beg
beg - خواهش كردن
verb - فعل
UK :
US :
چیزی را به صورت مضطرب یا فوری بخواهید، زیرا آن را بسیار می خواهید
از مردم بخواهید که به شما غذا، پول و غیره بدهند، معمولاً به این دلیل که بسیار فقیر هستید
اگر سگی التماس کند، در حالی که پاهای جلویی خود را از زمین جدا می کند، می نشیند
برای ارائه یک درخواست بسیار قوی و فوری
به دلیل اینکه فقیر هستید غذا یا پول بخواهید
اگر سگی التماس می کند، با پاهای جلویی در هوا می نشیند که انگار می خواهد چیزی بخواهد
روشی مودبانه برای گفتن متاسفم یا آیا می توانید آنچه را که گفتید تکرار کنید؟
راهی برای نشان دادن عصبانیت شما به خاطر چیزی که کسی به تازگی گفته است
درخواست پول یا درخواست از کسی برای انجام کاری فوری
اگر سگی التماس می کند، با پاهای جلویی در هوا می نشیند که انگار می خواهد چیزی بخواهد.
باشه، باشه، من میام! فقط دست از التماس بردارید
اوضاع آنقدر بد شد که در یک لحظه فکر کرد باید برود بیرون و التماس کند.
Benji, stop begging.
بنجی التماس نکن
او التماس کرد که نامه ای در بازگشت.
او ممکن است روی دست و زانوهایش نشسته و التماس کند.
زندانی خیلی درد داشت تنها کاری که از دستش بر می آمد این بود که فریاد بزند و طلب رحمت کند.
همین چند سال پیش، تانیا بی خانمان بود و جلوی سوپرمارکت گدایی پول می کرد.
مردانی غمگین در هر سنی در گوشه میدان از گردشگران التماس می کنند.
همان داستان قدیمی است - یک شب او را کتک می زند و روز دیگر از او طلب بخشش می کند.
همه به او التماس می کردیم که در طوفان رانندگی نکند، اما او به حرف ما گوش نمی داد.
بپه نقشه های او را می شنود و وقتی با او روبرو می شود از او التماس می کند که به روی نگوید.
گفت پول را به من نمی دهد مگر اینکه زانو بزنم و التماس کنم.
او می گوید که پلیس دقیقاً پشت سر آنها بود - به برادرش التماس کرد که متوقف شود.
او از پدر و مادرش التماس کرد که درس بخوانند و در پنج سالگی شروع به تحصیل پیانو کرد.
بچه ها در کوچه و خیابان گدایی می کردند.
البته چنین اقداماتی از بسیاری جهات این سوال را مطرح می کند.
این طرح این سوال را مطرح می کند که آیا توسعه واقعاً مورد نیاز است یا خیر.
حالا باید التماس کنی و التماس کنی.
او می خواهد ببیند آنها برای رحمت طلبی می کنند.
از او کمک خواستند.
Forgive me I beg you!
من را ببخش، التماس می کنم!
She begged permission to leave.
او اجازه رفتن خواست.
من موفق شدم از یک راننده عبوری التماس کنم.
آیا می توانم از شما التماس کنم؟
او التماس کرد: «یک فرصت دیگر به من بده.»
به او التماس کرد که نرود.
التماس کرد که حقیقت را به او بگویند.
التماس کرد که اجازه رفتن داشته باشد.
او التماس کرد که اجازه رفتن داشته باشد.
من را اینجا رها نکن، من از شما خواهش می کنم!
آمده ام عذرخواهی کنم و از شما طلب بخشش کنم.
لندن پر از بی خانمان هایی است که در خیابان ها گدایی می کنند.
التماس نامه (= نامه ای که از کسی پول می خواهد)
کاسه گدایی (= با آن گدایی پول می کردند)
بچه ها التماس غذا می کردند.
آنها باید از گردشگران طلب پول کنند.
ما موفق شدیم از صاحب کافه یک غذا التماس کنیم.
رفتند تا غذا بخواهند.
من خواهش می کنم ترک کنید تا چند نظر از خودم اضافه کنم.
من آن کیک آخر را خواهم داشت اگر التماس شود.
او برگشت تا از او برای طغیان ناگهانیاش عذرخواهی کند.
همه اینها این سوال را ایجاد می کند که چه کسی بودجه این پروژه را تامین می کند.
این مفروضات این سوال را مطرح می کند که کودکان زبان ها را راحت تر از بزرگسالان یاد می گیرند.
ببخشید، فکر کردم این کت من است.
«این در خیابان دوک است.» «ببخشید.» «خیابان دوک.»
فقط برو. من از شما عذرخواهی می کنم!
حداقل او در کارش خوب است.
نزد او رفتیم تا طلب بخشش کنیم.
implore
التماس کردن
entreat
دادخواست
petition
درخواست
solicit
پرسیدن
beseech
مهم
لابه کردن
نماز خواندن
importune
اصرار
supplicate
نفوذ کردن
plead
تشویق
محاصره کردن
شکایت کند
impetrate
امر کردن
conjure
تحقیر کردن
exhort
هوس کردن
besiege
قسم خوردن
مطبوعات
enjoin
obtest
obsecrate
میل
crave
نق زدن
adjure
درخواست تجدید نظر به
تماس بگیرید
requisition
التماس کردن با
obtest
التماس به
اعمال می شود
nag
plead with
plead to
پاسخ
دادن
تنها گذاشتن
نمی خواهد
رد کردن
فرمان
پیشنهاد
اعطا کردن
تقاضا
انزجار
disgust
خاموش کردن
چشم پوشی کردن
دوست نداشتن
abjure
نفرت
dislike
طرد کردن
اجازه
spurn
لطفا
تصميم گرفتن
تنبیه کردن
جمله
punish
چشم پوشی
پنهان کردن، پوشاندن
طفره رفتن
disapprove
متوقف کردن
conceal
اجتناب کردن
dodge