ditch
ditch - گودال
noun - اسم
UK :
US :
یک سوراخ باریک طولانی که در کنار یک مزرعه، جاده و غیره حفر شده است تا آب ناخواسته را نگه دارد یا حذف کند
از داشتن چیزی دست بکشی چون دیگر آن را نمیخواهی
پایان دادن به یک رابطه عاشقانه با کسی
زمانی که باید به مدرسه، کلاس و غیره نروید
اینکه کسی را که با او هستید در جایی رها کنید بدون اینکه به او بگویید که می روید
فرود هواپیما در یک سقوط کنترل شده در آب
a long narrow open hole that is dug into the ground usually at the side of a road or field used especially for supplying or removing water or for dividing land
چاله باز طولانی و باریکی که معمولاً در کنار جاده یا مزرعه در زمین حفر می شود و مخصوصاً برای تأمین یا برداشتن آب یا برای تقسیم زمین استفاده می شود.
خلاص شدن از شر چیزی یا کسی که دیگر مورد نظر نیست
فرود هواپیما در آب در مواقع اضطراری
a long narrow open channel dug in the ground usually at the side of a road or field used esp. for supplying or removing water
یک کانال بلند، باریک و باز که در زمین حفر شده است، معمولاً در کنار جاده یا مزرعه، که به طور خاص استفاده می شود. برای تامین یا حذف آب
خلاص شدن یا ادامه ندادن با چیزی یا کسی که دیگر مورد نظر نیست
در راه خانه خوابم برد و ماشینم را به داخل گودالی بردم.
در واقع کمی دورتر به سمت شمال غربی این مسیر توسط یک خندق عصر برنز بریده شده است.
او به یک خدمه 20 نفره ملحق شد و به حفر خندق و کمک به خاموش کردن نقاط داغ کمک کرد.
It helps if you have had experience over different types of cross-country jumps - like ditches and water.
اگر تجربه ای در مورد انواع مختلف پرش های متقاطع - مانند خندق و آب داشته باشید، به شما کمک می کند.
بقیه گاگل به خانه می رفتند تا گودال های بیشتری حفر کنند و کنده های بیشتری را حمل کنند.
Public works inspectors may specialize in highways, structural steel reinforced concrete or ditches.
بازرسان کارهای عمومی ممکن است در بزرگراه ها، فولاد سازه ای، بتن مسلح یا خندق ها تخصص داشته باشند.
س: مساحت آنها در خندق چقدر بود؟
و کجا خندق پر از نیرو است؟
در نتیجه، محصولات روی خندق دارای نرخ رشد متفاوتی هستند.
خودرو از جاده خارج شد و در گودال فرو رفت.
زمین خوردم و در گودالی گل آلود افتادم.
خندق به موازات جاده می رفت.
سیستم زهکشی شامل چند گودال باز برای تسهیل رواناب بود.
تخت های کاهو را یک گودال عمیق احاطه کرده است.
خندق های زهکشی مزرعه تضمین می کنند که آب مستقیماً به نهرها می رود.
ماشین از کنترل خارج شد و در گودال فرو رفت.
خودروی فراری چند مایلی دورتر از محل سرقت رها شده بود.
آیا می دانستید که سارا هفته گذشته دوست پسر خود را ترک کرد (= به رابطه خود با او پایان داد؟
دزد کیف ماکسین را در سطل زباله انداخت اما پول را نگه داشت.
وقت آن است که این ژاکت قدیمی و پاره را کنار بگذارید.
کانال
trench
سنگر
trough
از طریق
gutter
ناودان
conduit
مجرا
drain
زه کشی
furrow
شیار
waterway
آبراه
watercourse
جریان آب
duct
برش
canal
فاسد
خندق
fosse
دایک
gully
سنگ شکن
dike
شو
foss
حفاری
sheugh
ناوگان
moat
شیره
dyke
تعقیب
excavation
مال خودم
fleet
ها-ها
sap
آبریز
قنات، مجرا
gulley
دریچه
فاضلاب
ha-ha
culvert
flume
groove
sluice
sewer
نگاه داشتن
ادامه هید
نگه دارید
حفظ
صرفه جویی
سوار کردن
بار
بازگرداندن
hoard
احتکار
عشق
به دست آوردن
شروع کنید
شروع
نگه داشته شده به وسیله
پنهان کردن، پوشاندن
پر کردن
conceal
اقامت کردن
پنهان شدن
وارد کردن
برداشتن
دوباره برقرار کردن
به خاطر آوردن
reinstate
نصب مجدد
re-establish
برگشت
فروشگاه
تایید کنید
reinstall
اتخاذ کردن