fails
fails - شکست می خورد
N/A - N/A
UK :
US :
در کاری که می خواهید به آن برسید یا از آن انتظار می رود موفق نشوید
اگر هیچ یک از برنامه های ما موفق نشد
ناموفق بودن یا قضاوت در مورد اینکه کسی در آزمون یا امتحان ناموفق بوده است
کاری را که باید انجام ندهید
زمانی استفاده می شود که چیزی را قبول ندارید
ضعیف تر شدن یا توقف کامل کار
اگر یک کسب و کار شکست بخورد، به دلیل مشکلات مالی قادر به ادامه کار نیست.
وقتی از شما انتظار می رود به کسی کمک نکنید
نتیجه ناموفق در یک دوره، آزمون یا امتحان
کاری که بسیار بد انجام شده یا کاملاً اشتباه بوده است. یک شکست
اگر کاری را بدون شکست انجام دهید، همیشه آن را انجام می دهید
به کسی می گفت که باید کاری انجام دهد
نمی توانید کاری را که می خواهید انجام دهید یا از آن انتظار می رود انجام دهید
If you fail to see/understand what something is, you do not agree with someone’s description of a situation
اگر نتوانید چیزی را ببینید/ درک کنید، با توصیف کسی از یک موقعیت موافق نیستید
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
شکست نیز به معنای کمک نکردن به کسی است که انتظار می رود
تا در کاری که می خواهید انجام دهید موفق نشوید
اگر یک کسب و کار شکست بخورد، ناموفق است و نمی تواند به فعالیت خود ادامه دهد
امتحان یا آزمون را قبول نکند یا به استاندارد لازم نرسد
اگر دستگاه یا سیستمی از کار بیفتد، کار نمی کند
او به امید یافتن کار به عنوان مدل به لندن نقل مکان کرد، اما شکست خورد.
این روش پرورش گوجه فرنگی هرگز شکست نمی خورد.
او در تلاش برای شکستن رکورد شکست خورد.
او امسال نتوانست به فینال ویمبلدون برسد.
The reluctance of either side to compromise means that the talks are doomed to (= will certainly) fail.
عدم تمایل هر یک از طرفین به مصالحه به این معنی است که مذاکرات محکوم به شکست (= قطعاً) خواهد بود.
اگر همه چیز شکست بخورد، ما همیشه می توانیم در آنجا بمانیم و تلویزیون تماشا کنیم.
من در تاریخ قبول شدم اما در شیمی شکست خوردم.
من تاریخ را قبول کردم اما در شیمی شکست خوردم.
بسیاری از افراد در اولین بار در آزمون رانندگی مردود می شوند.
او مطمئن بود که شکست خواهد خورد.
ممتحنان او را رد کردند زیرا او به سوالات کافی پاسخ نداده بود.
او نتوانست به موقع برسد.
به کارکنان وعده افزایش داده شده بود، اما این پول محقق نشد (= نشد).
شما نمی توانستید (= محال است که تحت تأثیر فیلم قرار نگیرید) شکست بخورید.
اگر در مورد خطرات پروژه به شما نگفتم، در انجام وظیفهام شکست میخوردم.
من نمی فهمم چرا نمی توانید شنبه کار کنید.
اگر بینایی من ضعیف شود، باید این کار را کنار بگذارم.
ترمزها از کار افتاد و ماشین با درخت برخورد کرد.
بعد از دو ساعت صحبت بی وقفه، صدایش کم شد.
پیرمرد به سرعت در حال شکست بود (= در حال مرگ بود).
او در لحظه نیاز او را ناکام گذاشت.
وقتی به پایین نگاه کردم و دیدم چقدر باید بپرم، شهامتم را از دست دادم (= احساس ترس شدید کردم).
جان در امتحاناتش سه قبولی گرفت و چهار نفر مردود شد.
My pancakes were an epic fail (= completely unsuccessful).
پنکیک من یک شکست حماسی بود (= کاملا ناموفق).
هر بار که ایمیلی را باز می کنم، نرم افزار از کار می افتد. چه شکستی
من هر دوشنبه و چهارشنبه بدون شکست به باشگاه می روم.
بدون شکست ساعت نه آنجا باشید.
او برای دانشگاه هاروارد درخواست داد اما موفق به پذیرش نشد.
من نمی توانم ببینم مشکل چیست (= فکر نمی کنم مشکلی وجود داشته باشد).
بسیاری از مردم بار اول (آزمون رانندگی) مردود می شوند.
او گفت که از هر دانش آموزی که در دو امتحان غیبت کند مردود خواهد شد.
founders
بنیانگذاران
flops
فلاپ ها
yields
بازده - محصول
gives
می دهد
crumples
مچاله می شود
falls flat
صاف می افتد
buckles
سگک ها
falls
سقوط
collapses
فرو می ریزد
flunks
فلانک ها
backfires
نتیجه معکوس می دهد
bombs
بمب ها
flounders
دست و پا کردن
miscarries
سقط جنین
craters
دهانه ها
fizzles
گاز می گیرد
misfires
اشتباه شلیک می کند
misses
از دست می دهد
tanks
تانک ها
aborts
سقط می کند
flatlines
خطوط صاف
slips
می لغزد
underperforms
عملکرد ضعیفی دارد
blunders
اشتباهات
fluffs
کرک ها
folds
چین خورده است
underachieves
دست کم می آورد
falls short
کوتاه می آید
goes belly-up
شکم بالا می رود
falls through
از طریق می افتد
fizzles out
خاموش می شود
succeeds
موفق می شود
flourishes
شکوفا می شود
prospers
رونق می گیرد
thrives
رشد می کند
accomplishes
انجام می دهد
achieves
به دست می آورد
triumphs
پیروز می شود
advances
پیشرفت ها
gains
دستاوردها
merits
شایستگی ها
rises
بالا می رود
prevails
غالب می شود
blooms
شکوفه می دهد
develops
توسعه می دهد
passes
عبور می کند
finishes
به پایان می رسد
wins
برنده می شود
grows
به موفقیت می رسد
achieves success
موفق است
is successful
موفق هستند
are successful
کلیک می کند
clicks
می آید
comes off
می رود
goes
صعود می کند
ascends
تحویل می دهد
delivers
خوب انجام می دهد
does well
جلوتر می شود
gets ahead
به خوبی می رود
goes over
goes up
goes well
