chip
chip - تراشه
noun - اسم
UK :
US :
یک تکه نازک بلند سیب زمینی پخته شده در روغن
یک غذای گرد نازک مانند سیب زمینی که در روغن بسیار داغ پخته شده و سرد میل شود
a small piece of silicon that has a set of complicated electrical connections on it and is used to store and process information in computers
یک قطعه کوچک سیلیکونی که مجموعه ای از اتصالات الکتریکی پیچیده روی آن قرار دارد و برای ذخیره و پردازش اطلاعات در رایانه استفاده می شود.
قطعه کوچکی از چوب، سنگ، فلز و غیره که از چیزی جدا شده است
یک سوراخ کوچک یا علامت روی بشقاب، فنجان و غیره که در آن قطعه ای شکسته شده است
a small flat coloured piece of plastic used in games such as poker or blackjack to represent a particular amount of money
یک تکه پلاستیکی رنگی تخت کوچک که در بازی هایی مانند پوکر یا بلک جک برای نشان دادن مقدار خاصی از پول استفاده می شود.
a hit in golf or a kick in football or rugby, that makes the ball go high into the air for a short distance
ضربه در گلف، یا ضربه در فوتبال یا راگبی، که باعث می شود توپ برای فاصله کوتاهی به هوا برود.
اگر چیزی را تراشه کنید، یا اگر تراشه کند، قطعه کوچکی از آن به طور تصادفی می شکند
to remove something especially something hard that is covering a surface by hitting it with a tool so that small pieces break off
برداشتن چیزی مخصوصاً چیز سختی که سطحی را میپوشاند، با ضربه زدن به آن با وسیلهای به طوری که تکههای کوچک از هم جدا شوند
to hit a golf ball or kick a football or a rugby ball so that it goes high into the air for a short distance
ضربه زدن به توپ گلف یا لگد زدن به توپ فوتبال یا راگبی به طوری که برای فاصله کوتاهی به هوا برود.
برای برش سیب زمینی به قطعات نازک آماده برای پختن در روغن داغ
قرار دادن ریزتراشه در یک حیوان، شخص یا چیز برای شناسایی یا دادن اطلاعات در مورد آنها
a small electronic device used in a computer to store information organize the computer’s operating system run programs etc
یک دستگاه الکترونیکی کوچک که در رایانه برای ذخیره اطلاعات، سازماندهی سیستم عامل رایانه، اجرای برنامه ها و غیره استفاده می شود
سهم در یک شرکت
یک تکه بلند و نازک سیب زمینی که سرخ می شود و معمولا داغ می خورند
a very thin often round piece of fried potato sometimes with a flavour added, sold especially in plastic bags
یک تکه بسیار نازک و اغلب گرد از سیب زمینی سرخ شده، گاهی اوقات با طعم اضافه، به ویژه در کیسه های پلاستیکی فروخته می شود.
یک تکه نازک از ذرت سرخ شده، موز یا سایر مواد غذایی که سرد مصرف می شود
a very small piece of semiconductor, especially in a computer that contains extremely small electronic circuits and devices, and can perform particular operations
یک قطعه بسیار کوچک از نیمه هادی، به ویژه در رایانه، که شامل مدارها و دستگاه های الکترونیکی بسیار کوچک است و می تواند عملیات خاصی را انجام دهد.
a small piece that has been broken off a larger object or the mark left on an object such as a cup plate etc. where a small piece has been broken off it
قطعه کوچکی که از یک جسم بزرگتر جدا شده است یا علامتی که روی جسمی مانند فنجان، بشقاب و غیره باقی مانده است که در آن قطعه کوچکی از آن جدا شده است.
یک دیسک پلاستیکی کوچک که برای نشان دادن مقدار خاصی از پول در قمار استفاده می شود
یک ضربه در فوتبال یا ضربه در گلف که در آن توپ برای مدت کوتاهی به هوا می رود
شکستن یک تکه کوچک از چیزی تصادفی
لگد زدن به یک توپ فوتبال یا ضربه زدن به توپ گلف در ارتفاع بالا برای فاصله کوتاهی
قطعه کوچک چیزی یا قطعه ای که جسم بزرگتری را شکسته است
تراشه همچنین علامتی است که روی جسمی که قطعه کوچکی در آن پاره شده است باقی میماند.
