cooking
cooking - پخت و پز
noun - اسم
UK :
US :
فعالیت تهیه غذا به گونه ای که آماده خوردن باشد، معمولاً با حرارت دادن آن
food made in a particular way or by a particular person
غذایی که به روشی خاص یا توسط شخص خاصی ساخته شده است
پنیر، هویج و غیره را با مالیدن آن به ابزار مخصوص به قطعات کوچک برش دهید
تا کره، شکلات و غیره به مایع تبدیل شوند
to put flour or other powders through a sieve (=tool like a net made of wire which you use for removing larger grains or pieces)
آرد یا پودرهای دیگر را در صافی قرار دهید (= ابزاری مانند توری از سیم که از آن برای جدا کردن دانه ها یا قطعات بزرگتر استفاده می کنید)
قطعه قطعه کردن چیزی مخصوصاً با استفاده از یک چاقوی بزرگ
سبزیجات یا گوشت را به قطعات کوچک مربعی برش دهید
برای افزودن نمک، فلفل و غیره به غذا
استفاده از نیروی زیاد برای شکستن چیزی مانند دانه ها به قطعات بسیار کوچک یا پودر
برای ترکیب غذاهای مختلف با هم
برای مخلوط کردن سریع غذا با چنگال یا ابزار دیگر
برای چرخاندن غذا با قاشق
ماده دیگری را به آرامی با مخلوط مخلوط کنید
خمیر (=مخلوطی از آرد و آب) را هنگام تهیه نان بارها با دست فشار دهید
به آرامی مقدار کمی مایع را روی چیزی ریختن
چیزی را در جایی رها کنی، قبل از اینکه کار دیگری با آن انجام دهی
برای کنار هم قرار دادن غذاهای مختلف به عنوان بخشی از یک وعده غذایی
مناسب برای پخت و پز یا استفاده می شود
فعالیت تهیه یا پختن غذا
خوب برای آشپزی با
مهارت یا فعالیت در تهیه و گرم کردن غذایی که باید خورده شود
آشپزی همچنین می تواند به سبک خاصی از تهیه غذا اشاره داشته باشد
Jean-Claude Kausmann doesn't get involved in laundering in his own home - but he does do all the shopping and cooking.
ژان کلود کائوسمان در شویی در خانه خود دخالت نمی کند - اما تمام خرید و آشپزی را انجام می دهد.
Because they can see nothing in front of them but cooking and scrubbing and mending ... and endless babies.
زیرا آنها چیزی در مقابل خود نمی بینند جز پختن و شستن و ترمیم ... و نوزادان بی پایان.
هیچ چیز مثل آشپزی خانگی نیست.
سرگرمی های او آشپزی و شراب سازی است.
Karen loves Italian cooking.
کارن عاشق آشپزی ایتالیایی است.
دست از انتقاد از آشپزی من بردارید!
آیا آشپزی زیادی انجام می دهید؟
آشپزی گیل همیشه خوب است.
آشپزی جنوبی
شوهرم همه آشپزی را انجام می دهد.
کتاب آشپزی هندی
ما همیشه از روغن زیتون برای پخت و پز استفاده می کنیم.
آشپزی علاقه اوست.
The restaurant offers traditional home cooking (= food similar to that cooked at home).
این رستوران غذاهای سنتی خانگی (= غذاهایی شبیه به غذاهایی که در خانه طبخ می شود) ارائه می دهد.
آنها آشپزی فرانسوی خوبی سرو می کنند.
من در آشپزی زیاد از ماست استفاده می کنم.
برای جلوگیری از چسبیدن لوبیاها در حین پخت، مخلوط را هم بزنید.
چه کسی در خانه شما بیشتر آشپزی می کند؟
ما از غذاهای لذیذ او لذت بردیم.
آشپزی او فوق العاده است.
دلم برای آشپزی خوب مادرم در خانه تنگ شده است.
traditional English cooking
آشپزی سنتی انگلیسی
آشپزی سنتی جنوبی
مادرم همیشه از آشپزی متنفر بود.
چه کسی در خانه شما آشپزی می کند؟
من عاشق آشپزی پدرم (= غذایی که می پزد).
cooking apples
پختن سیب
روغن پخت و پز
Southern/Italian cooking
آشپزی جنوبی/ایتالیایی
cooling
خنک کننده
freezing
انجماد
refrigeration
تبرید