bears
bears - خرس ها
N/A - N/A
UK :
US :
پذیرفتن، تحمل کردن، یا تحمل چیزی، به ویژه چیزی ناخوشایند
مسئول چیزی بودن
بیش از حد ناخوشایند یا ترسناک بودن که نمی توان به آن فکر کرد
داشتن یا ادامه داشتن چیزی
نگه داشتن یا حمایت از چیزی
بچه زاییدن یا (از درخت یا گیاه) دادن یا تولید میوه یا گل
حمل و جابجایی چیزی به مکانی
تا کمی جهت را تغییر دهید تا در جهت خاصی حرکت کنید
اینکه بگوییم از تجربه خودت می دانی که اتفاقی افتاده یا درست است
اگر چیزی گواه بر یک واقعیت باشد، ثابت می کند که حقیقت دارد
دروغ گفتن
a large strong wild mammal with a thick fur coat that lives especially in colder parts of Europe, Asia, and North America
یک پستاندار وحشی بزرگ و قوی با پوشش خز ضخیم که به ویژه در مناطق سردتر اروپا، آسیا و آمریکای شمالی زندگی می کند.
یک همجنسباز مسنتر که جثه بزرگی دارد و موهای زیادی روی بدنش دارد
a person who sells shares when prices are expected to fall in order to make a profit by buying them back again at a lower price
شخصی که سهام را زمانی می فروشد که انتظار می رود قیمت ها کاهش یابد، تا با خرید مجدد آنها با قیمت پایین تر، سود کسب کند.
یک پستاندار بزرگ و قوی با خز کلفت که به طور خاص زندگی می کند. در مناطق سردتر جهان
حمل یا آوردن چیزی
پذیرفتن چیزی دردناک یا ناخوشایند با قاطعیت و قدرت
به عنوان یک کیفیت یا ویژگی داشته باشد
(از پستانداران) برای بچه دادن یا درخت یا گیاه برای دادن یا تولید میوه یا گل
برای سفر یا حرکت در جهت اعلام شده
someone who expects prices on a financial market to go down and sells their shares, etc. hoping to buy them back in the future at a lower price
کسی که انتظار دارد قیمت ها در یک بازار مالی کاهش یابد و سهام خود را بفروشد و غیره به امید اینکه در آینده آنها را با قیمت پایین تر بازخرید کند.
فشار باید بسیار زیاد بوده باشد، اما او آن را به خوبی تحمل کرد.
حالا به من بگو! من نمی توانم تعلیق را تحمل کنم!
طاقت دیدن سگ را که درد دارد را نداشت.
طاقت بی حوصلگی را ندارم
این تصمیم شماست - اگر مشکلی پیش آمد باید مسئولیت آن را بپذیرید.
می گویند بار این تعمیرات را صاحبخانه ها بر دوش بگیرند نه مستاجران.
پیشنهاد می کنم به جای اینکه هزینه آن را خودتان متقبل شوید، بیمه خود را مطالبه کنید.
اگر او تندتر رانندگی می کرد چه؟ جای فکر نیست.
از راهنمایی شما متشکرم - آن را در نظر خواهم داشت (= آن را به خاطر خواهم آورد و در نظر خواهم گرفت).
نوزاد آنها شباهت زیادی به قوی به پدربزرگش دارد.
پلاک سنگی که بر روی آن نام او بود، تکه تکه شد.
در این نمایشگاه دستکش های بوکس با امضای راکی مارسیانو وجود داشت.
من هیچ احساس بدی در آنها تحمل نمیکنم (= به عصبانیت یا بیزاری از آنها ادامه نمیدهم).
صندلی که برای تحمل وزن او شکننده بود، فرو ریخت.
من فکر نمی کنم که جدول تحمل وزن ماشین آلات سنگین را داشته باشد.
درخت گلابی که کاشته اند هرگز میوه نداده است.
او تا 30 سالگی شش فرزند به دنیا آورده بود.
وقتی همسرش برای او فرزندی به دنیا آورد، نمی توانست خوشحالی خود را پنهان کند.
اکثر حیوانات در بهار بچه های خود را به دنیا می آورند.
در کریسمس همه خانواده با هدایایی به خانه می آیند.
پیشخدمتهای بیشماری سینیهای نوشیدنی را وارد اتاق کردند.
صدای ون بستنی به داخل دفتر در باد کشیده شد.
پس از عبور از کلیسا به سمت چپ ادامه دهید.
خرس درست در دوشاخه در جاده.
مسیر چندین مایل از خط ساحلی پیروی می کرد و سپس به داخل خشکی می رفت.
او بر صبر و تلاش او شهادت داد.
پل آهنی گواهی بر مهارت های توسعه یافته در آن دوران است.
او همسایه خود را به شهادت دروغ علیه او متهم کرد.
توله خرس (= خرس جوان)
خرس قهوه ای/سیاه
یک خرس سیاه / گریزلی / قطبی
