانه این طرح به بهانه کنترل مهاجرت از طریق وست مینستر راهآهن میشود.
ریل
railway
راه آهن
جاده
خط
مسیر
metro
مترو
monorail
مونوریل
آهنگ های
subway
لوله
tracks
راه آهن مرتفع
خط ریلی
elevated railway
خط تراموا
مسیر قطار
streetcar line
خط واگن برقی
راه آهن زیر زمینی
trolley line
مسیر راه آهن
underground railway
خط راه آهن
railway track
ریل ها
railway line
فلز
rails
راه دائمی
tramline
خط قطار
railroad track
متقاعد کردن
کمک
اجازه
کمک کند
discourage
دلسرد کردن
dissuade
منصرف کردن
تشويق كردن
رایگان
halt
مکث
رهایی
سرکوب کردن
repress
متوقف کردن
تنها گذاشتن
suppress
رها کردن
بازداشتن
مانع
deter
مانع شود
impede
مسدود کردن
hinder
جلوگیری کردن
جلوگيري كردن
نگاه داشتن
forestall
مهار کند
لطفا
inhibit
آرام کردن
حمایت کردن
assuage
محدود کردن
رهگیری
curb
ساختن
intercept
بررسی
