lands
lands - زمین ها
N/A - N/A
UK :
US :
سطح زمین که توسط آب پوشانده نشده است
یک منطقه از زمین، به ویژه هنگامی که برای یک هدف خاص مانند کشاورزی یا ساختمان استفاده می شود
مزارع، کشاورزی و حومه شهر
یک کشور
رسیدن به زمین یا سطح دیگر پس از حرکت در هوا
برای رسیدن به خشکی از دریا
برای رسیدن به یک وب سایت خاص یا ظاهر شدن در آن
برای بردن کالا یا افراد از کشتی یا هواپیما
ماهی را با قلاب (= تکه سیم خمیده) یا تور گرفتن و از آب درآوردن.
به دست آوردن یا رسیدن به چیزی خوب، به ویژه به روشی که آسان یا غیرمنتظره به نظر می رسد
برای اتفاق افتادن یا موفقیت آنطور که در نظر گرفته شده است
زمین نیز ناحیه خاصی از سطح زمین است
زمین به مزارع، کشاورزی و حومه شهر اشاره دارد
رسیدن یا رسیدن چیزی به مکانی در هواپیما
فرود آمدن نیز به معنای رسیدن با قایق است
برای تخلیه افراد یا اشیاء از کشتی یا هواپیما بر روی زمین
به دست آوردن یا رسیدن به چیزی مطلوب
زمین متعلق به شخص یا سازمان
راهی برای اشاره به مزارع، کشاورزی و روستاها
وقتی هواپیما فرود می آید یا کسی آن را فرود می آورد، از آسمان به زمین می آید
وقتی قایق فرود می آید به بندری و غیره در کنار زمین می رسد
برای رسیدن به جایی
به دست آوردن یا دستیابی به چیزی خوب، برای مثال یک شغل
حفاری نفت در خشکی ارزان تر از دریا است.
این معاهده منجر به کاهش چشمگیر تعداد موشک های زمینی در اروپا شده است.
The military commanders won't deploy their land forces until they're satisfied that the air attacks have done their job.
فرماندهان نظامی تا زمانی که راضی نباشند که حملات هوایی کار خود را انجام داده است، نیروهای زمینی خود را مستقر نمی کنند.
این نوع زمین برای پرورش سیب زمینی مناسب نیست.
من همیشه افرادی را که به سرزمین من تجاوز می کنند محاکمه می کنم.
می خواهیم یک زمین برای ساختن خانه بخریم.
اکثر خانواده ها از زمین زندگی می کردند (= غذای خود را می کشتند و غیره).
پدر و مادرم (روی) زمین کار می کردند.
سرزمین یخ و برف
این گروه می خواهد ایده های خود را در مدارس سراسر سرزمین ترویج کند.
ما باید ساعت 7 صبح در مادرید فرود بیاییم.
در مواقع اضطراری می توانید هواپیما را روی آب فرود بیاورید.
پرنده روی انگشتم نشست.
این گزارش برای اولین بار امروز صبح روی میز من قرار گرفت.
در اوایل عصر در پورت سعید فرود آمدیم.
اگر روی لینک کلیک کنید در وبلاگ او قرار می گیرید.
The allegations attracted a lot of attention when they landed on the Drudge Report site in the morning.
این اتهامات با ورود به سایت Drudge Report در صبح توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
طرح ژنرال شامل فرود نیروها در پشت خطوط دشمن بود.
او ماهی قزل آلا بزرگی را به زمین آورد.
او یک شغل ارشد سردبیری پیدا کرد.
برخی از شوخی های او واقعاً به جایی نمی رسید، اما او بسیار خنده دار بود.
آنها فقط 150 هکتار زمین در آیداهو خریدند.
پدر و مادر من تمام زندگی خود را روی زمین کار کردند.
ایرلند سرزمین مادری من بود.
خلبان گفت 20 دقیقه دیگر فرود خواهیم آمد.
تا زمانی که در میامی فرود آمدیم، سه هفته دریانوردی کرده بودیم.
نقشه ژنرال شامل فرود نیروها در پشت خطوط دشمن بود.
برای یافتن شغل
این کد حداقل استانداردهای رفاهی مورد نیاز برای حمل و نقل حیوانات از طریق زمین را ارائه می دهد.
The agent controls land with the potential for 22,850 new homes, 5,650 of which already have planning permission.
این عامل زمین هایی را با پتانسیل 22850 خانه جدید کنترل می کند که 5650 مورد از آنها قبلا مجوز برنامه ریزی دارند.
مشخص شد که زمین های فدرال به صنعت نفت و گاز داده می شود.
gets
می شود
acquires
کسب می کند
bags
کیسه ها
obtains
بدست می آورد
procures
تهیه می کند
secures
ایمن می کند
captures
تصرف می کند
gains
دستاوردها
attains
به دست می آورد
draws
قرعه کشی می کند
earns
توری ها
nets
برنده می شود
wins
صید می کند
achieves
چنگ می زند
catches
قلاب ها
grabs
یقه ها
hooks
جمع آوری می کند
collars
nabs
garners
متوجه انگلستان می شود
nabs
متوجه آمریکا می شود
realisesUK
درو می کند
realizesUS
امتیازات
reaps
گیره ها
scores
دام
snags
ناخن ها
snares
پلیس ها
nails
دارد
seizes
قاپ می زند
cops
has
snatches
forfeits
از دست می دهد
loses
رها می کند
relinquishes
تسلیم می شود
surrenders
فداکاری ها
sacrifices
چشم پوشی می کند
forgoes
بازده - محصول
misses
قطره می کند
yields
رد صلاحیت می کند
abandons
می رود
drops
تسلیم شد
renounces
می دهد
disqualifies
دست می دهد
withgoes
قطعات با
gives up
عبور می کند
gives over
بدون می رود
hands over
پرداخت می کند
می پردازد با
parts with
خداحافظی می کند
passes up
تحویل می دهد
goes without
pays for
pays with
says goodbye to
delivers up