تراشه یک قطعه پلاستیکی است که در برخی بازی ها برای نشان دادن پول یا امتیاز استفاده می شود.
a very small piece of silicon used in a computer and containing electronic systems and devices that can perform particular operations
یک قطعه سیلیکون بسیار کوچک که در رایانه استفاده می شود و حاوی سیستم ها و دستگاه های الکترونیکی است که می توانند عملیات خاصی را انجام دهند
یک تکه کوچک و مسطح غذای سرخ شده، به ویژه یک چیپس سیب زمینی یا چیپس تورتیلا
a very small piece of electronic equipment that is used in computers and other electronic equipment for performing many tasks
یک قطعه بسیار کوچک از تجهیزات الکترونیکی که در رایانه و سایر تجهیزات الکترونیکی برای انجام بسیاری از وظایف استفاده می شود
chips and guacamole dip
چیپس و گواکامول
تکه های گچ کف لابی را پر کرده بود.
داشت برگر و چیپس می خورد.
یک کیسه چیپس
تمام غذاهای اصلی با چیپس یا سیب زمینی پخته سرو می شود.
computer/graphics/memory chips
تراشه های کامپیوتر / گرافیک / حافظه
بزرگترین سازنده تراشه در جهان
فناوری تراشه
این لیوان دارای یک تراشه است.
دندان جلویش کمی خرد شده بود.
تراشه های چوب
کوکی های شکلاتی (= بیسکویت حاوی تکه های کوچک شکلات)
ماهی خام روده شده به آرامی روی تراشه های چوب دود می شود.
یک تراشه پوکر
او خودش را با یک تراشه کوتاه به سمت سبز رها کرد.
او تابستان گذشته در سن 65 سالگی تراشه های خود را نقد کرد.
او یک تراشه واقعی در مورد فرزندخواندگی بر روی شانه خود دارد.
من مطمئن نیستم که وقتی چیپ ها از کار بیفتند چه کار خواهم کرد.
وقتی تراشه ها خراب می شوند، او همیشه شجاعت ادامه دادن را پیدا می کند.
تنها چیزی که او خواهد خورد چیپس است.
من هرگز چیز بزرگی نمی پزم - ما با چیپس و لوبیا پخته زندگی می کنیم.
پیشرفت های فناوری امکان بسته بندی مدارهای بیشتری را روی یک تراشه فراهم کرده است.
یک تراشه الکترونیکی می تواند در مغز او کاشته شود.
این رایانه دارای یک تراشه گرافیکی یکپارچه است که با فرکانس 333 مگاهرتز کار می کند.
این کامپیوتر از تراشه DX استفاده می کند.
این نوت بوک از تراشه ای استفاده می کند که برای محاسبات موبایلی طراحی شده است.
یک مجموعه تراشه سازگار با پنتیوم
یک تراشه حاوی دستگاه های کدگذاری
ماهی و چیپس
beans/egg/sausage and chips
لوبیا/تخم مرغ/سوسیس و چیپس
چیپس فر (= چیپسی که به جای سرخ شدن در فر پخته می شود)
tortilla chips and salsa
چیپس تورتیلا و سالسا
banana chips
چیپس موز
fragment
قطعه
scrap
باطله
shaving
اصلاح
splinter
ترکش
بیت
chunk
تکه
flake
پوسته پوسته شدن
paring
تمیز کردن
برش
sliver
خرده نان
crumb
تکه شکسته
shard
اسکلت
skelf
آتل
splint
بخش
پوسته شدن
snippet
ویفر
spall
گوه
wafer
هجی کردن
wedge
گالت
جام
spell
لقمه
gallet
اسپیلیکین
gobbet
خرد کردن
morsel
ذره
spillikin
غلات
shred
لکه. خال
particle
اتم
رها کردن
speck
atom