advanced
advanced - پیشرفته
adjective - صفت
UK :
US :
بسیار مدرن
مطالعه یا پرداختن به یک موضوع مدرسه در سطح دشوار
رسیدن به یک نقطه دیر زمانی در زمان یا توسعه
using very modern technology and ideas
با استفاده از تکنولوژی و ایده های بسیار مدرن
بسیار پیشرفته است و به روشی بهتر اما اغلب پیچیده تر از چیزهای دیگر کار می کند
using very advanced technology especially electronic equipment and computers
با استفاده از تکنولوژی بسیار پیشرفته، به ویژه تجهیزات الکترونیکی و کامپیوتر
با استفاده از جدیدترین و پیشرفته ترین ویژگی ها، ایده ها و مواد موجود
فناوری یا تحقیقات پیشرفته ترین پیشرفته ترین چیزی است که در حال حاضر وجود دارد
با استفاده از مدرن ترین ایده ها، تجهیزات و روش ها
مدرن و به خوبی توسعه یافته است
در سطحی بالاتر و دشوارتر
a school class that is doing work of a higher standard than is usual for students at that stage in their education
کلاس مدرسه ای که کارهایی را با استانداردی بالاتر از حد معمول برای دانش آموزان در آن مرحله از تحصیل انجام می دهد
بسیار توسعه یافته یا دشوار است
using the most modern methods, technology etc.
با استفاده از مدرن ترین روش ها، تکنولوژی و...
تقریباً پس از یک دوره طولانی کار یا بحث به پایان رسید
advanced courses of study or qualifications are intended for people who are already skilled or who have a good knowledge of a subject
دوره های تحصیلی پیشرفته یا مدارک تحصیلی برای افرادی در نظر گرفته شده است که قبلاً ماهر هستند یا دانش خوبی از یک موضوع دارند.
Perhaps the main problem for these Marxist writers is the aristocracy of labour in the advanced industrial countries.
شاید مشکل اصلی این نویسندگان مارکسیست اشرافیت نیروی کار در کشورهای پیشرفته صنعتی باشد.
این کارخانه ماشین آلات پیشرفته را با هزینه گزاف نصب کرده است.
There were lectures on quite advanced medical care on intelligence-gathering, signalling and demolitions.
سخنرانی هایی در مورد مراقبت های پزشکی بسیار پیشرفته، در مورد جمع آوری اطلاعات، سیگنال دهی و تخریب وجود داشت.
اگر سایر کشورهای پیشرفته هم همین کار را می کردند چه اتفاقی می افتاد؟
Over the same period research on advanced nuclear reactors will be eliminated and one of the two uranium enrichment plants closed.
در همین دوره، تحقیقات روی راکتورهای هستهای پیشرفته حذف خواهد شد و یکی از دو کارخانه غنیسازی اورانیوم بسته خواهد شد.
Most 11-year-olds are not being encouraged to develop advanced reading skills; a small but significant number are illiterate.
اکثر کودکان 11 ساله تشویق نمی شوند تا مهارت های خواندن پیشرفته را توسعه دهند. تعداد کم اما قابل توجهی بی سواد هستند.
دانشجویان پیشرفته زبان انگلیسی
سایر دانش آموزان دوره ای را در متون پیشرفته از کتاب مقدس عبری می گذرانند.
در این زمان، بیماری گرگ بسیار پیشرفته بود که قابل درمان نبود.
ارتش های مدرن از سربازان کمتر و سیستم های تسلیحاتی پیشرفته تر تشکیل شده اند.
دانشمندان در حال کار بر روی فناوری بسیار پیشرفته برای جایگزینی سوخت های فسیلی هستند.
این جامعه از نظر فناوری پیشرفته است.
Even in advanced industrial societies, poverty persists.
حتی در جوامع صنعتی پیشرفته، فقر همچنان ادامه دارد.
Economically advanced developing countries must make a contribution.
کشورهای در حال توسعه از نظر اقتصادی پیشرفته باید کمک کنند.
Sweden has a reputation for advanced and stylish design.
سوئد به طراحی پیشرفته و شیک شهرت دارد.
او امیدوار است که مدرک پیشرفته ای را در اقتصاد دنبال کند.
یک دانشجوی پیشرفته زبان انگلیسی
فقط سه نفر در دوره پیشرفته بودیم.
دوره های ویژه برای دانش آموزان بسیار پیشرفته
مراحل پیشرفته بیماری
بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته ریه
او مردی در سنین بالا بود.
حتی در سنین بالا هنوز می دانم چگونه از خودم لذت ببرم!
یک اقتصاد بسیار پیشرفته
an advanced civilization/nation
یک تمدن/ملت پیشرفته
این پیشرفته ترین نوع موتور موجود است.
یک دوره انگلیسی پیشرفته
او پسرش را در کلاس پیشرفته ثبت نام کرد.
آیا در دوره های پیشرفته شرکت می کنید؟
یک موتور جستجوی پیشرفته به شما امکان می دهد معیارهای دیگری را به درخواست خود اضافه کنید.
کشاورزان دهقانی در این منطقه با بخش های کشاورزی پیشرفته تر از سایر بخش های اروپا همزیستی دارند.
In addition to nuclear power we are committed to developing advanced technologies for wind and solar energy.
علاوه بر انرژی هسته ای، ما متعهد به توسعه فناوری های پیشرفته برای انرژی بادی و خورشیدی هستیم.
advanced manufacturing/production methods
روش های پیشرفته ساخت/تولید
advanced countries/economies
کشورهای/اقتصادهای پیشرفته
گفته می شود که مذاکرات در مرحله پیشرفته است.
Two of the world's biggest postal groups are in advanced negotiations to set up a groundbreaking European strategic alliance.
دو تا از بزرگترین گروههای پستی جهان در حال مذاکره پیشرفته برای ایجاد یک اتحاد استراتژیک اروپایی هستند.
20 هزار ویزا برای مهاجرانی که مدارک تحصیلی پیشرفته کسب می کنند اختصاص داده شده است.
رو به جلو
progressive
ترقی خواه
نوین
state-of-the-art
مدرن
avant-garde
آوانگارد
پیچیده
innovative
خلاقانه
revolutionary
انقلابی
higher
بالاتر
developed
توسعه یافته
foremost
در درجه نخست
innovatory
نوآورانه
latest
آخرین
جدید
newest
جدیدترین
up-to-date
به روز
در پیش
مجتمع
evolved
تکامل یافته است
futuristic
آینده نگر
groundbreaking
پیشگامانه
intricate
منتهی شدن
نوپا
newfangled
پیشگام
pioneering
نخست
اخیر
عالی
supreme
لبه برش
cutting-edge
افراطی
تصفیه شده
refined
primitive
اولیه
backward
به عقب
underdeveloped
توسعه نیافته
undeveloped
بدون پیشرفت
backwards
عقب افتاده
nonprogressive
قهقرایی
retarded
واپسگرا
regressive
ابتدایی
retrograde
غیر پیشرونده
retrogressive
تکامل نیافته
rudimentary
سبک قدیمی
unprogressive
غیر پیچیده
unevolved
منسوخ شده
old-fashioned
جهان سوم
unsophisticated
قدیمی
outdated
کم
شب زده
antiquated
کهن
پایین تر
benighted
قدیمی، کهنه
ضد غرق شدن
primevalUS
archaic
در حال توسعه
antediluvian
ماقبل تاریخ
primevalUS
primaevalUK
عقب ماندن
prehistoric
بدتر شد
primaevalUK
بی ادب
lagging
worsened
rude
