rail
rail - ریل
noun - اسم
UK :
US :
سیستم راه آهن
یکی از دو ریل فلزی طولانی که به زمین بسته شده و قطارها در امتداد آن حرکت می کنند
a bar that is fastened along or around something especially to stop you from going somewhere or from falling
میله ای که در امتداد یا اطراف چیزی بسته می شود، مخصوصاً برای اینکه شما را از رفتن به جایی یا سقوط باز دارد
نواری که از آن برای آویزان کردن وسایل استفاده می کنید
محصور کردن یا جدا کردن یک منطقه با ریل
با عصبانیت از چیزی شکایت کنید، به خصوص چیزی که فکر می کنید بسیار ناعادلانه است
سفر یا حمل و نقل با قطار
سیستم حمل و نقلی که از قطار استفاده می کند
یکی از دو میله فلزی متصل به زمین که قطارها روی آن حرکت می کنند
a horizontal bar fixed in position especially to a wall or to vertical posts, used to close something off as a support or to hang things on
یک میله افقی که در موقعیت خود ثابت شده است، به ویژه بر روی دیوار یا ستون های عمودی، که برای بستن چیزی، به عنوان تکیه گاه یا آویزان کردن اشیاء استفاده می شود.
با عصبانیت شکایت کردن
ریل نیز به معنای راه آهن است
یک میله یا میله مستقیم که در موقعیت خود ثابت شده است، به ویژه. به دیوار یا ستون های عمودی که برای محصور کردن چیزی یا به عنوان تکیه گاه استفاده می شود
a straight bar or rod fixed in position esp. to a wall or to vertical posts, used to enclose something or as a support
حمل و نقل یا سفر با قطار
سفر ریلی
بازدیدکنندگان می توانند از طریق راه آهن یا قایق وارد شهر شوند.
با بلوک های گیره، چارچوب های پایه را با ریل های دیگر وصل کنید که دو نیم شش ضلعی را تشکیل می دهند.
آلبرت تار نیمه روی خانم توماس بین ریل ها دراز کشیده بود.
در ریل، آمتراک از تاخیر 60 دقیقه ای در خط کریدور شمال شرق خود خبر داد.
به عبارت دیگر، آقای گلیسون به نظر من این یکی را روی ریل لابی کرده است.
بهترین راه برای فهمیدن نحوه چسباندن آنها این است که کمی گچ را کنار ریل بردارید.
The best way to find out how they were attached is to chisel away a little plaster next to the rail.
همانطور که از پله ها بالا می روید، ریل را نگه دارید.
ریل ها امروز عصر پر از دست انداز تر از حد معمول بودند.
یک حوله
به ریل کشتی تکیه داد و به دریا خیره شد.
عکس/پرده/حوله
قطار در امتداد ریل رعد و برق می زد.
برای سفر با راه آهن
rail travel/services/fares
سفر/خدمات/کرایه ریلی
یک پیوند/شبکه ریلی
او به بازگشت دوباره شرکت به ریل کمک کرده است.
او پس از مرگ خواهرش به طور کامل از ریل خارج شد.
او نگران بود که پسرش به طور کامل از ریل خارج شود.
این شرکت در سال های اخیر به شدت از ریل خارج شده است.
او از روی ریل حصار بالا رفت.
محکم به ریل چسبیده بود.
پس از تصادف یک ریل محافظ در تمام مسیر در مسیر صخره قرار داده شد.
او به آرامی از پله ها پایین آمد و نرده را در دست داشت.
گرد و غبار غلیظی روی ریل تصویر وجود داشت.
پرده های توری از ریل های برنجی روی تخت آویزان شده بودند.
heated towel rails
نرده حوله گرم شده
قطار از ریل خارج شد.
تراموا در امتداد ریل حرکت می کند.
علف های هرز بین ریل ها رشد کردند.
کودکی در حال عبور از ریل دیده شد.
اسلحه روی ریل نصب شده است.
او از ترکیبی از راه آهن شهری و مترو برای رسیدن به محل کار استفاده می کند.
در حال حاضر بسیاری از تجار به جای پرواز، راه آهن پرسرعت را انتخاب می کنند.
از لندن به بوداپست با راه آهن رفتیم.
لینک راه آهن تونل کانال
تلاش برای نوسازی شبکه ریلی
کارشناسان محیط زیست معتقدند که کالاهای بیشتری باید از طریق راه آهن حمل شوند.
قطاری که از ریل خارج شد/از ریل خارج شد و به بانک برخورد کرد و چند مسافر کشته شدند.
آیا تماشاگران لطفا پشت ریل خواهند ماند؟
روی ریل نگه دارید تا زمین نخورید.
railing
نرده
balustrade
banisterUS
banisterUS
bannisterUK
bannisterUK
نرده محافظ
guardrail
رسیدگی
handrail
بار
شفت
راه آهن راهنما
shaft
مانع
نرده ها
پست
balusters
banistersUS
bannistersUK
banistersUS
حفاظ تصادف
bannistersUK
حمایت کردن
باقی مانده
baluster
قطب
ریل ها
عمودی
پا
rails
چوب
upright
تایید کنید
تایید
compliment
تعریف و تمجید
دفاع
flatter
چاپلوس کردن
praise
ستایش
محافظت
حمایت کردن
surrender
تسلیم شدن
خوشحال باش
commend
ستایش کردن
laud
حفظ کردن
uphold
افتخار ایالات متحده
honorUS
HonourUK
honourUK
تبرئه کردن
exonerate
کمک
لذت بسیار
delight
کلاغ
crow
شادی کردن
rejoice
اجازه
موافق
تحسین
acclaim
کف زدن
applaud
کمک کند
extol
ساکت باش
exculpate
absolve
