collar
collar - یقه
noun - اسم
UK :
US :
قسمتی از پیراهن، کت و غیره که به دور گردن شما می آید و معمولاً تا می شود
نوار باریکی از چرم یا پلاستیک که به دور گردن حیوان بسته می شود
شیئی که شخصی به گردن خود می اندازد تا در صورت آسیب دیدگی از آن حمایت کند
راهی برای اطمینان از اینکه سهامی که دارید ضرر نمی کنید، حتی اگر قیمت آنها پایین بیاید
a circular ring that goes round a pipe to make it stronger, especially where two pipes join together
حلقهای دایرهای که دور یک لوله میچرخد تا محکمتر شود، مخصوصاً در جایی که دو لوله به هم میپیوندند
a band of fur, feathers, or skin around an animal’s neck that is a different colour from the rest of the animal
نواری از خز، پر یا پوست در اطراف گردن حیوان که رنگ آن با بقیه حیوانات متفاوت است.
گرفتن کسی و نگه داشتن او به گونه ای که نتواند فرار کند
برای پیدا کردن کسی که بتوانید با او صحبت کنید، به خصوص زمانی که ترجیح می دهند از شما دوری کنند
the part around the neck of a piece of clothing usually sewn on and sometimes made of different material
قسمت دور گردن یک لباس که معمولاً روی آن دوخته می شود و گاهی از مواد مختلف ساخته می شود
a strap made of leather or other strong material that is put around the neck of an animal especially a dog or cat
بند ساخته شده از چرم یا مواد محکم دیگر که دور گردن حیوان، به ویژه سگ یا گربه قرار می گیرد.
یک نوع گردن بند (= جواهری که به دور گردن بسته می شود)
ناحیه ای در اطراف گردن حیوان که رنگ آن متفاوت از سایر قسمت های بدن است
a strip of strong material that is put around a pipe or a piece of machinery to make it stronger or to join two parts together
نواری از مواد مستحکم که در اطراف لوله یا قطعه ای از ماشین آلات قرار می گیرد تا آن را محکم تر کند یا دو قسمت را به هم وصل کند.
to put a strap or device around an animal's neck for example as a way of controlling it or discovering or recording where it goes
قرار دادن بند یا وسیله ای دور گردن حیوان، برای مثال به عنوان روشی برای کنترل آن، یا کشف یا ضبط جایی که حیوان می رود.
برای پیدا کردن کسی و متوقف کردن او برای صحبت با آنها
برای دستگیری یا دستگیری شخصی مانند جنایتکار
تا چیزی برای خودت بگیری
قسمتی از لباس که دور گردن می چرخد
A collar is also a narrow piece made of leather or other strong material that is put around the neck of an animal esp. a dog or cat kept as a pet.
یقه نیز قطعهای باریک از چرم یا مواد محکم دیگر است که به گردن حیوان میاندازند. سگ یا گربه ای که به عنوان حیوان خانگی نگهداری می شود.
گرفتن و نگه داشتن کسی به طوری که فرد نتواند فرار کند
Last week Helen excelled herself - a black matt waterproof, lined, with a turn-back collar of fake ocelot!
هفته گذشته، هلن از خودش برتر بود - یک مات مشکی ضد آب، آستردار، با یقه پشتی از اوسلوت تقلبی!
یقه های چوکر و کلاه های حصیری بین جنگ ها. 4.
پانسمان زیر چانه اش مثل یقه نظامی بود.
او با کفش های کتانی، کت و شلوار و پیراهنی با یقه باز ظاهر شد.
She closed her eyes and let her fingers burrow through the tissue paper until she felt the lace of the collar.
چشمانش را بست و اجازه داد انگشتانش در دستمال کاغذی فرو بروند تا توری یقه را احساس کند.
سایر مشتریان تقریباً به اندازه فیلیس زیر یقه گرم بودند، اما به دلایل بسیار متفاوت!
Tabitha Jute pulled up the collar of her old foil jacket and strode off past the concession stalls, looking for transport.
تابیتا جوت یقه ژاکت فویل قدیمی خود را بالا کشید و از کنار دکه های امتیازی رد شد و به دنبال وسایل نقلیه بود.
یقه ژاکت دوچرخه سواری تقلبی ام را بالا آوردم و راه افتادم.
یک کت با یقه خز
یقه ام را در برابر باد برگرداندم (= گرم نگه داشتن).
او همیشه برای کار یقه و کراوات می زند.
یک یقه و سرب / افسار
سگ قلاده اش را لغزید و فرار کرد.
وقتی از او پرسیدم تمام روز کجا بوده زیر یقه خیلی داغ شد.
او برای این مراسم یقه و کراوات زده بود.
His collar was undone.
یقه اش باز شده بود.
کراواتش زیر یقه بازش گره خورده بود.
برای گرمای بیشتر یقه کتش را بالا آورد.
پیراهن یقه دکمه داشت.
یک یقه پیراهن
a fur collar
یک یقه خز
یک لباس با یقه بزرگ
قلاده سگ را گرفتم و از اتاق بیرون آوردم.
a diamond collar
یک یقه الماس
این پرنده دارای پرهای خاکستری با یقه روشن تر است.
سگ خانواده را قلاده می کنند، بند می زنند و به پیاده روی می برند.
محققان برای ردیابی حرکات خرس های سیاه شروع به به دام انداختن و قلاده زدن کردند.
خبرنگاری در راه رفتن به ورزشگاه به او یقه زد.
امروز صبح که داشتم از جلسه بیرون می آمدم توسط پیت یقه من را گرفت.
او به عنوان کارآگاهی شناخته می شود که یقه یک قاتل زنجیره ای را بر عهده داشت.
پلیس در فرودگاه یقه او را گرفت.
او به نوعی توانست تمام اعتبار کار دیگران را به خود اختصاص دهد.
خزانه داری سالانه میلیاردها دلار عوارض تنباکو دریافت می کند.
شکل. تصمیم گرفتیم از جلسه صرف نظر کنیم اما او در لابی هتل یقه ما را بست.
ruff
راف
bertha
برتا
fichu
فیچو
gorget
تنگه
rebato
rebato
fraise
fraise
frill
زواید
jabot
جابات
Vandyke
وندایک
از دست دادن
شکست
رایگان
دادن
نگاه داشتن
liberate
آزاد کردن
سوء تفاهم
misunderstand
پیشنهاد
رد کردن
رهایی
باز کردن
مصون باشید
unfasten
دست برداشتن از
be immune
رها کردن
تخلیه
حذف کردن
discharge
از هم گسستن
exclude
گره گشایی
disentangle
شل کردن
untangle
دريافت كردن
loosen
فشار دادن
دفع کردن
افسون کردن
repulse
خاموش کردن
disenchant
بازده
تسلیم شدن
عبور
surrender
باز کردن قلاب
unlatch
unhook