association
association - اتحادیه
noun - اسم
UK :
US :
an organization that consists of a group of people who have the same aims, do the same kind of work etc
سازمانی متشکل از گروهی از افراد که اهداف یکسانی دارند، کارهای مشابهی انجام می دهند و غیره
رابطه با یک فرد خاص، سازمان، گروه و غیره
a connection or relationship between two events, ideas, situations etc
ارتباط یا رابطه بین دو رویداد، ایده، موقعیت و غیره
احساس یا خاطره ای که مربوط به مکان، رویداد، کلمه خاصی است
گروهی از افراد یا سازمان هایی که اهداف یکسانی دارند یا کار مشابهی را انجام می دهند
گروهی از افراد که با هم در یک سازمان برای یک هدف خاص کار می کنند
واقعیت درگیر بودن یا ارتباط با کسی یا چیزی
احساس یا فکری که به کسی یا چیزی مربوط می شود
گروهی از مردم به دلیل منافع مشترک خود در یک سازمان متحد شدند
a group of people or organizations who work together for a particular purpose often used in the names of particular organizations
گروهی از افراد یا سازمانهایی که برای هدفی خاص با هم کار میکنند که اغلب به نام سازمانهای خاص استفاده میشود
درگیر بودن با افراد یا سازمانهایی که هدفی مشابه شما دارند
یک بازی تداعی کلمه
the college's alumni association
انجمن فارغ التحصیلان کالج
شواهدی از ارتباط بین سردرد و استفاده از کامپیوتر وجود دارد.
The National Basketball Association negotiates TV rights for important games.
اتحادیه ملی بسکتبال درباره حقوق تلویزیونی برای بازی های مهم مذاکره می کند.
انجمن ملی آموزش
پیشنهادهای جدید مراقبت های بهداشتی توسط انجمن پزشکی بریتانیا مورد انتقاد قرار گرفته است.
the National Association of Head Teachers
انجمن ملی دبیران
National associations also tend to sponsor larger schemes in the more important settlements rather than in areas of isolated housing need.
انجمنهای ملی همچنین تمایل دارند از طرحهای بزرگتر در سکونتگاههای مهمتر حمایت کنند تا در مناطقی که نیاز به مسکن جداگانه دارند.
Freedom of expression and of the press and freedom of peaceful assembly, of association and of movement were all guaranteed.
آزادی بیان و مطبوعات، و آزادی اجتماعات مسالمت آمیز، اجتماعات و حرکت همه تضمین شده بود.
For children with normal length of gestation there was a positive association between birth weight and lung function.
برای کودکانی که طول بارداری طبیعی داشتند، ارتباط مثبتی بین وزن هنگام تولد و عملکرد ریه وجود داشت.
غذاهایی که در تعطیلات مانند روز شکرگزاری سرو می شوند، تداعی های خاصی دارند.
آیا به هیچ انجمن حرفه ای یا تجاری تعلق دارید؟
a residents’ association
یک انجمن ساکنان
آنها ارتباط نزدیکی با یک کالج در ایالات متحده داشته اند.
his alleged association with terrorist groups
ادعای ارتباط وی با گروه های تروریستی
او از طریق ارتباط با گروه شاعران به شهرت رسید.
این کتاب با همکاری (= همراه با) انگلیسی Heritage منتشر شد.
The competition was organized in association with the Government's anti-drugs initiative.
این مسابقه با همکاری ابتکار دولت مبارزه با مواد مخدر سازماندهی شد.
این نامه تلاشی ناشیانه برای اثبات گناه توسط انجمن بود.
کنار دریا انواع و اقسام تداعی های خوشایند با تعطیلات دوران کودکی برای من داشت.
گربه به زودی بین انسان و غذا ارتباط برقرار کرد.
بخور همیشه برای او با دین ارتباط داشت.
مطالعات ارتباط قوی بین شرایط مسکن و سلامت را نشان داده است.
a proven association between passive smoking and cancer
ارتباط ثابت شده بین سیگار کشیدن غیرفعال و سرطان
The study found a significant association between exposure to electromagnetic fields and the disease.
این مطالعه ارتباط معنی داری را بین قرار گرفتن در معرض میدان های الکترومغناطیسی و بیماری نشان داد.
موارد سرطان در ارتباط با کولیت
قرار بود انجمنی آزاد از شرکای برابر باشد.
The association meets four times a year.
انجمن چهار بار در سال تشکیل جلسه می دهد.
a loose association of sovereign states
انجمنی سست از کشورهای مستقل
a professional association for music teachers
انجمن حرفه ای برای معلمان موسیقی
آنها تعدادی رویداد برای جمع آوری پول برای انجمن جامعه محلی برگزار کردند.
این گزارش توسط انجمن خیریه تحقیقات پزشکی منتشر شده است.
شما باید با اتحادیه کارگری یا انجمن کارکنان خود صحبت کنید.
ارتباط او با چنین جنایتکارانی فقط می تواند او را نابود کند.
یکی از مهم ترین آزادی های سیاسی، آزادی اجتماعات است.
این شهر ارتباط طولانی مدت با صنعت معدن داشته است.
گردشگران به خاطر انجمن های تاریخی آن از این شهر دیدن می کنند.
وی در مورد ارتباط ادعایی اش با گروه های تروریستی مورد بازجویی قرار گرفت.
ما در همکاری با چندین NGO کار می کنیم.
ارتباط نزدیک بین دو ملت
the traditional association of the Democrats with minority interests
ارتباط سنتی دموکرات ها با منافع اقلیت
He was considered tainted by association with the corrupt regime.
او را آلوده به ارتباط با رژیم فاسد می دانستند.
لیگ
باشگاه
گروه
جامعه
اتحاد. اتصال
اتحاد
ائتلاف
شرکت
سازمان انگلستان
organisationUK
سازمان ایالات متحده
organizationUS
باند
فدراسیون
federation
شبکه
سفارش
شراکت
سندیکا
syndicate
دایره
برادری
fraternity
صنفی
guild
کلاس
کنفدراسیون
confederation
کنسرسیوم
consortium
تعاونی
cooperative
وابستگی
affiliation
مجموعه
معاشرت
confederacy
بسته
fellowship
هیئت مدیره
aloneness
تنهایی
antagonism
تضاد
disassociation
تفکیک
disunion
جدایی
تقسیم
isolation
انزوا
مخالفت
rivalry
رقابت
seclusion
گوشه گیری
separation
جدایش، جدایی
solitude
قطع ارتباط
disconnection
تفاوت
عدم شباهت
dissimilarity
شخصی
یکی
عدم تعادل
imbalance
فاصله
بی سازمانی ایالات متحده
disorganizationUS
سازماندهی بریتانیا
disorganisationUK
خواهری
sisterhood