spring
spring - بهار
noun - اسم
UK :
US :
فصل بین زمستان و تابستان که برگها و گلها ظاهر می شوند
something usually a twisted piece of metal that will return to its previous shape after it has been pressed down
چیزی که معمولاً یک قطعه فلزی پیچ خورده است که پس از فشرده شدن به شکل قبلی خود باز می گردد
توانایی صندلی، تخت و غیره برای بازگشت به شکل عادی خود پس از فشار دادن
جایی که آب به طور طبیعی از زمین بالا می آید
یک حرکت سریع ناگهانی یا پرش در یک جهت خاص
حرکت ناگهانی و سریع در یک جهت خاص، به خصوص با پریدن
if something springs back open etc it moves quickly suddenly and with force especially after being pushed down or sideways
اگر چیزی به عقب برگردد، باز شود و غیره، به سرعت، ناگهانی و با قدرت حرکت می کند، به خصوص پس از فشار دادن به پایین یا به طرفین.
برای کمک به فرار کسی از زندان
the season of the year between winter and summer lasting from March to June north of the equator, and from September to December south of the equator, when the weather becomes warmer, leaves and plants start to grow again and flowers appear
فصلی از سال بین زمستان و تابستان که از مارس تا ژوئن در شمال خط استوا طول می کشد و از سپتامبر تا دسامبر در جنوب استوا که هوا گرم تر می شود، برگ ها و گیاهان دوباره شروع به رشد می کنند و گل ها ظاهر می شوند.
a piece of curved or bent metal that can be pressed into a smaller space but then returns to its usual shape
یک قطعه فلز منحنی یا خم شده که می توان آن را در فضای کوچکتر فشار داد اما سپس به شکل معمول خود باز می گردد.
توانایی چیزی برای بازگشت به شکل معمول خود پس از فشار دادن
جایی که آب به طور طبیعی از زمین خارج می شود
حرکت سریع و ناگهانی به سمت یک مکان خاص
ناگهان ظاهر شدن
(از اثاثیه) با استفاده از فنرها (= قطعات منحنی فلز) برای تکیه دادن
the season of the year between winter and summer lasting from March to June north of the equator and from September to December south of the equator, when the weather becomes warmer and leaves and plants start to grow again
فصلی از سال بین زمستان و تابستان، از مارس تا ژوئن در شمال استوا و از سپتامبر تا دسامبر در جنوب استوا، زمانی که هوا گرمتر میشود و برگها و گیاهان دوباره شروع به رشد میکنند.
a piece of curved or bent metal that can be pressed into a smaller space but will return to its usual shape if released
یک قطعه فلز منحنی یا خم شده که می توان آن را به فضای کوچکتری فشار داد اما در صورت آزاد شدن به شکل معمول خود باز می گردد.
جایی که آب از زمین خارج می شود
حرکت سریع و ناگهانی به سمت یک مکان خاص یا شرایط جدید
ظاهر شدن یا وجود ناگهانی یا ایجاد ناگهانی چیزی
spring flowers
گل های بهاری
انتظار می رود تا بهار حکم صادر شود.
The majority of these become arrested in the abomasum as EL4 and do not complete development until the following spring.
اکثر اینها در شیردان به عنوان EL4 دستگیر می شوند و تا بهار آینده کامل نمی شوند.
چشمه های آب گرم کوه بوی گوگرد می دهد.
بهار گذشته، او 26 مورد از آنها را در دهانه رودخانه چارلز شمارش کرد.
روزی که گل صد تومانی بیفتد من در غم یک بهار گم شده غرق خواهم شد.
فنر زیادی در این تشک باقی نمانده است.
با این حال نوازش معنای او مانند اولین شاخه های سبز بهار لطیف بود.
این شرکت همچنین در بهار یک زیرمجموعه جدید را در نظر دارد.
The Board of Education was far from happy with the rules and throughout the spring and summer the dispute rumbled on.
شورای آموزش و پرورش از قوانین چندان راضی نبود و در طول فصل بهار و تابستان اختلاف نظر ادامه داشت.
چیزی جز محراب ساخته شده در دل چوب، کنار چشمه.
بهار بعد، این سه هنرمند به کالیفرنیا سفر کردند.
گلهایی که در بهار شکوفا می شوند
پرندگان در اواخر بهار میرسند و در اوایل پاییز دوباره آنجا را ترک میکنند.
او در بهار سال 1944 به دنیا آمد.
بهار اوایل آن سال آمد.
امروز حس بهار در هواست.
spring flowers
گل های بهاری
یک چشمه کوهستانی
mineral/thermal springs
چشمه های آب گرم معدنی
این منطقه به خاطر چشمه های آب گرم و آبفشان هایش مشهور است.
آب چشمه بسیار خنک
bed springs
چشمه های تخت
فنرهای مبل رفته اند (= دیگر به جای خود باز نمی گردند).
او پر از انرژی است، مانند فنر پیچیده.
تشک فنر خود را از دست داده است.
او با یک فنر در قدم خود راه می رفت.
با فنر، گربه به سمت میز پرید.
دانش آموزان تمام ترم بهار را صرف آموزش تمرین می کنند.
یک دستور خوشمزه برای بره بهاره
یک روز عالی بهاری
the party's spring conference
کنفرانس بهاره حزب
برای کاشت پیاز بهاره
بیشتر چشمه ها در مبل قدیمی رفته اند.
بچه ها با پریدن روی تخت چند فنر شکستند.
a box-spring mattress
یک تشک فنری جعبه ای
بسیاری از پیازها در بهار شکوفا می شوند.
جانت بهار آینده برای چند هفته می آید.
بهار بسیار مرطوبی بود.
یک روز/صبح بهاری
spring flowers/weather
گل های بهاری / آب و هوا
بچه ها آنقدر روی کاناپه پریده اند که چشمه ها را خراب کرده اند.
springtide
جزر و مد کامل
springtime
فصل بهار
budding
جوانه زدن
flowering
گلدهی
breakup
جدایی
budtime
زمان جوانی
Easter
عید پاک
Eastertide
می تایم
Eastertime
زمان کاشت
Maytime
اعتدال بهاری
seedtime
زمستان شاه توت
vernal equinox
زمستان خار سیاه
vernal season
زمستان سگ سگ
blackberry winter
فصل
blackthorn winter
چمن
dogwood winter
فصل چمن
rigidity
سختی
firmness
استحکام
stiffness
سفتی، سختی
inelasticity
عدم کشش
solidity
انعطاف ناپذیری
solidness
نیرومندی
inflexibility
سختگیرانه ایالات متحده
toughness
rigourUK
hardness
استحکام - قدرت
sturdiness
تنومند بودن
robustness
سختگیری
rigorUS
مقاومت
rigourUK
محدودیت
rigidness
stoutness
strictness
stringency
constraint