word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای ارائه یک درخواست بسیار قوی و فوری.
-
به دلیل اینکه فقیر هستید غذا یا پول بخواهید.
-
اگر سگی التماس می کند. با پاهای جلویی در هوا می نشیند انگار می خواهد چیزی بخواهد.
-
روشی مودبانه برای گفتن من متاسفم یا می توانید آنچه را که گفتید تکرار کنید؟
-
راهی برای نشان دادن عصبانیت شما به خاطر چیزی که کسی به تازگی گفته است.
-
برای درخواست پول یا اینکه از کسی بخواهیم کاری را به صورت فوری انجام دهد.
-
اگر سگی التماس می کند. با پاهای جلویی در هوا می نشیند انگار می خواهد چیزی بخواهد.
example - مثال
-
او باعث شد دوست پسر قدیمی اش به او التماس کند که برگردد و سپس او را رد کرد!
-
او به زانو درآمد و طلب بخشش کرد.
-
تصمیم گرفت برود. اگرچه از او التماس کردم که این کار را نکند.
-
او در برابر پادشاه تعظیم کرد و از او طلب رحمت کرد.
-
از درد جیغ می کشید و التماس می کرد که بیهوش کنند.
synonyms - مترادف
-
beseeches
التماس می کند
-
implores
التماس می کند
-
entreats
التماس می کند
-
petitions
طومارها
-
importunes
وارداتی
-
requests
درخواست ها
-
conjures
القا می کند
-
prays
دعا می کند
-
solicits
درخواست می کند
-
asks
می پرسد
-
desires
خواسته ها
-
supplicates
التماس می کند
-
adjures
قول می دهد
-
appeals to
تجدید نظر می کند
-
besieges
محاصره می کند
antonyms - متضاد
-
answers
پاسخ می دهد
-
gives
می دهد
-
replies
پاسخ می دهد
-
leaves alone
تنها می گذارد
-
apportions
تقسیم بندی ها
-
awards
جوایز
-
bestows
عطا می کند
-
commits
متعهد می شود
-
confers
اعطا می کند
-
contributes
کمک می کند
-
donates
اهدا می کند
-
grants
کمک های مالی
-
imparts
می دهد
-
presents
هدیه
-
accords
توافق می کند