global
global - جهانی
adjective - صفت
UK :
US :
کره زمین
جهانی شدن
---
کل جهان را تحت تأثیر قرار داده یا شامل می شود
در نظر گرفتن تمام بخش های یک مشکل یا موقعیت با هم
کل سیستم، برنامه یا فایل کامپیوتری را تحت تاثیر قرار می دهد
including and considering all the parts of a situation together rather than the individual parts separately
شامل و در نظر گرفتن تمام بخش های یک موقعیت با هم، به جای تک تک بخش های جداگانه
تمام جهان را تحت تأثیر قرار داده یا درگیر می کند
اگر یک شرکت یا صنعت جهانی شود، شروع به تجارت در سراسر جهان می کند
مربوط به کل جهان
در نظر گرفتن یا ارتباط با تمام بخش های یک موقعیت یا موضوع
شامل یا تحت تاثیر قرار دادن کل جهان است
برای شروع فعالیت در کشورهای سراسر جهان
و طی چندین سال نتوانسته است هیچ حساب جهانی بزرگی را به دام بیاندازد.
کمپین ها خواستار ممنوعیت جهانی مین های زمینی شده اند.
وابستگی متقابل در سطوح جهانی، قاره ای، منطقه ای یا محلی یافت می شد.
اقتصاد جهانی جدید هیجان انگیز و پر از امکانات است.
شرکت های چند ملیتی در واقع یک اقتصاد جهانی ایجاد می کنند.
بررسی کامل اثرات کلی هر تغییر در فایل غیرممکن بود.
با این حال، جنگل های بارانی تنها هفت درصد از خشکی های جهان را پوشش می دهند.
امروزه محیط شبکه جهانی به بیش از 140 کشور می رسد که هر کدام دارای شیب خاص خود هستند.
البته در قرون گذشته هیچ شبکه خبری جهانی وجود نداشت که درد و رنج قربانیان را به تصویر بکشد.
ایدز یک مشکل جهانی است که نیاز به یک پاسخ جهانی دارد.
فقط سازمان ملل می تواند با مشکلات جهانی مانند آلودگی جو مقابله کند.
هر کاری که ایالات متحده انجام دهد احتمالاً در مقیاس جهانی تأثیر خواهد داشت.
یک جستجوی جهانی
Simon & Schuster said it no longer wanted the smaller company because it did not fit into its global strategy.
Simon & Schuster گفت که دیگر شرکت کوچکتر را نمیخواهد، زیرا با استراتژی جهانی آن مطابقت ندارد.
ما یک مطالعه جهانی در مورد نقاط ضعف شرکت انجام داده ایم.
Scientists at an international conference have been discussing global warming and its possible effects.
دانشمندان در یک کنفرانس بین المللی درباره گرم شدن کره زمین و اثرات احتمالی آن بحث کرده اند.
امسال اقتصاد جهانی حدود 4 درصد رشد خواهد کرد.
یک بحران مالی/اقتصادی جهانی
مبارزه برای رقابتی ماندن در بازارهای جهانی
توانایی این کشور برای رقابت در مقیاس جهانی
global trade/capitalism
تجارت جهانی/سرمایه داری
جنگ جهانی علیه تروریسم
the global ban on commercial whaling
ممنوعیت جهانی صید تجاری نهنگ
شبکه جهانی متشکل از 64 سازمان ملی، منطقه ای و بین المللی
ما باید رویکرد جهانی تری به این مشکل داشته باشیم.
آنها یک ایمیل جهانی برای همه کارکنان ارسال کردند.
ما یک جستجوی جهانی در پایگاه داده انجام دادیم.
یک فاجعه/مشکل جهانی
این گزارش تصویری جهانی از وضعیت مالی شرکت ارائه می دهد.
امیدواریم دوران صلح و همکاری جهانی آغاز شده باشد.
این شرکت در تلاش است تا در سطح جهانی رقابت کند.
The President argued that technology and his energy plans will help us to confront the serious challenge of global climate change.
رئیس جمهور استدلال کرد که فناوری و برنامه های انرژی او به ما کمک می کند تا با چالش جدی تغییرات آب و هوایی جهانی مقابله کنیم.
این شرکت با در اختیار گرفتن یک توزیع کننده پیشرو لوازم الکترونیکی آمریکایی، تلاش خود را برای جهانی شدن انجام داد.
این شرکت باید بتواند در سطح جهانی رقابت کند.
worldwide
در سراسر جهان
بین المللی
جهان
جهانی
intercontinental
بین قاره ای
pandemic
پاندمی
planetary
سیاره ای
multinational
چند ملیتی
عمومی
omnipresent
همه جا حاضر
transnational
فراملی
مشترک
cosmopolitan
جهان شهری
گسترده
ubiquitous
همه جا
ecumenical
بطور گسترده
رایج است
prevalent
همه جانبه
all-embracing
فراگیر
pervasive
کاتولیک
catholic
نفاق
rife
خارجی
کیهانی
cosmic
جامع
دور از دسترس
far-reaching
شایع
wide-ranging
غالب
rampant
هر کجا
pervading
predominant
محلی
ملی
حالت
داخلی
ناحیه
انجمن
homegrown
بومی
provincial
استانی
منطقه ای
محله ایالات متحده
neighborhoodUS
محله انگلستان
neighbourhoodUK
شهرداری
municipal
دهکده
مدنی
civic
تقسیمی
divisional
خانه
مقیم
خانگی
home-grown
home-made