above
above - در بالا
preposition - حرف اضافه
UK :
US :
در جایگاهی بالاتر از چیز دیگری
بیشتر از یک عدد، مقدار یا سطح خاص است
به درجه ای بیشتر از چیزهای دیگر
بلندتر یا واضح تر از صداهای دیگر
higher in rank power or importance
از نظر رتبه، قدرت یا اهمیت بالاتر
قبل، در همان نوشته
used in a piece of writing to refer to something mentioned in an earlier part of the same piece of writing
در یک نوشته برای اشاره به چیزی که در قسمت قبلی همان نوشته ذکر شده است استفاده می شود
در موقعیتی بالاتر یا بالاتر از چیزهای دیگر
بیش از یک مقدار یا سطح
most importantly
مهمتر از همه
در موقعیتی مهمتر یا پیشرفته تر از دیگران
برای چیزی خیلی خوب یا مهم
هنگامی که در یک نوشته استفاده می شود، بالا به معنای بالاتر در صفحه یا صفحه قبلی است
همه افراد یا چیزهایی که قبلاً ذکر شد
بالاتر از، بیشتر از، یا در سطحی بیشتر از
در نوشتن، بالا می تواند به معنای همان چیزی باشد که بالاتر در این صفحه یا در صفحه قبلی بیان شده است
فراتر از انجام کاری به این معنی است که خود را برای انجام آن خیلی مهم یا اخلاقی می دانید
those mentioned earlier
آنهایی که قبلا ذکر شد
تلویزیون های بزرگ به عنوان 27 اینچ یا بالاتر تعریف می شوند.
افسران درجه سرگرد و بالاتر
نرخ های ذکر شده در بالا را ببینید.
غلات در کابینت بالا می رود.
هیچ یک از سازمان های ذکر شده در بالا به سوالات ما پاسخ ندادند.
دانش آموزان با توانایی بالاتر از حد متوسط
کریستین لیدل، در بالا، با بابانوئل صحبت می کند.
آب بالای زانوهایمان آمد.
ما بالای ابرها پرواز می کردیم.
افراد در آپارتمان بالای معدن
یک کاپیتان در نیروی دریایی بالاتر از یک کاپیتان در ارتش است.
آنها سال را شش پله بالاتر از رقبای محلی خود به پایان رساندند.
تورم بالای 6 درصد است.
دما بالاتر از حد متوسط بوده است.
ما نمی توانیم کودکان بالای 10 سال را بپذیریم.
من او را بالاتر از سایر بازیکنان هم سن و سالش می دانم.
او بالاتر از دروغ گفتن نیست، زمانی که برای او مناسب است.
He's above suspicion (= he is completely trusted).
او فوق ظن است (= او کاملاً مورد اعتماد است).
نمی توانستم صدای او را بالاتر از سر و صدای ترافیک بشنوم.
مهمتر از همه، در تماس باشید.
عوامل دیگری بیش از مواردی که در مورد آنها بحث کردیم وجود دارد.
آنها یک اتاق جدید در بالای / بالای گاراژ ساختند.
از روی رودخانه پریدند.
روی کودک خوابیده پتو انداخت.
2000 فوت بالاتر از سطح دریا
دمای هوا امشب بالاتر از صفر نخواهد بود.
He’s over 50.
او بالای 50 سال دارد.
قیمت آن بیش از 100 پوند است.
بیش از 2 ساعت منتظر ماندیم.
This case emphasizes/highlights the importance of honest communication between managers and employees.
این مورد بر اهمیت ارتباط صادقانه بین مدیران و کارکنان تاکید می کند.
Effective communication skills are essential/crucial/vital.
مهارت های ارتباط موثر ضروری / حیاتی / حیاتی هستند.
It should be noted that this study considers only verbal communication. Non-verbal communication is not dealt with here.
لازم به ذکر است که این پژوهش فقط ارتباط کلامی را مد نظر قرار داده است. در اینجا به ارتباط غیرکلامی پرداخته نمی شود.
It is important to remember that/An important point to remember is that non-verbal communication plays a key role in getting your message across.
مهم است که به یاد داشته باشید که / نکته مهمی که باید به خاطر بسپارید این است که ارتباطات غیرکلامی نقش کلیدی در انتقال پیام شما دارد.
Communication is not only about the words you use but also your body language and especially/above all the effectiveness with which you listen.
ارتباط فقط در مورد کلماتی که استفاده می کنید نیست، بلکه زبان بدن شما و، به ویژه/بالاتر از همه، اثربخشی که با آن گوش می دهید نیز هست.
من می خواهم توجه را به نقش گوش دادن در ارتباط موثر جلب کنم.
کلمات خود را با دقت انتخاب کنید: به ویژه از زبان گیج کننده و مبهم خودداری کنید.
در نهایت، و شاید مهمتر از همه، شما باید یاد بگیرید که گوش دهید و همچنین صحبت کنید.
بالای سینک یک آینه هست
بر فراز
higher than
بیشتر از
بالاتر از
overlooking
مشرف
در بالای
atop
در بالا
بر
در سراسر
پوشش
استراحت در
covering
لم دادن روی
resting on
نشستن روی
lying on
به گونه ای که پوشش دهد
sitting on
بیش از حد
عبور از
به سوی
crossing
سرازیر شدن
در کشتی
پوشاندن
straddling
از این سر تا سر دیگر
در تماس با
aboard
در برابر
پشتیبانی شده توسط
supported by