word - لغت

beg || گدایی کردن

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

beɡ

UK :

beɡ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [beg] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beg] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beg] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beg] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [beg] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • beseeches


    التماس می کند

  • implores


    التماس می کند

  • entreats


    التماس می کند

  • petitions


    طومارها

  • importunes


    وارداتی

  • requests


    درخواست ها

  • conjures


    القا می کند

  • prays


    دعا می کند

  • solicits


    درخواست می کند

  • asks


    می پرسد

  • desires


    خواسته ها

  • supplicates


    التماس می کند

  • adjures


    قول می دهد

  • appeals to


    تجدید نظر می کند

  • besieges


    محاصره می کند

antonyms - متضاد

  • answers


    پاسخ می دهد

  • gives


    می دهد

  • replies


    پاسخ می دهد

  • leaves alone


    تنها می گذارد

  • apportions


    تقسیم بندی ها

  • awards


    جوایز

  • bestows


    عطا می کند

  • commits


    متعهد می شود

  • confers


    اعطا می کند

  • contributes


    کمک می کند

  • donates


    اهدا می کند

  • grants


    کمک های مالی

  • imparts


    می دهد

  • presents


    هدیه

  • accords


    توافق می کند