driver
driver - راننده
noun - اسم
UK :
US :
رانندگی
کسی که ماشین، اتوبوس و غیره رانندگی می کند
a piece of software that makes a computer work with another piece of equipment such as a printer or a mouse
نرم افزاری که باعث می شود رایانه با تجهیزات دیگری مانند چاپگر یا ماوس کار کند
یک چوب گلف با سر چوبی
کسی که به طور منظم رانندگی می کند یا کسی که در یک زمان خاص در حال رانندگی با ماشین، قطار و غیره است
کسی که ماشین میراند - مخصوصاً وقتی در مورد رانندگان اتومبیل صحبت میشود استفاده میشود
کسی که کارش رانندگی ماشین برای دیگری است
کسی که کامیون می راند
someone who drives dangerously, without considering the safety of other people on the road for example by not letting other drivers pass
کسی که بدون در نظر گرفتن ایمنی افراد دیگر در جاده، به طور خطرناک رانندگی می کند، به عنوان مثال با اجازه ندادن به رانندگان دیگر عبور کنند.
شخصی که ماشین، اتوبوس، قطار و غیره رانندگی می کند
چیزی که تأثیر مهمی بر چیزهای دیگر دارد
برنامه ای که عملکرد یک قطعه از تجهیزات را کنترل می کند
کسی که وسیله نقلیه می راند
a computer program that makes it possible for a computer to use other pieces of equipment such as a printer
یک برنامه کامپیوتری که امکان استفاده از تجهیزات دیگر مانند چاپگر را برای کامپیوتر فراهم می کند
یک نوع چماق (= چوب بلند و نازک) با سر چوبی که در گلف استفاده می شود
کسی که وسیله نقلیه موتوری را رانندگی می کند
a computer program that makes it possible for a computer to use other pieces of equipment such as a printer
چیزی که باعث پیشرفت، توسعه یا قویتر شدن چیزهای دیگر میشود
→ روی صندلی رانندگی باشد
به عنوان مثال زمان رانندگی را کنترل می کند و می تواند به راننده بگوید که چه زمانی باید استراحت کند.
دو سال پیش فردا یک خانواده چهار نفره بر اثر خوابیدن یک راننده در A420 و برخورد با آنها جان خود را از دست دادند.
Two years ago tomorrow a family of four died when a driver fell asleep on the A420 and collided with them.
هری از راننده تاکسی خواست در حالی که کاغذ می خرید چند دقیقه بیرون فروشگاه توقف کند.
Harry asked the cab driver to stop outside the store for a couple of minutes while he bought a paper.
رانندگان خودرو اکنون بیش از هر زمان دیگری برای سوخت هزینه می کنند.
بسیاری از رانندگان از کمردرد رنج می برند.
ماشین بدون علامت بود، هیچ پلاک نظامی و دیپلماتیک، راننده رسمی و محافظ نداشت.
خودرو در این تصادف تقریباً از وسط پاره شد، اما به طرز شگفت انگیزی راننده آسیبی ندید.
لیموزین بیرون کلیسا ایستاد و راننده پیاده شد.
سرمایه گذاران خارجی فکر می کنند که نیاز آمریکای لاتین به آنها آنها را در صندلی راننده قرار می دهد.
روی صندلی راننده نشست و موتور را روشن کرد.
راننده با تنبلی از جیپ خارج شد و در حالی که غذاخوری ارتشی را در دست داشت که سطح زرد آن پوسته می شد، بالا رفت.
The driver climbed lazily out of the Jeep and walked up holding an army canteen whose yellow surface was peeling.
راننده خودروی سوم نیز کنترل خود را از دست داد و سرکشی کرد.
راننده از قبل با رولز در حال دور شدن بود و ادوارد از قبل به سمت خانه می رفت.
یک راننده اتوبوس / قطار / تاکسی
راننده ماشین/ون
an ambulance driver
یک راننده آمبولانس
یک راننده خوب/مراقب
روی صندلی راننده سوار شد.
تصادف مقصر راننده دیگر بود.
پلیس به رانندگان هشدار داده است که در شرایط یخبندان مراقب باشند.
راننده یادگیرنده (= کسی که هنوز امتحان رانندگی را قبول نکرده است)
یک راننده دانشجو
یک راننده کامیون
چیزی که او بیشتر از همه می خواست این بود که یک راننده مسابقه باشد.
این خودرو مجهز به کیسه هوای راننده است.
راننده خودروی دیگر با بریدگی و کبودی جزئی از تصادف دور شد.
درایورها را دانلود و نصب کردم.
مسکن عامل اصلی اقتصاد است.
جوانان به طور گسترده ای به عنوان محرک های بزرگ صنعت پاپ تلقی می شوند.
کمپینی با هدف رانندگان خودرو برای ترویج پیاده روی و دوچرخه سواری
رانندگان خطرناک با زندان مواجه می شوند.
او راننده خوبی است
به راننده گفت که برگردد.
او توسط یک راننده تصادفی زیر گرفته شد.
او یک راننده با تجربه و محتاط است.
سفیر و راننده اش هر دو در این انفجار کشته شدند.
پنجره سمت راننده باز بود.
پارکینگ هایی برای رانندگان معلول وجود دارد.
یک راننده اتوبوس / کامیون / کامیون / تاکسی
در این حادثه راننده وانت کشته شد.
یک راننده اتوبوس
اگر راننده دیگر بیمه نباشد ممکن است در تصادف چیزی نصیب شما نشود.
راننده اتوبوس / کامیون / کامیون
motorist
راننده
chauffeur
کمک راننده
خلبان
automobilist
خودروساز
اپراتور
wheelman
چرخدار
autoist
خودخواه
cabbie
تاکسی
carter
کارتر
charioteer
ارابه سوار
coachman
کاوشگر
مهندس
hack
هک کردن
handler
کنترل کننده
jockey
جوکی
leadfoot
سرب پا
teamster
بازیکن تیم
trainer
مربی
whip
شلاق زدن
راننده ماشین
صاحب ماشین
کاربر ماشین
شخص مربی
getaway driver
راننده فرار
road hog
گراز جاده ای
travelerUS
مسافر ایالات متحده
authomobilist
خودرو سوار
توریست
travellerUK
travellerUK
sais
می گوید
nondriver
غیر راننده
مسافر