bonus

base info - اطلاعات اولیه

bonus - جایزه

noun - اسم

/ˈbəʊnəs/

UK :

/ˈbəʊnəs/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bonus] در گوگل
description - توضیح
  • money added to someone’s wages, especially as a reward for good work


    پولی که به دستمزد کسی اضافه می شود، به ویژه به عنوان پاداش کار خوب


  • چیز خوبی که در موقعیتی انتظارش را نداشتید

  • an extra amount of money added to an employee’s wages, usually as a reward for doing difficult or good work


    مقدار اضافی پولی که معمولاً به عنوان پاداش برای انجام کارهای دشوار یا خوب به دستمزد کارمند اضافه می شود


  • پرداخت اضافی از سود شرکت بیمه عمر به افرادی که انواع خاصی از بیمه عمر دارند


  • کاهش در هزینه بیمه زمانی که هیچ ادعایی در یک دوره زمانی خاص صورت نگیرد

  • an extra amount of money that is given to you as a present or reward for good work as well as the money you were expecting


    مقدار اضافی پولی که به عنوان هدیه یا پاداش برای کار خوب و همچنین پولی که انتظارش را داشتید به شما داده می شود.

  • a pleasant extra thing


    یک چیز اضافی دلپذیر

  • an extra amount of money given to someone as a reward for work or as encouragement


    مقدار اضافی پولی که به عنوان پاداش کار یا تشویق به کسی داده می شود

  • A bonus is also any result that is an unexpected benefit


    پاداش نیز هر نتیجه ای است که یک مزیت غیرمنتظره باشد


  • مقدار پولی که به کارمند علاوه بر حقوقش به عنوان پاداش کار خوب داده می شود

  • an amount of money or shares given by a company to its shareholders


    مقدار پول یا سهامی که یک شرکت به سهامدارانش داده است

  • a payment made to the customers of an insurance company out of its profits


    پرداختی به مشتریان یک شرکت بیمه از سود آن

  • Average salary for managers of large companies is £78,000, plus an £11,000 bonus, and in top concerns £107,000 plus £18,000.


    میانگین حقوق برای مدیران شرکت های بزرگ 78000 پوند به اضافه 11000 پوند پاداش و در شرکت های اصلی 107000 پوند به اضافه 18000 پوند است.

  • Liz earned a £1000 bonus for being the best salesperson of the year.


    لیز 1000 پوند جایزه به عنوان بهترین فروشنده سال دریافت کرد.

  • Did you get a Christmas bonus this year?


    آیا امسال جایزه کریسمس دریافت کردید؟

  • He had this idea that his bonus might suffer if a boss caught him away from his telephone.


    او این تصور را داشت که اگر رئیسی او را از تلفنش دور کند، ممکن است پاداش او آسیب ببیند.

  • Top performing hourly workers in 1988 could earn as much as $ 80,000 in earnings including bonus.


    کارگران ساعتی با عملکرد برتر در سال 1988 می توانستند 80000 دلار درآمد از جمله پاداش دریافت کنند.

  • The management offered a large bonus to those workers who stayed to the end of the contract.


    مدیریت به آن دسته از کارگرانی که تا پایان قرارداد باقی مانده بودند پاداش بزرگی در نظر گرفت.

  • Should Laws earn the maximum performance bonus and fulfill the other conditions, he would make $ 213,500 in the final year.


    اگر قوانین حداکثر پاداش عملکرد را کسب کند و سایر شرایط را برآورده کند، در سال آخر 213500 دلار درآمد خواهد داشت.

  • Childrens's books, with the bonus of attractive new ones from our Dunblane friend surpassed all records this year.


    کتاب‌های کودکان، با جایزه کتاب‌های جذاب جدید دوست دانبلن ما، امسال از همه رکوردها عبور کردند.

  • The bonus to the restaurant was that its name would be emblazoned on the side of the bins in smart gold letters.


    امتیاز این رستوران این بود که نام آن در کنار سطل ها با حروف طلایی هوشمند نقش بسته بود.

  • Viewing the rapids was an unexpected bonus to the Niagara experience.


    مشاهده رپیدها یک امتیاز غیرمنتظره برای تجربه نیاگارا بود.

example - مثال
  • a £100 Christmas bonus


    100 پوند پاداش کریسمس

  • productivity bonuses


    پاداش بهره وری

  • the row over bankers' bonuses


    اختلاف بر سر پاداش بانکداران

  • What is actually paid will depend on the bonus payments made at the end of the policy.


    آنچه در واقع پرداخت می شود به پرداخت های پاداشی که در پایان بیمه نامه انجام می شود بستگی دارد.

  • Being able to walk to work is an added bonus of the new job.


    توانایی پیاده روی برای رسیدن به محل کار یک امتیاز اضافی برای شغل جدید است.

  • As a bonus, club members can get free tickets for all the family.


    به عنوان یک جایزه، اعضای باشگاه می توانند بلیط رایگان برای تمام اعضای خانواده دریافت کنند.

