freeze
freeze - یخ زدگی
verb - فعل
UK :
US :
if a liquid or something wet freezes or is frozen, it becomes hard and solid because the temperature is very cold
اگر مایع یا چیز مرطوب یخ بزند یا منجمد شود، سخت و جامد می شود زیرا دما بسیار سرد است
to preserve food for a long time by keeping it at a very low temperature or to be preserved in this way
برای نگهداری طولانی مدت غذا با نگه داشتن آن در دمای بسیار پایین و یا به این ترتیب نگهداری شود
if a machine engine pipe etc freezes, the liquid inside it becomes solid with cold so that it does not work properly
اگر ماشین، موتور، لوله و غیره یخ بزند، مایع داخل آن با سرما جامد می شود و به درستی کار نمی کند.
خیلی سرد بودن
اگر دولت یا شرکتی دستمزدها، قیمت ها و غیره را مسدود کند، آنها را برای مدتی افزایش نمی دهد
جلوگیری قانونی از خرج شدن پول در بانک، فروش اموال و غیره
حرکت ناگهانی را متوقف کنید و کاملاً بی حرکت و ساکت بمانید
برای متوقف کردن یک دی وی دی یا ویدیو برای اینکه بتوانید به بخش خاصی از آن نگاه کنید
زمانی که مردم مجاز به افزایش قیمت یا پرداخت نیستند
توقف برخی از فعالیت ها یا فرآیندها
یک دوره هوای بسیار سرد
مدت زمان کوتاهی، به ویژه در شب، زمانی که درجه حرارت بسیار پایین است
اگر دولت یا شرکتی قیمت ها، دستمزدها و غیره را مسدود کند، آنها را در سطح خاصی نگه می دارد
to legally prevent money in a bank from being taken out property from being sold etc for example because there is a disagreement concerning it
جلوگیری قانونی از خروج پول در بانک، فروش اموال و غیره، به عنوان مثال به دلیل وجود اختلاف نظر در مورد آن
برای توقف یک فعالیت یا یک فعالیت پیشنهادی برای یک دوره زمانی
if a computer or a computer screen freezes, the image on the screen will not change because of a problem with the computer
اگر یک کامپیوتر یا صفحه کامپیوتر یخ بزند، تصویر روی صفحه به دلیل مشکل در رایانه تغییر نخواهد کرد
زمانی که قیمت ها، دستمزدها و غیره در یک سطح خاص ثابت هستند
زمانی که یک فعالیت برای مدتی متوقف شود
If you freeze something you lower its temperature below 0°C, causing it to become cold and often hard and if something freezes, its temperature goes below 0°C
اگر چیزی را منجمد کنید، دمای آن را به زیر 0 درجه سانتیگراد کاهش می دهید و باعث سرد شدن و اغلب سفت شدن آن می شوید و اگر چیزی یخ بزند، دمای آن به زیر 0 درجه سانتیگراد می رسد.
برای ماندگاری طولانی غذا با نگهداری آن در دمای بسیار پایین به طوری که سفت شود
If an engine or lock freezes, it stops working because its parts have become stuck and can no longer move
اگر موتور یا قفلی یخ بزند، کار نمی کند زیرا قطعات آن گیر کرده و دیگر نمی توانند حرکت کنند
If a person or animal that is moving freezes, it stops suddenly and becomes completely still especially because of fear
اگر شخص یا حیوانی که در حال حرکت است یخ بزند، به طور ناگهانی می ایستد و کاملاً ساکن می شود، مخصوصاً به دلیل ترس.
To freeze something such as pay or prices is to fix it at a particular level and not allow any increases
مسدود کردن چیزی مانند پرداخت یا قیمت به معنای رفع آن در یک سطح خاص و عدم اجازه افزایش است
به طور رسمی و قانونی از استفاده یا جابجایی پول یا اموال جلوگیری کند
توقف موقت چیزی
آنقدر سرد شود تا جامد شود
اگر مواد غذایی را منجمد کنید، آن را با نگهداری در دمای بسیار پایین نگهداری می کنید.
