negative
negative - منفی
adjective - صفت
UK :
US :
مضر، ناخوشایند یا ناخواسته
فقط ویژگی های بد یک موقعیت، شخص و غیره را در نظر بگیرید و نه ویژگی های خوب
گفتن یا معنی نه
حاوی یکی از کلمات نه، نه، هیچ، هرگز و غیره
هیچ نشانه ای از وضعیت شیمیایی یا پزشکی که به دنبال آن بود را نشان نمی دهد
بار منفی توسط الکترون ها حمل می شود
کمتر از صفر
در نام گروه های خونی به معنای نداشتن فاکتور رزوس استفاده می شود
an image on a photographic film that shows dark areas as light and light areas as dark from which the final picture is printed
تصویری روی یک فیلم عکاسی که نواحی تاریک را روشن و نواحی روشن را تاریک نشان میدهد که تصویر نهایی از آن چاپ میشود
a statement or expression that means ‘no’
عبارت یا عبارتی به معنای نه
چیزی بد یا مضر
نتیجه منفی از یک آزمایش شیمیایی یا علمی
امتناع از پذیرش یک پیشنهاد یا درخواست
برای اثبات نادرستی چیزی
بد یا مضر
ابراز نه
جمله یا عبارت منفی عبارتی است که حاوی کلماتی مانند نه، نه، هرگز یا هیچ باشد.
expressing no
انتظار چیزهای خوب را نداشته باشید یا احتمالاً فقط جنبه بد یک موقعیت را در نظر بگیرید
از نوع بار الکتریکی که توسط الکترون ها حمل می شود
(از یک آزمایش پزشکی) که نشان می دهد بیمار بیماری یا شرایطی را که برای آن آزمایش شده است ندارد
(از یک عدد یا مقدار) کمتر از صفر
نداشتن فاکتور رزوس در خون
(of a medical test) showing that the patient does not have the disease or condition for which he or she has been tested
قطعه ای از فیلم که می توان از آن یک عکس تهیه کرد و در آن نواحی روشن و تاریک برعکس حالتی که در عکس ظاهر می شوند ظاهر می شوند.
کلمه یا جمله ای که بیانگر نه است
یک ویژگی یا ویژگی بد
a piece of film from which a photograph can be produced, and in which light and dark areas appear the opposite to the way in which they appear in the photograph
ابراز نه یا نه، یا ابراز امتناع
جمله یا عبارت منفی جمله ای است که حاوی کلمه ای مانند نه، نه، نه، هرگز، یا هیچ باشد.
یک آزمایش پزشکی که منفی است نشان می دهد که شما آن بیماری یا شرایط را ندارید.
این بحران تأثیر منفی بر تجارت داشت.
کاهش دولت تأثیر منفی بر خدمات عمومی خواهد داشت.
The whole experience was definitely more positive than negative.
کل تجربه قطعا بیشتر مثبت بود تا منفی.
شکل/جمله منفی
پاسخ او منفی بود.
آنها پاسخ منفی دریافت کردند.
دانشمندان نگرش نسبتاً منفی به این نظریه دارند.
پیشنهاد توسعه دهندگان بازخورد منفی از همسایگان دریافت کرد.
او احتمالاً ظاهر نخواهد شد.» «اینقدر منفی نگر».
او نسبت به این ایده نسبتاً منفی است.
او بیش از حد منفی فکر می کرد.
تست بارداری او منفی بود.
نتایج منفی تضمینی برای تامین آب سالم نیست.
آزمایش او برای عفونت HIV منفی بود.
یک بار / جریان منفی
ترمینال منفی باتری
تراز تجاری منفی
این صنعت در طول دهه متحمل رشد منفی (= کاهش) شد.
در یک تصویر منفی از عکس، تاریکی روشن و سمت راست سمت چپ است.
تعداد کمی از بیماران پیامدهای منفی پایدار را گزارش کردند.
از جنبه منفی، بازار کار همچنان ضعیف است.
پیامدهای شدیدا منفی این نتایج نظرسنجی
عوارض جانبی منفی دارو می تواند رخ دهد که شامل خواب آلودگی و سردرد می شود.
پاسخ منتقدان بسیار منفی بود.
نظر منفی زیادی در مورد فیلم ندارم.
واکنش به حمله شب گذشته یکسان منفی بود.
او کاملاً منفی صحبت کرد.
برخی افراد من را متهم به منفی نگری بیش از حد کرده اند.
نگرش آنها به شدت منفی بود.
من نمی خواهم بی دلیل منفی به نظر بیایم، اما به سادگی نتوانستم موضوع را ببینم.
ما سعی می کنیم علت هر گونه احساس منفی را مشخص کنیم.
rejecting
رد کردن
refusing
امتناع می کند
contradictory
متناقض
dissenting
مخالف
dissentient
ناراضی
contrary
انکار کردن
opposing
ضد
opposed
سود گویی
denying
در منفی
anti-
ناسازگار
gainsaying
هترودکس
dissentious
متفاوت است
بدعت گذار
dissident
مخالفت کردن
nonconformist
غیر متعارف
heterodox
ملحد و مرتد
differing
شکایت کردن
heretical
سرکش
contradicting
شورش
disagreeing
موریک
discordant
بیرون وجود دارد
unorthodox
شمایل شکن
heretic
complaining
rebellious
rebelling
maverick
out-there
unconventional
iconoclastic
nonorthodox
promising
امیدوار کننده
مثبت
agreeable
قابل قبول
accepting
پذیرش
auspicious
خوشحالی
assuring
اطمینان بخش
hopeful
روشن
reassuring
دلگرم کننده
خوشحال
encouraging
خوش شانس
آینده نگر
خوش بینانه
affirmative
آرمان گرا
forward-looking
الهام بخش
optimistic
مطلوب انگلستان
idealistic
مطلوب ایالات متحده
inspiring
شناور
favourableUK
گلگون
favorableUS
نشاط بخش
buoyant
خوشبین
rosy
دل انگیز
uplifting
طلایی
upbeat
هم زدن
heartening
سانگوئن
خوش
stirring
اتوپیایی
sanguine
برانگیختن
pleasing
رز رنگ
utopian
rousing
rose-colored