myth
myth - اسطوره
noun - اسم
UK :
US :
ایده یا داستانی که بسیاری از مردم آن را باور دارند، اما واقعیت ندارد
یک داستان باستانی، به ویژه داستانی که برای توضیح وقایع طبیعی یا تاریخی اختراع شده است
an ancient story or set of stories, especially explaining the early history of a group of people or about natural events and facts
یک داستان باستانی یا مجموعه ای از داستان ها، به ویژه توضیح تاریخ اولیه گروهی از مردم یا درباره رویدادها و حقایق طبیعی
یک ایده رایج اما نادرست
a traditional story esp. one which explains the early history or a cultural belief or practice of a group of people or explains a natural event
یک داستان سنتی، به ویژه چیزی که تاریخ اولیه یا یک باور یا عملکرد فرهنگی گروهی از مردم را توضیح می دهد یا یک رویداد طبیعی را توضیح می دهد
اسطوره نیز یک ایده رایج اما نادرست است
برخی به این نتیجه رسیده اند که کسری حساب جاری یک افسانه است.
این یک افسانه است که زنان کتک خورده سزاوار یا می خواهند کتک بخورند.
این فقط یک افسانه است که پدران مطلقه به فرزندان خود اهمیت نمی دهند.
Instead he has ambitiously attempted an updating of the Biblical myths that have always informed the act of literary creation.
در عوض، او بلندپروازانه تلاش کرده است تا افسانه های کتاب مقدس را که همیشه از آفرینش ادبی خبر داده اند، به روز کند.
اما اسطوره ها، داستان های عامیانه، افسانه ها و، بله، داستان های مذهبی متفاوت است.
اپرا ترکیبی از اسطوره، موسیقی و درام است.
اولین افسانه در مورد مادر شدن این است که تازه مادران فوراً عاشق نوزادان خود می شوند.
یک باله بر اساس یک اسطوره یونانی
و در میان همه این نیروهای مثبت، اسطوره زنده حرف اول را می زند.
با این حال، نه اسطوره و نه حقیقت به معنای عینی به تنهایی نیستند.
قهرمانان اسطوره همگی نقطه ضعفی داشتند.
But her scenarios are without irony, studies of skin as flesh rather than repositories of myth and moral fable.
اما سناریوهای او بدون کنایه، مطالعات پوست به عنوان گوشت به جای مخزن اسطوره ها و افسانه های اخلاقی است.
این اسطوره می گوید که چگونه خدایان آتش را در صاعقه به زمین فرستادند.
این افسانه، ظاهراً از دو جنبه وجود دارد.
پیش از ادامه، شاید بتوان یک یا دو افسانه را از بین برد.
ancient Greek myths
اسطوره های یونان باستان
افسانه خلقت (= که توضیح می دهد جهان چگونه آغاز شد)
قهرمانان اسطوره و افسانه
وقت آن است که افسانه جامعه بی طبقه را از بین ببریم (= نشان دهیم که وجود ندارد).
برخلاف افسانه رایج، زنان رانندگان بدتری نسبت به مردان نیستند.
اسطوره های خلقت مردم شمال غرب اقیانوس آرام
افسانه ای در مورد یک سیب طلایی
داستان به موازات افسانه خلقت بابلیان باستان است.
نبرد به بخشی از اسطوره ملی تبدیل شده است.
این یک افسانه است که گربه ها فقط زمانی که عصبانی هستند دم خود را تکان می دهند.
تلاشی برای تداوم افسانه برتری مرد
افسانه ای محبوب در مورد دوقلوها
آنها این افسانه را مطرح کرده اند که زنان برای درخواست افزایش حقوق خجالتی هستند.
ما سعی می کنیم به افسانه های مربوط به بیماری آلزایمر استراحت دهیم.
یک افسانه بزرگ وجود دارد که همه بازیکنان ورزشی احمق هستند.
تبلیغات هر دو طرف به شدت بر اسطوره های تاریخی متکی است.
این افسانه همچنان ادامه دارد که کودکان بیشتر در معرض خطر غریبه ها هستند.
این فیلم اسطوره های دنج در مورد بازی جوانمردانه در جنگ را از بین می برد.
اعتقاد مردم به امپراطور بر اساس این افسانه بود که او خطاناپذیر است.
تبلیغات، رئیس جمهور سابق را به یک اسطوره قهرمان تبدیل کرده است.
این یک افسانه کامل است که این باعث کوری می شود.
این یک افسانه کامل است که او خون سلطنتی دارد.
چگونه اسطوره اینقدر در آگاهی عمومی تثبیت شد؟
ancient myths
اسطوره های باستانی
بچه ها از داستان های خدایان و الهه های اسطوره های یونان و روم لذت بردند.
اکثر جوامع افسانه های خلقت خود را دارند.
Statistics disprove the myth that women are worse drivers than men.
آمارها این افسانه را که زنان رانندگان بدتری نسبت به مردان هستند را رد می کند.
تفکیک واقعیت از افسانه می تواند دشوار باشد.
بچه ها داستان های مربوط به خدایان و الهه های اسطوره های یونانی و رومی را دوست دارند.
فرصت های برابر همچنان برای بسیاری افسانه است.
mythological tales
داستان های اساطیری
falsehood
دروغ
untruth
داستان
falsity
ساخت
فیب
fabrication
توهم
fib
مغالطه، استدلال غلط
خطا
delusion
اختراع
fallacy
تصور غلط
باور نادرست
فانتزی
invention
تجسم
misconception
بچه شناسی
illusion
تفننی
misbelief
خیال پردازی
خرافات
figment
عذرخواهی
hallucination
ایجاد
kidology
افسانه
fancy
داستان پری
اخبار جعلی
superstition
داستان ساختگی
apologue
داستان بلند
واقعیت جایگزین
fairy tale
fairy story
fake news
trumped-up story
حقیقت
verity
یقین - اطمینان - قطعیت
certainty
غیر داستانی
واقعیت
non-fiction
مادی بودن
واقعی بودن
materiality
دقت
actuality
تضمین
nonfiction
تصحیح
accuracy
سرگرمی
surety
صداقت
correction
سرگرم کننده
ارتدکس
honesty
افشا
حقیقت شناسی
orthodoxy
اطمینان
revelation
کش رفتن
verisimilitude
ادراک
certitude
درك كردن
صحت
درک مطلب
مستند
correctness
جهل
comprehension
سخن، گفتار
documentary
شواهد و مدارک
ignorance
رو به رو
باز بودن
مطابقت
facing
openness
conformity
