out
out - بیرون
adverb, preposition - قید، حرف اضافه
UK :
US :
از داخل یک شی، ظرف، ساختمان یا مکان
داخل ساختمان نیست
دور از خانه، محل کار و غیره، به خصوص برای مدت کوتاهی
به یا در مکانی که خانه شما نیست، تا از خود لذت ببرید
در یا به مکانی که راه دور یا دشوار است
می گفت که چیزی چقدر دور است
می گفت چیزی به افراد زیادی داده می شود
می گفت کسی از چیزی خلاص می شود یا آن را ناپدید می کند
آتش یا نوری که خاموش است دیگر نه می سوزد و نه می درخشد
اگر خورشید، ماه یا ستارگان بیرون باشند، در آسمان ظاهر شده اند
اگر گل های گیاه بیرون باشند، باز شده اند
معمولاً می گفت که کاری با دقت یا کامل انجام می شود
در یک تیم، گروه، رقابت و غیره گنجانده نشده است
برای گفتن اینکه چیزی از کجا می آید یا از کجا گرفته می شود
دور از قسمت اصلی یا لبه چیزی
اگر ماشین، قطعه ای از تجهیزات و غیره بیرون باشد، کار نمی کند
قبلاً می گفت که یک محصول برای خرید در دسترس است
دیگر در وضعیت یا موقعیت خاصی نیست
having left the institution where you were
موسسه ای که در آن بودید را ترک کردید
دیگر در زندان نیست
no longer fashionable
دیگر مد نیست
دیگر یک راز نیست
not conscious
آگاه نیست
می گفت که هیچ چیزی باقی نمانده است زیرا شما از همه آن استفاده کرده اید، همه آن را فروخته اید و غیره
if a measurement result etc is out it is wrong because the numbers have not been calculated correctly
اگر اندازه گیری، نتیجه و غیره وجود داشته باشد، اشتباه است زیرا اعداد به درستی محاسبه نشده اند
قبلاً می گفت که فلان شخص، به ویژه یک حزب سیاسی، دیگر قدرت و اختیار ندارد
معمولاً میگفتند که کسی به عنوان راهی برای اعتراض در مورد چیزی دست از کار کشیده است
اگر همجنس گرا بیرون باشد، به مردم گفته اند که همجنس گرا هستند
if a particular suggestion or activity is out it is not possible
اگر پیشنهاد یا فعالیت خاصی وجود داشته باشد، امکان پذیر نیست
وقتی جزر و مد از بین می رود، دریا در کنار ساحل در پایین ترین سطح خود قرار دارد
بازیکن یا تیمی که در بازی هایی مانند کریکت یا بیس بال بیرون است، دیگر مجاز به ضربه زدن نیست
او به سمت راهرو دوید.
کیسه را تکان داد و چند سکه بیرون افتاد.
از تخت بلند شدم.
جعبه را باز کرد و قورباغه ای بیرون پرید.
تو برو بیرون! (= برای دستور دادن به کسی برای ترک اتاق استفاده می شود)
از در بیرون دوید.
به لیز زنگ زدم اما بیرون بود.
بیایید امروز عصر (= برای مثال به یک رستوران یا باشگاه) بیرون برویم.
هفته هاست که شب بیرون نرفتیم.
آقای گرین این هفته خارج از شهر است.
من یک پاسخ خارج از دفتر به ایمیلم دریافت کردم.
It's cold out.
بیرون سرد است
بچه هایی بودند که در خیابان مشغول بازی بودند.
این شوینده برای از بین بردن لکه ها خوب است.
We want this government out.
ما می خواهیم این دولت بیرون برود.
او را از رستوران بیرون انداختند.
پسرک دوید توی جاده
از پنجره به بیرون خم نشوید
آبجوش را از بطری نوشید.
یک عاشقانه مستقیماً از یک افسانه
خسارت را از پس اندازم پرداخت کردم.
ما حقیقت را از او بیرون خواهیم آورد.
مجسمه ای ساخته شده از برنز
شیر ما تمام شد
او شش ماه است که بیکار شده است.
شانس شما نیست - او ده دقیقه پیش رفت.
سعی کنید و از دردسر دوری کنید.
من ماشین را نگاه کردم تا جایی که از دید خارج شد.
کار افتضاحی بود و خوشحالم که این کار را کنار گذاشتم.
او چند هفته دیگر از سربازی خارج می شود.
آنها به زودی به قید وثیقه (= از زندان) بیرون خواهند رفت.
خارج از
outdoors
بیرون از خانه
alfresco
در فضای باز
outward
بیرونی
بدون
بیرون در ها
در هوای آزاد
خارج از خانه
externally
خارجی
exteriorly
به صورت خارجی
به سمت بیرون
out-of-doors
فراتر
روی دیوار
al fresco
از نظر ظاهری
outwardly
دور
خاموش
به هوای آزاد
به پیش
در فضای باز عالی
زیر آسمان
زیر آسمان آبی
در هوای تازه
open-air