فردی مانند یک افسر پلیس که می گوید فریز به شما دستور می دهد که حرکت نکنید، مگر آنطور که آن شخص به شما می گوید
Someone such as a police officer who says freeze is ordering you not to move except as the person tells you
مسدود کردن چیزی مانند پرداخت یا قیمت به معنای ثابت کردن آنها در یک سطح خاص و عدم اجازه افزایش است
To freeze something such as pay or prices is to fix them at a particular level and not allow any increases
مسدود کردن پول یا دارایی به معنای جلوگیری رسمی و قانونی از استفاده یا جابجایی آن است
آب در دمای 0 درجه سانتی گراد یخ می زند.
آنقدر سرد است که حتی رودخانه یخ زده است.
هوای سرد زمین را یخ کرده بود.
لباسها روی خط لباسشویی یخ زدند.
یخبندان زمین را سخت یخ زده بود.
سرمای سال گذشته دریاچه را جامد کرد.
لوله ها یخ زده اند، بنابراین ما آب نداریم.
ماشین را روشن نگه داشتم تا موتور یخ نزند.
ده درجه یخبندان قفل ماشین را یخ زده بود.
ممکن است امشب یخ بزند، پس آن گیاهان را داخل بیاورید.
هر بار که او پنجره را باز می کند، همه ما یخ می زنیم.
دو مرد در کوه یخ زدند و مردند.
آیا می توانید این کیک را فریز کنید؟
نمونه های اندام بلافاصله در نیتروژن مایع منجمد شدند.
The organ samples were immediately frozen in liquid nitrogen.
بعضی از میوه ها بهتر از بقیه یخ می زنند.
وقتی در به آرامی باز شد از وحشت یخ زدم.
لبخند روی لبانش یخ زد.
افسر پلیس فریاد زد «یخ کن!» و مرد اسلحه را رها کرد.
ناگهان رونی یخ زد.
او آنقدر متعجب بود که سر جایش یخ زد.
صورت مگی به ماسکی سرد تبدیل شده بود.
وقتی جسد را دید از وحشت یخ کرد.
عملیات را در آنجا متوقف کنید!
حقوق ها برای سال جاری مسدود شده است.
بیش از یک سال است که قیمت ها در این سطح ثابت مانده است.
دارایی های شرکت مسدود شده است.
جس در مسیر خود یخ کرد و نفس عمیقی کشید.
این سوال جلوی آلیس را گرفت.
ناگهان مرده ایستاد: داشت چه کار می کرد؟
این بیماری در مسیر خود با برنامه های ایمن سازی متوقف شد.
chill
سرد شدن
سرد
refrigerate
در یخچال قرار دهید
glaciate
یخبندان
یخ
frost
سرمازدگی
deep-freeze
منجمد
freeze-dry
منجمد خشک
یخ بستن سریع
quick-freeze
بسته در یخ
روی یخ بگذار
در دمای پایین نگهداری کنید
خنک تا استخوان
در فریزر قرار دهید
وضعیت هوا
air-condition
آرام شدن
سرد کردن
آرام باش
سردتر کردن
make colder
خنک شدن
سرد نگه دارید
لرزیدن
shiver
هوا خنک
air-cool
سرد باشد
سرد شود
تازه کردن
freshen
سردتر شدن
chill down
تقویت کننده تر شود
get colder
سردتر شود
become colder
thaw
آب شدن
گرم
حرارت
دست گرمی بازی کردن
unfreeze
منجمد کردن
soften
نرم کردن
liquefy
مایع کردن
liquify
جوشیدن
boil
نان تست
toast
ادامه هید
یخ زدایی
defrost
دوباره گرم کن
reheat
مایکروویو
microwave
ذوب شدن
melt
پختن
zap
zap
گرم کردن
داغ کردن
آرامش را از خود دور کن
افزایش دمای