  • One of the great bonuses of retirement is having time to spare.


    یکی از امتیازات بزرگ بازنشستگی، داشتن زمان اضافی است.

  • All employees get an annual bonus before the summer holidays.


    همه کارمندان قبل از تعطیلات تابستانی پاداش سالانه دریافت می کنند.

  • All workers participate in the bonus scheme.


    همه کارگران در طرح پاداش شرکت می کنند.

  • He was awarded a cash bonus of $2 500.


    جایزه نقدی 2 500 دلاری به او تعلق گرفت.

  • If you don't meet our targets, you'll lose your bonus.


    اگر به اهداف ما نرسید، پاداش خود را از دست خواهید داد.

  • Some employees will receive discretionary bonus payments.


    برخی از کارمندان پاداش های اختیاری دریافت خواهند کرد.

  • You will receive a bonus for high levels of productivity.


    برای سطوح بالای بهره وری پاداش دریافت خواهید کرد.

  • Everyone in the company gets a 10% Christmas bonus.


    همه افراد شرکت 10 درصد پاداش کریسمس دریافت می کنند.

  • Some of the top executives are awarded bonuses of up to £1m.


    به برخی از مدیران ارشد تا 1 میلیون پوند پاداش تعلق می گیرد.

  • The fact that I can walk to work in the morning is an added bonus.


    این واقعیت که من می توانم صبح پیاده روی کنم تا سر کارم یک امتیاز اضافی است.

  • It came as an unexpected bonus when Jim said he'd lend us his car.


    وقتی جیم گفت که ماشینش را به ما قرض می دهد، به عنوان یک جایزه غیرمنتظره به دست آمد.

  • A major bonus to the conference is the presence of several interpreters.


    یک امتیاز مهم برای کنفرانس، حضور چندین مترجم است.

  • The sunshine on the final day was a welcome bonus for the spectators.


    تابش آفتاب در روز پایانی برای تماشاگران یک امتیاز خوب بود.

  • The house is comfortable and as an added bonus, it's near my work.


    خانه راحت است و به عنوان یک امتیاز اضافی، نزدیک کار من است.

  • a productivity bonus


    پاداش کریسمس

  • a Christmas bonus


    این شرکت قبلاً به صورت اختیاری پاداش پرداخت می کرد.

  • The company used to give discretionary bonus payments.


    من این کار را دوست دارم، و این یک امتیاز اضافی است که بسیار نزدیک به خانه است.

  • I love the job and it's an added bonus that it's so close to home.


    حقوق 40000 دلار به اضافه پاداش بود.

  • The salary was $40,000, plus a bonus.


    بعد از پیوند قلب، هر روز برای من یک امتیاز است.

  • After the heart transplant, every day is a bonus for me.


    او 15065 دلار پاداش دریافت کرد که معادل 40 درصد حقوقش است.

  • She received a bonus of $15,065, equal to 40% of her salary.


    معلمان می توانند در صورت دستیابی به اهداف، پاداش سالانه 1026 دلار دریافت کنند.

  • Teachers can earn an annual bonus of $1,026 if they meet the goals.


    به روسای بانک ها همچنان پاداش های هنگفتی پرداخت می شود.

  • Bank bosses are still being paid huge bonuses.


    جایزه/پرداخت/طرح جایزه

  • a bonus award/payment/scheme


    سرمایه گذاران قرار است حداقل 1.5 پوند به ازای هر سهم پاداش دریافت کنند.

  • Investors are set to receive a bonus of at least £1.50 a share.


synonyms - مترادف
  • gratuity


    پاداش

  • perk


    امتیاز

  • dividend


    سود سهام

  • perquisite


    مقتضی


  • اضافی

  • tip


    نکته

  • lagniappe


    لگنیاپ

  • reward


    جایزه


  • حاضر

  • gravy


    سس


  • هدیه

  • premium


    حق بیمه

  • donative


    اهدایی


  • سود

  • cumshaw


    کامشاو

  • handout


    جزوه

  • sweetener


    شیرین کننده

  • bounty


    فضل

  • prize


    برش

  • cut


    درصد


  • مشوق


  • انگیزه


  • افتخاری

  • inducement


    کمیسیون

  • honorarium


    برنده تمام پولها


  • ثروت

  • jackpot


    پرداخت


  • بادآورده

  • bonanza


  • payout


  • windfall


antonyms - متضاد

  • پنالتی


  • ضرر - زیان


  • مجازات

  • forfeiture


    مصادره شدن


  • تحریم


  • خوب


  • نتیجه

  • mulct


    کپک زدن

  • amercement


    تقویت

  • forfeit


    از دست دادن

  • penalization


    قصاص

  • retribution


    توبه

  • penance


    اصلاح می کند

  • amends


    عیب

  • disadvantage


    جمله


  • جبران خسارت

  • reparation


    قیمت


  • تنبیه

  • punition


لغت پیشنهادی

vietnamese

لغت پیشنهادی

aright

لغت پیشنهادی

arc