avert
avert - جلوگیری کند
verb - فعل
UK :
US :
برای جلوگیری از اتفاق ناخوشایند
برای جلوگیری از اتفاق بد
برای دور کردن چشم ها یا افکارت
برای جلوگیری از اتفاق بد؛ اجتناب کردن
The information had reached Adamowski and if it were true there was no way a scandal could be averted.
این اطلاعات به دست آداموفسکی رسیده بود و اگر درست بود، هیچ راهی برای جلوگیری از رسوایی وجود نداشت.
The answer may be one or both of these and only a careful rescue package can avert a total disaster.
پاسخ ممکن است یکی یا هر دوی اینها باشد و فقط یک بسته نجات دقیق می تواند از یک فاجعه کامل جلوگیری کند.
شاید برای جلوگیری از یک فاجعه دیگر خیلی دیر باشد.
با جابجایی بادهای شدید در آخرین لحظه، ترس از وقوع سیل در مقیاس بزرگ در سواحل جلوگیری شد.
و در پاسخ به شما قول می دهم که تمام تلاش خود را برای جلوگیری یا حداقل مهار آن انجام دهیم.
چشمانم را برمیگردانم و ای کاش من بودم.
نگاهم را برگرداندم و نفس عمیقی کشیدم تا ثابت کنم میتوانم.
مذاکرات امروز در آخرین تلاش برای جلوگیری از اقدام اعتصابی برگزار خواهد شد.
استفاده از ایست خودکار قطار می توانست از فاجعه جلوگیری کند.
یک جفت دانشجوی دانشگاه که از آنجا عبور می کردند، با عجله صورت خود را برگرداندند تا قهقهه های خود را پنهان کنند.
بحران جهانی دیگری که با هنر عالی دیپلماسی از بین رفت.
یک فاجعه به سختی جلوگیری شد.
او تمام تلاش خود را برای جلوگیری از سوء ظن انجام داد.
گفتگوها در تلاش برای جلوگیری از اعتصاب در حال انجام است.
او توانست از تعطیلی کارخانه جلوگیری کند.
چشمانش را از صحنه وحشتناکی که در مقابلش بود دور کرد.
او به بالا نگاه کرد و او به سرعت نگاهش را از بین برد.
آنها با عجله چهره خود را برگرداندند تا خنده های خود را پنهان کنند.
برای جلوگیری از بحران / درگیری / اعتصاب / قحطی
برای جلوگیری از فاجعه / فروپاشی اقتصادی
در حالی که لباس پوشیده بود نگاه/چشم هایم را برگرداندم.
ما سعی کردیم افکارمان را از مشکلات مالی عظیم خود دور کنیم.
توافق در آخرین لحظه از درگیری مجدد جلوگیری کرد.
مرد خجالتی جلوی من ایستاده بود و چشمانش برگردانده شده بود.
He argued that the way to avert an economic crisis is for individuals to follow their usual spending habits.
او استدلال کرد که راه جلوگیری از بحران اقتصادی این است که افراد از عادت های معمول خرج کردن خود پیروی کنند.
By law the president may appoint a board to avert a strike that could result in widespread interruption of U.S. rail service.
طبق قانون، رئیس جمهور ممکن است هیئتی را برای جلوگیری از اعتصابی که می تواند منجر به قطع گسترده خدمات ریلی ایالات متحده شود، منصوب کند.
جلوگیری کردن
forestall
جلوگیر کردن
متوقف کردن
preclude
مانع
obviate
از بین بردن
foil
فویل
اجتناب کردن
deter
بازداشتن
deflect
منحرف کردن
halt
مکث
frustrate
ناامید کردن
کمک
forfend
توهین کردن
divert
شانت
shunt
دفع کردن
stave off
دور کردن
ward off
سر بردار
نیش زدن در جوانه
fend off
رد کردن
کنار بزن
مسدود کردن
shove aside
مانع شود
خنثی کردن
hinder
بررسی
obstruct
نگه داشتن
thwart
عقب نگه دارید
impede
مهار کند
inhibit
کمک
اجازه
کمک کند
حمایت کردن
مجوز
تشويق كردن
رو به جلو
ترویج
رها کردن
تسهیل کردن
facilitate
پیشرفت
اجازه دهید
آرام
calm
فشار دادن
تایید
فعال کردن
شریک
abet
گرم
حرارت
رهایی
آزاد کردن
liberate
رایگان
اصرار
الهام بخش
inspirit
راحتی
به علاوه
further
باشه
ساختن
حل کن
ساکت