breed
breed - نژاد
verb - فعل
UK :
US :
اگر حیوانات تولید مثل کنند، برای بچه دار شدن جفت می شوند
to keep animals or plants in order to produce babies or new plants, especially ones with particular qualities
نگهداری از حیوانات یا گیاهان به منظور تولید نوزادان یا گیاهان جدید، به ویژه گیاهانی با کیفیت های خاص
برای ایجاد یک احساس یا شرایط خاص
اگر مکان، موقعیت یا چیزی، نوع خاصی از فرد را پرورش دهد، آن نوع را ایجاد می کند
نوعی حیوان که به عنوان حیوان خانگی یا در مزرعه نگهداری می شود
نوع خاصی از شخص یا نوع چیز
نگهداری از حیوانات به منظور تولید حیوانات جوان به صورت کنترل شده
(از حیوانات) رابطه جنسی و تولید حیوانات جوان
باعث شدن چیزی، معمولاً اتفاق بدی
نوع خاصی از حیوان یا گیاه
یک نوع آدم
نژاد نیز نوعی شخص یا چیز است
to keep animals or plants for the purpose of producing young animals or plants, often for chosen qualities
نگهداری از حیوانات یا گیاهان به منظور تولید حیوانات یا گیاهان جوان، اغلب برای کیفیت های انتخابی
وقتی حیوانات تولید مثل می کنند، تولید مثل می کنند.
این برکه ای است که اردک ها در آن زاد و ولد می کنند.
Decomposing waste and disease-carrying bacteria compete with the fish for oxygen, limiting the number of fish that can be bred.
ضایعات تجزیه شده و باکتری های ناقل بیماری برای اکسیژن با ماهی رقابت می کنند و تعداد ماهی های قابل پرورش را محدود می کنند.
این موسیقی در دهه 80 به یکی از عناصر رادیوی شهری تبدیل شد و نسلی از طرفداران را پرورش داد.
The planned deregulation has bred concern that Petron will face stiffer competition and an erosion of its 42 percent market share.
مقررات زدایی برنامه ریزی شده این نگرانی را ایجاد کرده است که پترون با رقابت شدیدتر و کاهش سهم 42 درصدی خود در بازار مواجه خواهد شد.
اما به نظر میرسد موفقیت در این دنیا حسادت را ایجاد میکند که به نوبه خود میتواند خصومت ایجاد کند.
فقط برخی از حیوانات در حال انقراض را می توان در باغ وحش ها پرورش داد.
تعداد زیادی از آنها وجود دارد و ظاهراً آنها مانند کندی ها پرورش می یابند.
یکی دیگر از مشکلات با سیاست، این است که سیاست را به وجود می آورد.
این درختان برای مقاومت در برابر آلودگی پرورش داده می شوند.
Rabbits breed very quickly.
خرگوش ها خیلی سریع تولید مثل می کنند.
بسیاری از حیوانات فقط در زمان های خاصی از سال تولید مثل می کنند.
خرگوش ها برای پوشش بلندشان پرورش داده می شوند.
Greyhounds were originally bred as hunting dogs.
سگ های تازی در ابتدا به عنوان سگ های شکاری پرورش داده می شدند.
اولین پاندا که در اسارت پرورش یافت
او یک گربه دوست داشتنی است. آیا از او زاد و ولد خواهید کرد؟
هیچ چیز مانند موفقیت باعث موفقیت نمی شود.
ترس از شکست در سنین پایین در او ایجاد شد.
او در بوستون به دنیا آمد و پرورش یافت.
من یک لندنی هستم، متولد و پرورش یافته ام.
این جوندگان مانند خرگوش ها تولید مثل می کنند.
سگ هایی که به خاطر توانایی جنگیدنشان پرورش داده می شوند
ماهی هایی که به صورت انتخابی برای ظاهرشان پرورش داده شده اند
سمورها در اسارت پرورش داده شدند و سپس در طبیعت رها شدند.
تریرها برای غرایز جنگی خود پرورش داده می شوند.
درآمد اصلی او از پرورش گاو است.
پرنده سیاه مانند اکثر پرندگان در بهار تولید مثل می کند.
Favouritism breeds resentment.
علاقه مندی باعث ایجاد رنجش می شود.
یک نژاد سگ / گربه / اسب / گوسفند / گاو
نژاد مورد علاقه شما از سگ/نژاد سگ کدام است؟
آرلتی آن نوع نادر بازیگر بود - زیبا، سکسی و خنده دار.
نسل جدیدی از فیلمسازان هالیوود را تسخیر کرده اند.
خوانندگان بلوز معتبر این روزها نژاد در حال مرگ هستند (= کمیاب شدن).
نژادهای مختلف سگ
خوانندگان بلوز معتبر نژادی در حال مرگ هستند (= تعداد زیادی از آنها باقی نمانده است).
او گراز و گاو پرورش می داد و گوشت و لبنیات را می فروخت.
گونه ها
genus
جنس
pedigree
شجره نامه
موجودی
کلاس
نوع
خانواده
مرتب سازی
تنوع
سفارش
ژانر. دسته
genre
شبیه
ilk
نژاد
strain
نام تجاری
طبیعت
شرح
شیوه
راه راه
stripe
کلیه
kidney
پر
feather
شخصیت
مهر
stamp
کالیبر آمریکا
caliberUS
کالیبر UK
calibreUK
پسندیدن
مقدار زیادی
خط
دودمان
نسل
lineage
از بین رفتن
halt
مکث
کشتن
رد کردن
ruin
خراب کردن
متوقف کردن
بمیر
تولید نمی کند
شکست
نزول کردن
از دست دادن
نتیجه
تمام کردن
discourage
دلسرد کردن
dissuade
منصرف کردن
جلوگیری کردن
abort
سقط
misunderstand
سوء تفاهم
رها کردن
ترک کردن
سرکوب کردن
repress
مانع شود
hinder
پایان
بی توجهی
neglect
طفره رفتن
suppress
اجتناب کنید
evade
گرفتن
shun
اجتناب کردن
dodge
