trades

base info - اطلاعات اولیه

trades - معامله می کند

N/A - N/A

treɪd

UK :

treɪd

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [trades] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • The country's trade in manufactured goods has expanded in the last ten years.


    تجارت این کشور در زمینه کالاهای تولیدی در ده سال گذشته گسترش یافته است.

  • 70 percent of the country's trade is with Europe.


    70 درصد تجارت این کشور با اروپا است.

  • The two countries have signed a trade agreement for one year only.


    دو کشور تنها برای یک سال قرارداد تجاری امضا کرده اند.

  • Since the supermarket opened, many small local shops have lost up to 50 percent of their trade.


    از زمان افتتاح سوپرمارکت، بسیاری از مغازه های کوچک محلی تا 50 درصد از تجارت خود را از دست داده اند.

  • In hot weather shops do a roaring/brisk trade in (= sell a lot of) cold drinks and ice cream.


    در هوای گرم، مغازه‌ها خرید و فروش سریع (= فروش زیادی) نوشیدنی‌های سرد و بستنی انجام می‌دهند.


  • این سطح از اعتماد به اقتصاد به طور کلی برای تجارت خوب است.

  • the building/catering/tourist trade


    تجارت ساختمان / پذیرایی / توریستی

  • the book/car/fur trade


    تجارت کتاب/ماشین/خز

  • He worked in the same trade all his life.


    او تمام عمرش در همان حرفه کار می کرد.

  • She went to college to learn a trade.


    او برای یادگیری حرفه به دانشگاه رفت.

  • He's a carpenter by trade.


    او یک نجار است.

  • People who work in the trade can buy their books at a discount.


    افرادی که در این تجارت کار می کنند می توانند کتاب های خود را با تخفیف خریداری کنند.

  • The company only supplies its goods to the (building/catering) trade not direct to the public.


    این شرکت کالاهای خود را فقط برای تجارت (ساختمان / پذیرایی) عرضه می کند، نه مستقیماً برای عموم.

  • My friend just moved to trade publishing after years in academic publishing.


    دوست من به تازگی پس از سال ها فعالیت در انتشارات دانشگاهی به سمت انتشارات تجاری رفت.

  • The paperback edition has been on the Times's trade fiction bestseller list for nearly thirty weeks.


    نسخه شومیز تقریباً سی هفته است که در فهرست پرفروش‌ترین داستان‌های تجاری تایمز قرار دارد.


  • مجله تجاری صنعت فولاد

  • For centuries, Native Americans traded with European settlers.


    برای قرن ها، بومیان آمریکا با مهاجران اروپایی تجارت می کردند.

  • The company has been trading in oil for many years.


    این شرکت سال هاست که به تجارت نفت می پردازد.

  • The two countries have become close trading partners.


    دو کشور به شرکای تجاری نزدیک تبدیل شده اند.

  • Our books are traded throughout Asia.


    کتاب های ما در سراسر آسیا معامله می شود.

  • The volume of stocks traded today was very high.


    حجم معاملات امروز سهام بسیار بالا بود.

  • Shares in the company traded actively.


    سهام این شرکت به طور فعال معامله می شود.

  • The children traded comics.


    بچه ها کمیک معامله می کردند.


  • من مقداری از شکلاتم را با مقداری از بستنی شما عوض می کنم.

  • I wouldn't trade you for the world (= I do not want a different partner).


    من تو را با دنیا عوض نمی کنم (= شریک دیگری نمی خواهم).

  • We sat around the dinner table trading stories.


    دور میز شام نشسته بودیم و قصه می گفتیم.

  • The two politicians didn't really discuss the issues, they just traded insults.


    این دو سیاستمدار واقعاً در مورد مسائل بحث نکردند، آنها فقط توهین کردند.


  • تجارت خارجی


  • یک قرارداد تجاری

  • the building trades


    تجارت ساختمان

  • He’s an auto mechanic/electrician by trade.


    او یک مکانیک خودرو/برق است.

synonyms - مترادف
  • changes


    تغییر می کند

  • exchanges


    مبادلات

  • interchanges


    تبادلات

  • replaces


    جایگزین می کند

  • swaps


    مبادله می کند

  • switches


    سوئیچ ها

  • substitutes


    جایگزین ها

  • cedes


    واگذار می کند

  • hands over


    دست می دهد

  • surrenders


    تسلیم می شود

  • yields


    بازده - محصول

  • reciprocates


    متقابل می کند

  • barters


    مبادله

  • commutes


    رفت و آمد می کند

  • displaces


    جابجا می کند

  • shifts


    معامله می کند

  • supersedes


    دیکرها

  • transacts


    باند

  • dickers


    معاملات در

  • bandies


    مذاکره می کند

  • deals in


    تعویض می کند

  • negotiates


    کامیون ها

  • swaps over


    تبدیل به

  • trucks


    سواپ می کند

  • converts into


    می چرخد

  • swops


    جاها را عوض می کند

  • trades off


    باعث تغییر مکان می شود

  • rotates


  • changes places


  • causes to change places


  • supplants


antonyms - متضاد
  • retains


    حفظ می کند

  • keeps


    نگه می دارد

  • hangs on to


    آویزان است

  • clings to


    می چسبد به

  • hangs onto


    مالکیت را حفظ می کند

  • holds onto


    ذخایر

  • holds on to


    دارای

  • keeps hold of


    ذخیره می کند

  • keeps possession


  • reserves


  • withholds


  • holds


  • saves


  • keeps possession of


لغت پیشنهادی

we

لغت پیشنهادی

annotator

لغت پیشنهادی

rigidity